فطرت انسان ها، دليل يگانگي خداوند

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
اما جناب انارشیسم
به محض دیدن اسم کار بریتون پیش خودم گفتم یا این خوده برتراند هست و یا از هم فکران برتراند و مثله اینکه حدثم درست بود

البته ینده بیشتر علاقه دارم با یک نفر و تحت یک سیر مباحثه ای منظم گفتگو کنم اما خب با شما هم سر صحبتی باز میکنیم اما اگر امکان داره اگر مبحث جدیدی میخایید طرح کنید در یک تایپک جدید مطرح کنید

اول گفتید : برای رد برهان فطرت وجود یک خداناباور کافی هست...
مثله این هست که بگم برای اثبات اینکه انسان عاقل نیست وجود یک دیوانه کافی هست

همچنین گفتید :ضمن اینکه تاریخ شکل گیری ادیان خودش گویای این هست که خدا یا ماورا ، جایگزین نا آگاهی های بشر بوده و تبدیل شده به خدای حفره ها !!

این رو اگر روشن تر و بهتر توضیح بدید ممنون میشم


1) خیر چنین چیزی نیست... با توجه به پیش فرض های برهان فطرت و اشاره به همه گیر بودن این حس و گرایش فطری من چنین چیزی گفتم !! در واقع برای نقض یک حکم کلی ، یک مثال نقض کافی هست...

2) خب این نیازی به توضیح و مطالعه در باب تاریخ ادیان داره و نمیشه کامل توضیح داد ... در زمان های بسیار دور ، بشر نسبت به محیط ، حوادث طبیعی و ... نا آگاه بوده...جوابی مثلا برای باریدن باران و رعد و برق و ... نداشت در نتیجه تصورش بر این بوده که نیرو هایی یا موجوداتی در آسمان هستن و مسئول چنین وقایعی...بعد ها به مرور ادیان با تغییر جوامعانسان ها و تجمعات بزرگتری که پیدا کردن ، تغییر شکل پیدا کرد و از ادیان بدوی تبدیل به ادیان متکامل تری شد و نقشی هم در یک پارچگی اجتماع داشت...

توصیه میکنم اگر این کتاب رو مطالعه نکردید حتما این کار رو بکنید : http://audiolib.ir/434-تاریخ-جامع-ادیان-جان-بی-ناس

در هر صورت میبینید که هر چه شناخت بشر بیشتر شده ، نقش ماورا و خدا کمتر شده !!

البته احتمالا خواهید پرسید که حرفم چه مدرکی داره که پیش دستانه خدمت شما ارائه میکنم :

http://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_atheism
 

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
خیر چنین چیزی نیست... با توجه به پیش فرض های برهان فطرت و اشاره به همه گیر بودن این حس و گرایش فطری من چنین چیزی گفتم !! در واقع برای نقض یک حکم کلی ، یک مثال نقض کافی هست..


قطعا دین همه گیر هست و فطری هم هست و بارها گفتم تاریخ گوه این مطلب هست . تاریخ هیچ ملتی نیست که با یک سری اعتقادات همراه نبوده .دین کریزی و ضدیت با ماورا به خاطر افسون غرب و نظریات ساختگی هست . مثلا بگوییم ازدواج کردن یک سیر طبیعی هست که همه انسانها به اون میپردازند . بعد مثلا یک فرقه به اسم مانوی بیاد بگه نباید نباید ازدواج کنیم و هزاران نفر پشت سرش ازدواج نکنند .
مثال نقص همیشه صحیح از اب در نمیاد

خب این نیازی به توضیح و مطالعه در باب تاریخ ادیان داره و نمیشه کامل توضیح داد ... در زمان های بسیار دور ، بشر نسبت به محیط ، حوادث طبیعی و ... نا آگاه بوده...جوابی مثلا برای باریدن باران و رعد و برق و ... نداشت در نتیجه تصورش بر این بوده که نیرو هایی یا موجوداتی در آسمان هستن و مسئول چنین وقایعی...بعد ها به مرور ادیان با تغییر جوامعانسان ها و تجمعات بزرگتری که پیدا کردن ، تغییر شکل پیدا کرد و از ادیان بدوی تبدیل به ادیان متکامل تری شد و نقشی هم در یک پارچگی اجتماع داشت...

این به هیچ وجه دین رو نفی نمیکنه . و اتفاقا اینکه میگید انسان برای تطمیع جهل خودش دین گرا شده خودش دلیل بر وجود نیروس قوی دین گرایی هست که از جای خودش خارج شده . قطعا پاسخ مناسب به جهل انسان ، علم و پژوهش هست اما دین گرایی انقدر قوی هست که از جای خودش خارج شده و بقیه حفره ها رو هم گرفته
استدلال شما به هیچ وجه مدعای شما رو ثابت نمیکنه که هیچ بلکه ردش هم میکنه
 

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
قطعا دین همه گیر هست و فطری هم هست و بارها گفتم تاریخ گوه این مطلب هست . تاریخ هیچ ملتی نیست که با یک سری اعتقادات همراه نبوده .دین کریزی و ضدیت با ماورا به خاطر افسون غرب و نظریات ساختگی هست . مثلا بگوییم ازدواج کردن یک سیر طبیعی هست که همه انسانها به اون میپردازند . بعد مثلا یک فرقه به اسم مانوی بیاد بگه نباید نباید ازدواج کنیم و هزاران نفر پشت سرش ازدواج نکنند .
مثال نقص همیشه صحیح از اب در نمیاد

خب پس شما میفرمایید دین گرایی همه گیر و فطری هست و دین گریزی هم به خاطر افسون غرب هست !!

این نشون میده از تاریخ ادیان و بی دینی چیزی نمیدونید !!!

http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_atheism
Philosophical atheist thought began to appear in Europe and Asia in the sixth or fifth century BCE. Will Durant explains that

ain
pygmy tribes found in Africa were observed to have no identifiable cults or rites. There were no totems, no deities, and no spirits. Their dead were buried without special ceremonies or accompanying items and received no further attention. They even appeared to lack simple superstitions

نظریات فلسفی بی خدایی به نظر میرسه از قرن پنجم یا ششم پیش از میلاد مسیح ظهور پیدا کردند در آسیا و اروپا...ویل دورانت میگه در آفریقا قبائل "پیگمی" یافت شدن هیچ عقیده یا باور شناخته شده ای نداشتن ، هیچ توتمی یا موجود ماورایی... مرده های اونها رو بدون مراسم خاصی یا همراه کردن با شی خاص به خاک میسپردن...حتی به نظر میرسه اونها خرافات خیلی ساده هم نداشتن...

پس مشخص شد تئوری توطئه شما در نقش غرب برای رواج دین گریزی و بی خدایی کاملا مردود هست !!


این به هیچ وجه دین رو نفی نمیکنه . و اتفاقا اینکه میگید انسان برای تطمیع جهل خودش دین گرا شده خودش دلیل بر وجود نیروس قوی دین گرایی هست که از جای خودش خارج شده . قطعا پاسخ مناسب به جهل انسان ، علم و پژوهش هست اما دین گرایی انقدر قوی هست که از جای خودش خارج شده و بقیه حفره ها رو هم گرفته
استدلال شما به هیچ وجه مدعای شما رو ثابت نمیکنه که هیچ بلکه ردش هم میکنه

بحث بر سر نفی یا قبول دین نبود !! بحث بر سر نفی فطری بودن دین بود...گفتم که علل گرایش به دین در گذشته ، ناشناخته ها بوده و البته از زمان باستان هم گروهی بودن که چنین گرایشی نداشته باشن...

خدای حفره ها رو هم گویا شما درست متوجه نشدید... دین اومده بقیه حفره ها رو گرفته ؟ شوخی میکنید با ما...

خدای حفره*ها یا خدای شکاف*ها (به انگلیسی: God of the gaps)‏ که از آن به صورت پرستش شکاف*ها (به انگلیسی: Worshiping the gaps)‏ نیز یاد شده*است، به مجموعه*ای از چند دیدگاه درباره خدا گفته می*شود؛ که به طور کلی درصدد اثبات عدم وجود یا حداقل برهان ناپذیری وجود خدا، با استفاده از یک استدلال فلسفی استنتاجی می*باشند.
با پیشرفت علوم تجربی و فناوری از یک سو، و پیدایی فلسفه*هایی خاص از سویی دیگر، موضع ندانم گرایانه هیوم در برخورد با پیچیدگی*های زیستی، به مذاق فلاسفهٔ پس از داروین شیرین آمد. صورتهای ضعیف حس گرایی را از ویلیام آکامی می*بینیم. برخی چون آیر تا آنجا پیش رفتند که به طور کلی معناداری گزاره*های ما بعدالطبیعی، از جمله خدا وجود دارد را منکر شدند.[۱]
عبارت خدای حفره*ها دلالت به این ایده دارد که خدا برای پر کردن خلا علمی بشر ساخته شده*است.[۲][۳]
خدای حفره*ها را نخستین بار هنری درومند مطرح نمود؛ اما ریشه*های این ایده را می*توان در اندیشه*های فیلسوفانی چون دیوید هیوم نیز یافت. چنین نگرشی سپس توسط فلاسفه تحصلی گسترش یافت. [۴]

خدای حفره*ها به عنوان برهانی استنتاجی

امروزه این واژه در برهانی به همین نام بکار رفته*است که مقصود از آن تبیین نادرستی براهین اثبات خداست؛ زیرا این براهین را شکلی خاص از مغالطه توسل به جهل می داند.[۸][۹] این استدلال، براهین اثبات وجود خدا را مشابه استدلال زیر می داند:

  • الف- شکافی در درک برخی جهات (محمولات، یا وجود) جهان طبیعی وجود دارد.
  • ب-بنابر این چنین دلیلی باید ماوراء طبیعی باشد.[۱۰][۵][۶][۱۱][۱۲]
به صورت دیگر، می توان چنین تقریرهایی از برهان ارائه داد:

  1. وجود خدا قابل اثبات است، اگر و تنها اگر خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان باشد.
  2. خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان نیست.
نتیجه: وجود خدا قابل اثبات نیست.

  1. جهان نیازمند خداست، اگر و تنها اگر خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان باشد.
  2. خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان نیست.
نتیجه: جهان نیازمند خدا نیست.[اگر بتوان وجود خدا را مستلزم نیاز جهان به خدا درنظر گرفت، می توان اینگونه تقریر کرد:خدا وجود دارد، اگر و تنها اگر خلقت گرایی... و نتیجه آنکه خدا وجود ندارد.]
 
آخرین ویرایش:

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
این نشون میده از تاریخ ادیان و بی دینی چیزی نمیدونید !!!

دوست عزیز به جای نقد من قال به نقد ماقال بپردازد وگر نه این کتاب جان بایر ناس که شما مطالعه کردید بند سال 84 خریداری کردم و در کنار اون چند کتاب دیگر مربوط به تاریخ ادیان خوندم

حتی تخصصی تر ازاین ها هم که کتاب تاریخ طبیعی دین هست رو هم حدود 3 سال پیش خریداری کردم . البته بنده نادان تر از اینها هستم و قصد تعریف از خودم را ندارم

نظریات فلسفی بی خدایی به نظر میرسه از قرن پنجم یا ششم پیش از میلاد مسیح ظهور پیدا کردند در آسیا و اروپا...ویل دورانت میگه در آفریقا قبائل "پیگمی" یافت شدن هیچ عقیده یا باور شناخته شده ای نداشتن ، هیچ توتمی یا موجود ماورایی... مرده های اونها رو بدون مراسم خاصی یا همراه کردن با شی خاص به خاک میسپردن...حتی به نظر میرسه اونها خرافات خیلی ساده هم نداشتن...

پس مشخص شد تئوری توطئه شما در نقش غرب برای رواج دین گریزی و بی خدایی کاملا مردود هست !!

بنده که نگفتم تئوری و توطئه و این جور چیزها بنده اصلا با توهم توطئه نسبتی ندارم اگر چه توطئه کاری هم خیلی زیاد هست

بنده به حرفهایی که برام مشکوک هست ازشون میخام که سند بیارن
شما در کدام کتاب و چه جلد و یا چه صفحه ای یا فصلی از کتاب های ویل دورانت این سخن رو یافتند به من هم ادرس بدید تا برم مطالعه کنم
 

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
نمیدونم واقعا خاست خدا بوده یا چیزه دیگه رفتم کتاب 11 جلدی ویل دورانت رو توش نگاه کردم یهو چشمم به واژه پیگمی که اولین بار امروز شنیده بودمش افتاد . دوست عزیز درواقع اون چیزی که شما نقل قول کردید ناقص بوده و نصفه نیمه گفتید کاملش این هست


do.php

تاریخ تمدن ویل دورانت . جلد اول - فصل چهارم - بخش دین

پس حتی پیگمه ها هم به یک سری اعتقاداتی معتقد بودند هر چند که بهش عمل نمیکردند

پس خوبه که ادم همیشه به منبع بره . همچنان که به شما دوست عزیز توصیه میکنم برای شناخت اسلام عمیق تر نگاه کنید




 

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
دوست عزیز به جای نقد من قال به نقد ماقال بپردازد وگر نه این کتاب جان بایر ناس که شما مطالعه کردید بند سال 84 خریداری کردم و در کنار اون چند کتاب دیگر مربوط به تاریخ ادیان خوندم

حتی تخصصی تر ازاین ها هم که کتاب تاریخ طبیعی دین هست رو هم حدود 3 سال پیش خریداری کردم . البته بنده نادان تر از اینها هستم و قصد تعریف از خودم را ندارم

"من قال"در راستای استدلال من نبود که خللی به بحث وارد کنه... صرفا ذکر یک نکته بود که منجر به نتیجه گیری اشتباه شما میشه... به "ما قال" شما هم در جای خودش پاسخ دادم...


بنده که نگفتم تئوری و توطئه و این جور چیزها بنده اصلا با توهم توطئه نسبتی ندارم اگر چه توطئه کاری هم خیلی زیاد هست

بنده به حرفهایی که برام مشکوک هست ازشون میخام که سند بیارن
شما در کدام کتاب و چه جلد و یا چه صفحه ای یا فصلی از کتاب های ویل دورانت این سخن رو یافتند به من هم ادرس بدید تا برم مطالعه کنم

در خصوص ویل دورانت که ظاهرا پیدا کردید و در پست بعدی پاسخ میدم...

اما مشخصا شما گفتید دین گریزی محصول غرب هست که خودتون هم متوجه شدید یک حرف مردود هست... ریشه های خداناباوری به دوران باستان بر میگرده !! شما که میفرمایید مطالعه کردید باید بهتر بدونید...

http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_atheism

شما لینک رو مطالعه کنید ببینید تاریخچه خداناباوری به کی بر میگرده و اصلا ربطی به غرب و توطئه غرب داره یا نه !!
 

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
نمیدونم واقعا خاست خدا بوده یا چیزه دیگه رفتم کتاب 11 جلدی ویل دورانت رو توش نگاه کردم یهو چشمم به واژه پیگمی که اولین بار امروز شنیده بودمش افتاد . دوست عزیز درواقع اون چیزی که شما نقل قول کردید ناقص بوده و نصفه نیمه گفتید کاملش این هست


do.php

تاریخ تمدن ویل دورانت . جلد اول - فصل چهارم - بخش دین

پس حتی پیگمه ها هم به یک سری اعتقاداتی معتقد بودند هر چند که بهش عمل نمیکردند

پس خوبه که ادم همیشه به منبع بره . همچنان که به شما دوست عزیز توصیه میکنم برای شناخت اسلام عمیق تر نگاه کنید





البته زیاد از این خاست ( همون "خواست" ظاهرا) خدا خوشحال نشید چون همین بررسی شما هم ناقص هست... "پیگمی" ها یک دسته و گروه نیستن و دسته های متعدد با عقاید متفاوتی هستن !!

جهت اطلاعات بیشتر: http://www.newworldencyclopedia.org/entry/pygmy

اونهایی هم که به "خدای شر" معتقد بودند قبائل ساکن کامرون بودن و البته من متن انگلیسی رو نگاه کردم دیدم اصلا نگفته کوتوله های کامرون... نوشته " قبائل در کامرون" :

Tribes in Cameroon only believed in malicious gods and so made no efforts to placate or please them. According to them, it was useless to even bother trying and more important to deal with whatever problems were placed in their path. Another group, the Vedahs of Ceylon, only admitted the possibility that gods might exist, but went no further. Neither prayers nor sacrifices were suggested in any way.

در هر صورت در همین متن اصلی دورانت هم اشاره شده که "قبائل مشخصی از پیگمی ها( و نه همه اونها) " عبادت و شعائر دینی ندارن و هیچ توتم و بت و خدایی درشون دیده نمیشه ( تو متن شما هم نوشته"بعضی از پیگمی ها ") و نگفته همه اونها که شما مثلا الان فکر میکنید کشف بزرگی کردید و خاست ( خواست ) خدا بوده !!

وانگهی... این فقط بخش آفریقا بود ، در آسیا و اروپا هم خداناباوری تاریخ کهنی داره و ربطی به توطئه غرب و امروز نداره!!

پس دیدید که خواست خدا این بود که تمام استدلال های شما یک به یک از درجه اعتبار ساقط بشن lkdhbpdi !!
 
آخرین ویرایش:

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
پس اولا حرف الویتون کاملا کذب از اب درومد و مسلیمن به این سبک منبع دادن میگن طرف تدلیس کرده حالا بنده به پای تدلیس نمیگیرم بلکه میگم همون منابع علمی که خودتون ارائه میدید ازش اطلاعات کافی ندارید .

اما مشخصا شما گفتید دین گریزی محصول غرب هست که خودتون هم متوجه شدید یک حرف مردود هست

شما بر چه اساسی میگید خودم هم متوجه شدم این حرف مردود هست بنده هنوز متوجه نشدم تازه بنده مارکس رو هم مثال زدم و یک روسی هست نه غربی
شما لینک رو مطالعه کنید ببینید تاریخچه خداناباوری به کی بر میگرده و اصلا ربطی به غرب و توطئه غرب داره یا نه !!


دوست عزیز بنده گفته بودم که بحث توطئه نیست میشه دقیقا اون جمله ی من که گفتم توطئه ی غرب هست رو برام کپی کنید ؟؟؟

ریشه های خداناباوری به دوران باستان بر میگرده !! شما که میفرمایید مطالعه کردید باید بهتر بدونید...

http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_atheism


اولا لینک شما انگلیسی هست .شما در درک مطلب قبلی که حتی فارسی بود به خطا رفتید و بنده از کتاب ویل دورانت براتون اوردم که شما در کار خودتون امانت داری را رعایت نکردید حالا چه برسه به متن انگلیسی .
من ترجمه همین متن که تو ویکی پدیا به فارسی هست رو میارم


با وجود اینکه واژه بی*خدایی (به انگلیسی: atheism)‏ در قرن شانزدهم بر اساس واژه یونانی باستان ἄθεος به معنی بی*خدا ساخته شد،[۱] و با وجود اینکه پذیرش بی*خدایی مثبت در دنیای مدرن تا قبل از قرن هجدهم سابقه نداشت، ایده*های بی*خدایانه در طول تاریخ سابقه کهن داشته*اند.

تفکر فلسفی بی*خدایی، از قرن پنج یا شش پیش از میلاد مسیح در اروپا و آسیا پدیدار شد. به گفته ویل دورانت برخی قبایل پیگمی در آفریقا هیچ آداب و رسوم مذهبی یا خدایگان و باور به ارواح نداشته*اند، و به نظر مسافرانی که شاهد بوده*اند فاقد هر گونه باور خرافی بوده*اند. برخی وداه*های سیلون هم فقط احتمال وجود خدایان را پذیرفته بودند، و هیچ گونه دعا یا قربانی نداشته*اند.[۲] با این حال بی*خدایی به شکل مدرن تا اواخر دوران روشنگری اروپایی پدیدار نشده بود.[۳]



در متن بالا چند نکته قابل اهمین هست
اول گفته :
با وجود اینکه واژه بی*خدایی (به انگلیسی: atheism)‏ در قرن شانزدهم بر اساس واژه یونانی باستان ἄθεος به معنی بی*خدا ساخته شد

این فقط به بحث ریشه لغط اتئیسم پرداخته و نه خود تفکر اتئیسم

نکته ی دوم

تفکر فلسفی بی*خدایی، از قرن پنج یا شش پیش از میلاد مسیح در اروپا و آسیا پدیدار شد. به گفته ویل دورانت برخی قبایل پیگمی در آفریقا هیچ آداب و رسوم مذهبی یا خدایگان و باور به ارواح نداشته*اند، و به نظر مسافرانی که شاهد بوده*اند فاقد هر گونه باور خرافی بوده*اند. برخی وداه*های سیلون هم فقط احتمال وجود خدایان را پذیرفته بودند، و هیچ گونه دعا یا قربانی نداشته*اند.

بنده در پست شماره 45 از همون تاریخ مودن ویل دورانت براتون سند اوردم که این مبحث کاملا کذب هست بلکه نویسنده ای مطلب در ویکی پدیا چه به عمد و یا چه به سهو مطالب را ناقص اورده .ادامه این متنی که تو این مطلب ننوشته شده اما تو تاریخ تمودن ویل دورانت هست به شرح زیر هست .

do.php


بنده یک بار کذب بودن این مطلب رو بهتون نشون دادم ولی مثل اینکه شما به خاطر تعصبی که دارید نمیخاهید قبول کنید داداش متن کامل جلو روتون هست تو روز روشن خورشد رو انکار نکنید
 

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
پس اولا حرف الویتون کاملا کذب از اب درومد و مسلیمن به این سبک منبع دادن میگن طرف تدلیس کرده حالا بنده به پای تدلیس نمیگیرم بلکه میگم همون منابع علمی که خودتون ارائه میدید ازش اطلاعات کافی ندارید .


هیچ حرفی کذب از آب در نیومد...از چیزی که من نوشته بودم مشخص بود اشاره اجمالی دارم به سابقه بی خدایی و رد این حرف شما که این امر توطئه غرب بوده که مردم بی خدا شدن !!


شما بر چه اساسی میگید خودم هم متوجه شدم این حرف مردود هست بنده هنوز متوجه نشدم تازه بنده مارکس رو هم مثال زدم و یک روسی هست نه غربی


بر این اساس میگم که الان در حال ماست مالی هستید که نگفتید این توطئه غرب بوده و این داستان ها...


دوست عزیز بنده گفته بودم که بحث توطئه نیست میشه دقیقا اون جمله ی من که گفتم توطئه ی غرب هست رو برام کپی کنید ؟؟؟
دین کریزی و ضدیت با ماورا به خاطر افسون غرب و نظریات ساختگی هست


شما میگید دین گریزی حاصل افسون غرب و نظریات ساختگی هست... نظریات ساختگی هم یعنی یک عمد و توطئه ای در کار بوده که ساخته شده دیگه !!



اولا لینک شما انگلیسی هست .شما در درک مطلب قبلی که حتی فارسی بود به خطا رفتید و بنده از کتاب ویل دورانت براتون اوردم که شما در کار خودتون امانت داری را رعایت نکردید حالا چه برسه به متن انگلیسی .
من ترجمه همین متن که تو ویکی پدیا به فارسی هست رو میارم


برای من جک نگید... من در درک مطلب به خطا رفتم یا شما !!
متن نوشته "بعضی قبائل پیگمی"... بعد شما برداشتید اشاره ای که به "خدای شر" در قبائل کامرون شده رو علم میکنید که نگاه اینها خدا داشتن... خب برادر ، کسی نگفت که "همه پیگمی" ها ... در متن نوشته شده "بعضی" !!
افتاد الان ؟

مهم نشان دادن سابقه بی خدایی در جوامع مختلف بود که شما منکرش میشید...

من هم ترجمه دقیق نکردم که رعایت امانت نکرده باشم... اشاره به وجود بی خدایی بود از گذشته های دور !!




با وجود اینکه واژه بی*خدایی (به انگلیسی: Atheism)‏ در قرن شانزدهم بر اساس واژه یونانی باستانἄθεος به معنی بی*خدا ساخته شد،[۱] و با وجود اینکه پذیرش بی*خدایی مثبت در دنیای مدرن تا قبل از قرن هجدهم سابقه نداشت، ایده*های بی*خدایانه در طول تاریخ سابقه کهن داشته*اند.

تفکر فلسفی بی*خدایی، از قرن پنج یا شش پیش از میلاد مسیح در اروپا و آسیا پدیدار شد. به گفته ویل دورانت برخی قبایل پیگمی در آفریقا هیچ آداب و رسوم مذهبی یا خدایگان و باور به ارواح نداشته*اند، و به نظر مسافرانی که شاهد بوده*اند فاقد هر گونه باور خرافی بوده*اند. برخی وداه*های سیلون هم فقط احتمال وجود خدایان را پذیرفته بودند، و هیچ گونه دعا یا قربانی نداشته*اند.[۲] با این حال بی*خدایی به شکل مدرن تا اواخر دوران روشنگری اروپایی پدیدار نشده بود.[۳]



در متن بالا چند نکته قابل اهمین هست
اول گفته :
با وجود اینکه واژه بی*خدایی (به انگلیسی: Atheism)‏ در قرن شانزدهم بر اساس واژه یونانی باستانἄθεος به معنی بی*خدا ساخته شد

این فقط به بحث ریشه لغط اتئیسم پرداخته و نه خود تفکر اتئیسم

نکته ی دوم

تفکر فلسفی بی*خدایی، از قرن پنج یا شش پیش از میلاد مسیح در اروپا و آسیا پدیدار شد. به گفته ویل دورانت برخی قبایل پیگمی در آفریقا هیچ آداب و رسوم مذهبی یا خدایگان و باور به ارواح نداشته*اند، و به نظر مسافرانی که شاهد بوده*اند فاقد هر گونه باور خرافی بوده*اند. برخی وداه*های سیلون هم فقط احتمال وجود خدایان را پذیرفته بودند، و هیچ گونه دعا یا قربانی نداشته*اند.

بنده در پست شماره 45 از همون تاریخ مودن ویل دورانت براتون سند اوردم که این مبحث کاملا کذب هست بلکه نویسنده ای مطلب در ویکی پدیا چه به عمد و یا چه به سهو مطالب را ناقص اورده .ادامه این متنی که تو این مطلب ننوشته شده اما تو تاریخ تمودن ویل دورانت هست به شرح زیر هست .

do.php

نوشته شما من رو یاد مجید دلبندم میندازه...

گفتم که...در متن نوشته "بعضی" ، نگفته همه که شما با کشیدن خط قرمز زیر کوتوله های کامرون ( که البته در متن اصلی اشاره به کوتوله هم نشده حتی ) ، ذوق مرگ شدید...ببین برادر ، پیگمی ها قبائل مختلف با عقاید مختلفی بودن و همه شون مثل هم نبودن و بعضی هاشون بی خدا بودن... افتاد الان ؟

هدف این بود که بگیم اقوام بی خدا از گذشته های دور وجود داشتن...مهم نقض ادعای فطری بودن گرایش به خدا بود !! مهم این بود که ثابت کنیم دین گریزی ناشی از افسون غرب و نظریات ساختگی نبوده...

در مورد تاریخچه بی خدایی حالا انگلیسی بلد نیستید بخونید ، فارسی که بلدید :

ادیان اولیه هندی

نوشتار اصلی: بی*خدایی در هندوئیسم
مکاتب بی*خدا در افکار اولیه هندی یافت می*شوند و در تاریخ دین ودائی وجود داشته*اند.[۱۰۸] در میان شش مکتب ارتدکس فلسفه هندو، قدیمی*ترین آن که سامخیا است خدا را نپذیرفته*است، و مکتب میماسا نیز مفهوم خدا را رد نموده*است.[۱۰۹] مکتب ماده*باور و بی*خدایانه کارواکا که ریشه در سده شش قبل از میلاد در هند دارد، صریح*ترین مکتب بی*خدایانه در فلسفه هندی (مشابه مکتب کورنائیان در یونان) است. این شاخه از فلسفه هندی به علت مخالفت با اقتدار وداها، مخالف با باور عمومی پنداشته شده، و در نتیجه جز شش مکتب ارتدکس هندو نیست. ولی از لحاظ وجود اندیشه*های ماده*باور در داخل هندوئیسم جالب توجه است.[۱۱۰] چترجی و داتا معتقدند که آنچه از فلسفه کارواکا باقی*مانده پراکنده*است، و بیشتر دانسته*ها در مورد آن از انتقادهای باقی*مانده از مکاتب دیگر است تا از کارواکا به عنوان سنتی زنده.
سایر فلسفه*های هندی که بی*خدایانه در نظر گرفته می*شوند شامل سامخیای کلاسیک و پوروا میماسا هستند. ردکردن خدای خالق و شخص*وار در هند، در جینیسم و بودیسم نیز مشاهده شده*است.[۱۱۱]
کلاسیک باستان

بی*خدایی در غرب ریشه در فلسفهٔ پیشاسقراطی در یونان باستان دارد، ولی تا اواخر عصر روشنگری به شکل متمایز خود درنیامده بود.[۱۱۲] دیاگوراس در سده ۵ قبل از میلاد "نخستین بی*خدا" نامیده شده*است،[۱۱۳] و سیسرون در کتاب در باب طبیعت خدایان از او یاد نموده*است.[۱۱۴] اتم*گرایانی چون دموکریت سعی در توضیح جهان به صورت کاملاً ماتریالیستی و بدون توسل به نیروهای ماوراطبیعه و معنوی کردند. کریتیاس، ادیان را ساخته بشر می*دید و معتقد بود برای ترساندن مردم برای دنباله*روی از دستور اخلاقی ساخته شده*اند.[۱۱۵] پرودیکوس نیز اظهارات آشکارا بی*خدایانه در آثار خود دارد. فیلودموس درباره پرودیکوس گزارش نموده که او معتقد بوده «خدایان باورهای عامه نه وجود دارند نه می*فهمند، بلکه انسان بدوی، [از روی تحسین، خدا می*داند] میوه*های زمین و هر چیزی که باعث به وجود آمدنش شده*است.» پروتاگوراس گاهی بی*خدا تلقی شده، ولی بیشتر عقاید ندانم*گرایانه داشته*است. وی اظهار نموده «در مورد خدایان، من قادر به کشف آن نیستم که آیا وجود دارند یا ندارند، یا به چه شکل هستند، زیراکه موانع بسیاری برای دانستن وجود دارد، از جمله ابهام موضوع و کوتاهی عمر بشر.»[۱۱۶] در سده ۳ قبل از میلاد، فیلسوفان یونانی تئودوروس اهل سرینه[۱۱۴][۱۱۷] و استراتو اهل لمپساکوس[۱۱۸] به وجود خدا اعتقاد نداشتند.
سقراط (۴۷۱-۳۹۹ ق.م) در ذهنیت عمومی آتنی*ها، به فلسفه پیشاسقراطی گرایش داشت که به دنبال توضیح طبیعی وقایع و رد توضیح الهی پدیده*ها بود. هرچند، چنین تعابیری دقیق نبوده*اند، اندیشه*های او در نمایش کمیک آریستوفانس به نام ابرها تصویر شده*اند، و او بعدها به اتهام بی*تقوایی و اغفال ذهن جوانان محاکمه و اعدام شد. گفته شده در محاکمه سقراط، او اتهام بی*خدابودنش را انکار کرده و عالمان هم*دوره*اش نیز دلیل اندکی برای شک در این مدعا داشته*اند.[۱۱۹][۱۲۰]
اوهمروس (۳۳۰-۲۶۰ ق.م) این دیدگاه را منتشر ساخت که خدایان تنها حاکمان خداانگارشده*اند، آنها در واقع فاتحان و بنیان*گذاران گذشته*اند، و فرقه*ها و مذاهب در حقیقت تداوم پادشاهی*های ازدست*رفته و ساختارهای سیاسی قبلی بوده*اند.[۱۲۱] هرچند او به معنای دقیق بی*خدا نبود، اوهمروس بعدها متهم به «گسترش بی*خدایی در سطح زمین با نابودکردن خدایان» شد.[۱۲۲]
شخصیت مهم دیگر در تاریخ بی*خدایی، اپیکور (۳۰۰ ق.م) بود. او با استفاده از ایده*های دموکریت و اتم*گرایان، فلسفه*ای ماتریالیستی بنا نهاد که در آن جهان توسط قوانین احتمالات بدون نیاز به مداخله الهی اداره می*شد. اگرچه او بر این باور بود که خدایان وجود دارند، وی معتقد بود که آنها علاقه*ای به زندگی انسان ندارند. هدف روش اپیکوری، دستیابی به آرامش خاطر بود و یکی از راه*های آن رو کردن ترس از خشم خدا به عنوان باوری غیرمنطقی است. اپیکوریان زندگی پس از مرگ را نیز منکر می*شدند و نیازی به ترس از عذاب الهی بعد از مرگ نمی*دیدند.[۱۲۳]
فیلسوف رومی، سکستوس امپریکوس بر این عقیده بود که فرد بایستی قضاوت درباره تمام باورها را به حال تعویق بگذارد، که این نوعی شک*گرایی موسوم به پایرونیسم بود. این دیدگاه بر این بود که هیچ چیزی ذاتاً بد نیست، و آتاراکسیا (آرامش ذهن) با تعلیق قضاوت حاصل می*شود. آثار نسبتاً حجیم باقی*مانده از او تاثیر به*سزایی در فیلسوفان بعدی گذاشته*است.[۱۲۴]
مفهوم "بی*خدا" در طول دوران کلاسیک تغییر یافته*است. برای مثال، مسیحیان اولیه از جانب غیرمسیحیان بی*خدا انگاشته می*شدند زیرا به خدایان پگان اعتقاد نداشتند.[۱۲۵] در طول امپراتوری روم، مسیحیان به خاطر انکار وجود خدایان رومی و به ویژه نپرستیدن امپراتور اعدام می*شدند. وقتی مسیحیت تحت حاکمیت تئودئوس اول در سال ۳۸۱ دین دولتی شد، کفرگویی جرمی قابل مجازات گردید.[۱۲۶]


بنده یک بار کذب بودن این مطلب رو بهتون نشون دادم ولی مثل اینکه شما به خاطر تعصبی که دارید نمیخاهید قبول کنید داداش متن کامل جلو روتون هست تو روز روشن خورشد رو انکار نکنید


من هم یک بار پرت بودن شما از مرحله و اشتباه شما در برداشت از یک متن ساده فارسی رو به شما نشون دادم... منتها شما نمیخاهید ( همون نمیخواهید) قبول کنید...

ببین برادر ، "همه" با "بعضی" فرق میکنه...

افتاد الان ؟
 

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
دوست عزیز بنده کوچک تر از ان هستم که بخام به شما نصیحت کنم

روش مباحثه خوب اون هست که یکی کی مباحث رو مطرح کنید تا بهش رسیدگی بشه نه اینکه صد من صد من کپی کنید

با این حال اینبار پاسخ میدم اما امید وارم دفعه بعد ان شالله رعایت یشه



هیچ حرفی کذب از آب در نیومد...از چیزی که من نوشته بودم مشخص بود اشاره اجمالی دارم به سابقه بی خدایی و رد این حرف شما که این امر توطئه غرب بوده که مردم بی خدا شدن !!

الا کاملا کذب در اومد چون شما میخاستید با نصفه نشون دادن مطلب کتاب اون رو به شکل دیگه ای ارائه بدید


بر این اساس میگم که الان در حال ماست مالی هستید که نگفتید این توطئه غرب بوده و این داستان ها...


چه ربطی به ماست مالی داره بنده بهت قول میدم همون ضد خدایانی که ازش پیروی میکنید خیلی بی منطق تر و سفسطه باف تر از بنده ی بی سواد هست کجای حرفهای من ماست مالی هست بنده فقط برای شما دلیل و سند میارم اگر لطف کنید حرمت این مباحثه رو رعایت منید ممنون میشم


شما میگید دین گریزی حاصل افسون غرب و نظریات ساختگی هست... نظریات ساختگی هم یعنی یک عمد و توطئه ای در کار بوده که ساخته شده دیگه !!

ساختگی بودن یعنی توطئه ؟؟؟
منطق شما این رو میگه

یک بنای معماری و یا یک طرز فکر ساخته ی دست بشر اجبارا توطئه نیست . شما لطفا حرف تو دهن من نذارید خودتون حرف تو دهنم میزارید خودتون هم نقدش میکنید لطفا در درک معنای واژه ها توجه کنید

برای من جک نگید... من در درک مطلب به خطا رفتم یا شما !!

عفت کلام رو رعایت کنید . لطف کنید از شخصیت خودتون یک تصویر مناسب ارائه بدید .
قطعا با سندی که من ارائه دادم شما به خطا رفتید


برای من جک نگید... من در درک مطلب به خطا رفتم یا شما !!
متن نوشته "بعضی قبائل پیگمی"... بعد شما برداشتید اشاره ای که به "خدای شر" در قبائل کامرون شده رو علم میکنید که نگاه اینها خدا داشتن... خب برادر ، کسی نگفت که "همه پیگمی" ها ... در متن نوشته شده "بعضی" !!
افتاد الان ؟

اولا در کتاب ویل دورانت مناسک و اداب رسومی که بیان کرده خودش ندیده و از سیاحان نقل کرده . لذادر خود اون متن کتاب هم نقل کرده که این مبحث البته خالی از مبالغه هم نیست حالا شما یک احتمال که بعید به نظر میرسه رو علم کردید و مبنای دلیل اوردن شما شده
در ضمن شما به سیاق جمله توجه نمیکنید . اون قسمت که گفته " کوتوله های کامرون فقط به خدای شر ........." در توصیف جمله ما قبل هست بخصوص که گفته " هرگز در صدد ان نیستند که با اجرای اعمالی این خدایان رو راضی نگه دارند "
پس به سه دلیل یکی اینکه اصولا فقط گوش فرادادن به سیاحان بدون اثبات حقیقت کویی انها و حتی کدام سیاح گفته ایا ان سیاح راستگو بوده یا دروغ گو و هزار مطلب دیگر نمیشه به این گفته چندان اعتنایی کرد . این نقل قول از ضعیف ترین احادیث ما هم ضعیف تر هست چون در بحث گفته هایی که از تاریخ به ما رسیده دقیقا راویان و بررسی شخصیت انها که راستگو هستند و یا دروغ گو ..... بررسی میشه از نظر ما این نقل قولمجهول هست و دلیلی برای راستی اون نیست
دوم اینکه خود کتاب گفته " البته خالی از مبالغههم نیست " این خودش شک کردن به این مبحث رو معقول میسازه که نمیشه به این نقل قول اعتنای زیادی کرد چه برسه به این که بخاییم یک نتیجه منطقی ازش بگیریم

سوم هم که گفتم : اون قسمت که گفته " کوتوله های کامرون فقط به خدای شر ........." در توصیف جمله ما قبل هست بخصوص که گفته " هرگز در صدد ان نیستند که با اجرای اعمالی این خدایان رو راضی نگه دارند "

در تایپک عبدالله ابن ابی سرح و سهمش در قرآن! برادر صدیق دارن مدعای خودشون رو با توضیح علم رجال و اون افرادی که اون روایت رو نقل کردن با بررسی سندی و اینکه کی کاذب بوده و کی راستگو بوده بیان میکند . در واقع روایتی که مسلمین بیان میکنند باید هم بهاین برسی ها پرداخته بشه . اما شما که به قول معروف مدرن و پیشرفته هستید و ما مسلمین که مثلا عقب مانده و خرافی هستیم رو کمی در بیان نقل قول مقایسه کنید . نقل قول شما از ویلدورانت اولا کامل نبود دوما توضیحاته خود کتای منظور شما رو نمیرسونه سوما نقل ویادورانت از سیاحان اونقدر مبهم هست و معلوم نیست از کی شنید که که در خود کتاب نوشته شده " البته خالی از مبالغه هم نیست" این به نظر من ضعف منابعو روش تحقیق شما رو میرسونه


در مورد بیخدایی درزمان فلاسفه باستان . بنده فکر میکنم به کنه موضوع واقف نیستید ما داریم از بی خدایی و یا خداگرایی فطری صحبت میکنیم . ایا این فلاسفه باستان از رویه فطرت اینها را گفتند ؟؟ قطعا نه. ایشان با اسدلال های منطقی دارند خدا رو نفی میکنند مانند همون کاری که مثلا مارکس و یا غربی های معاصر انجام میدن پس بی خدایی اینها هم یک چیز ساختگی بشر هست ((مفهوم ساختگی رو با توطئه یکی ندانید )) پس این طور نبوده که یک توده یا گروه عظیمی از مردم بی خدا بوده اند بلکه ایشان با تفکر دارند به نقد خدا می پردازند حال این فلاسفه ای که بر اساس عقل خدا رو نفی میکنند چه معاصر باشند و چه باستان . دخلی بر خداباوری فطری ندارد




در مورد تاریخچه بی خدایی حالا انگلیسی بلد نیستید بخونید ، فارسی که بلدید :

شما اگر انگلیسی بلد هستید لطف کنید متن رو بزارید و کلمه به کلمه ترجمه کنید تا بتوانید مدعای خود رو ثابت کنید در غیر این صورت هیچ


در بحث هندوئیسم که مطرح کردید توجه داشته باشید هندوئیسم خودش یک دین هست و چنانچه بنده قبلا هم وضیح دادم ممکن هست که گرایش به دین گرایی و ماورا به انحراف کشیده شود یا به گاو پرستی منجر میشه و یا مثلا به شمنیسم و ... پس اگر هندو ها در شناخت خدا به انحراف رفتند باکی نیست مهم حس دین گرایی هست که کاملا مشکف کشده



مدیران عزیز ملاحظه بفرایند و در خصوص برخی کلمات در این تایپک که به انحراف کشونده نشه
 
آخرین ویرایش:

Anarchy

Member
تاریخ ثبت‌نام
2/11/13
نوشته‌ها
18
پسندها
0
دوست عزیز بنده کوچک تر از ان هستم که بخام به شما نصیحت کنم

روش مباحثه خوب اون هست که یکی کی مباحث رو مطرح کنید تا بهش رسیدگی بشه نه اینکه صد من صد من کپی کنید

با این حال اینبار پاسخ میدم اما امید وارم دفعه بعد ان شالله رعایت یشه

روش مباحثه من ایرادی نداره...شما بلد نیستی برقصی ، چرا میگی زمین کجه ashdio ؟


الا کاملا کذب در اومد چون شما میخاستید با نصفه نشون دادن مطلب کتاب اون رو به شکل دیگه ای ارائه بدید

واقعا دارم بهتون شک میکنم... برادر جان ، دو تا موضوع مختلف هست... چرا با هم قاتی میکنید ؟

یکی در مورد "بعضی اقوام پیگمی" هست که خدایی ندارن و بعد از اون اشاره میکنه به قبائلی در کامرون که خدای شر رو میپرستن... افتاد الان ؟نکنه شما فکر کردی پیگمی ها همون قبائل کامرون هستن ؟


چه ربطی به ماست مالی داره بنده بهت قول میدم همون ضد خدایانی که ازش پیروی میکنید خیلی بی منطق تر و سفسطه باف تر از بنده ی بی سواد هست کجای حرفهای من ماست مالی هست بنده فقط برای شما دلیل و سند میارم اگر لطف کنید حرمت این مباحثه رو رعایت منید ممنون میشم

ماست مالی واژه بدی نیست... شکل عامیانه همون توجیه هست !!من هم از منطق و خرد پیروی میکنم نه افراد...


ساختگی بودن یعنی توطئه ؟؟؟
منطق شما این رو میگه

یک بنای معماری و یا یک طرز فکر ساخته ی دست بشر اجبارا توطئه نیست . شما لطفا حرف تو دهن من نذارید خودتون حرف تو دهنم میزارید خودتون هم نقدش میکنید لطفا در درک معنای واژه ها توجه کنید

افسون گری و نظریان ساختگی یعنی چی پس ؟ نکته اصلی که ازش فرار میکنید این بود شما خواستید خداناباوری رو محصول غرب بدونید در صورتی که از دوران باستان و در نقاط مختلف بوده...


عفت کلام رو رعایت کنید . لطف کنید از شخصیت خودتون یک تصویر مناسب ارائه بدید .
قطعا با سندی که من ارائه دادم شما به خطا رفتید

واژه "جک گفتن" میشه عدم رعایت عفت کلام ؟

دیدیم که مشکل شما در عدم درک شما از یک نوشته به زبان مادریتون بود....


اولا در کتاب ویل دورانت مناسک و اداب رسومی که بیان کرده خودش ندیده و از سیاحان نقل کرده . لذادر خود اون متن کتاب هم نقل کرده که این مبحث البته خالی از مبالغه هم نیست حالا شما یک احتمال که بعید به نظر میرسه رو علم کردید و مبنای دلیل اوردن شما شده
در ضمن شما به سیاق جمله توجه نمیکنید . اون قسمت که گفته " کوتوله های کامرون فقط به خدای شر ........." در توصیف جمله ما قبل هست بخصوص که گفته " هرگز در صدد ان نیستند که با اجرای اعمالی این خدایان رو راضی نگه دارند "
پس به سه دلیل یکی اینکه اصولا فقط گوش فرادادن به سیاحان بدون اثبات حقیقت کویی انها و حتی کدام سیاح گفته ایا ان سیاح راستگو بوده یا دروغ گو و هزار مطلب دیگر نمیشه به این گفته چندان اعتنایی کرد . این نقل قول از ضعیف ترین احادیث ما هم ضعیف تر هست چون در بحث گفته هایی که از تاریخ به ما رسیده دقیقا راویان و بررسی شخصیت انها که راستگو هستند و یا دروغ گو ..... بررسی میشه از نظر ما این نقل قولمجهول هست و دلیلی برای راستی اون نیست
دوم اینکه خود کتاب گفته " البته خالی از مبالغه هم نیست " این خودش شک کردن به این مبحث رو معقول میسازه که نمیشه به این نقل قول اعتنای زیادی کرد چه برسه به این که بخاییم یک نتیجه منطقی ازش بگیریم

سوم هم که گفتم : اون قسمت که گفته " کوتوله های کامرون فقط به خدای شر ........." در توصیف جمله ما قبل هست بخصوص که گفته " هرگز در صدد ان نیستند که با اجرای اعمالی این خدایان رو راضی نگه دارند "

1) اول اینکه تا الان گیر داده بودید که کجای تاریخ ویل دورانت هست و حالا میخواید از اساس اعتبارش رو زیر سوال ببرید !! بعد هم که در درک یک مطلب ساده مشکل اساسی دارید...اون"خالی از مبالغه" هم که گفته در مورد "عدم وجود خرافات" هست در بین اون قبائل... افتاد الان؟
شما دراین زمینه بسیار نا آگاه هستید... "پیگمی" ها یک دسته و گروه نیستن... ابتدای متن هم گفته "بعضی" از قبائل پیگمی نه همه اونها... "کوتوله های کامرون" هم موضوع بعدی هست نه اینکه از اول داره در مورد کوتوله های کامرون حرف میزنه...

میبینیم که شما در درک این مطلب ساده مشکل دارید...

2) گفتم که خالی از مبالغه(هر چند در متن اصلی من این واژه رو ندیدم) ، برمیگرده به عدم وجود خرافات در بین اونها نه خداباوری اونها... افتاد الان ؟

3) این رو هم بالاتر توضیح دادم که کوتوله های کامرون موضوع بعدی هست.... متاسفانه سواد انگلیسی ندارید و گرنه متن اصلیش رو در پست های قبلی فرستادم !!


در تایپک عبدالله ابن ابی سرح و سهمش در قرآن! برادر صدیق دارن مدعای خودشون رو با توضیح علم رجال و اون افرادی که اون روایت رو نقل کردن با بررسی سندی و اینکه کی کاذب بوده و کی راستگو بوده بیان میکند . در واقع روایتی که مسلمین بیان میکنند باید هم بهاین برسی ها پرداخته بشه . اما شما که به قول معروف مدرن و پیشرفته هستید و ما مسلمین که مثلا عقب مانده و خرافی هستیم رو کمی در بیان نقل قول مقایسه کنید . نقل قول شما از ویلدورانت اولا کامل نبود دوما توضیحاته خود کتای منظور شما رو نمیرسونه سوما نقل ویادورانت از سیاحان اونقدر مبهم هست و معلوم نیست از کی شنید که که در خود کتاب نوشته شده " البته خالی از مبالغه هم نیست" این به نظر من ضعف منابعو روش تحقیق شما رو میرسونه

قبائل پیگمی همین الان هم هستن... تشریف ببرید آفریقا تحقیق کنید خودتون !! مساله من هم فقط اشاره به نوشته ویل دورانت نبود... این بود که بی خدایی از زمان باستان موجود بوده !!

این هم که الان شما گیر دادید به صحت نوشته ویل دورانت ،یعنی انسان فریب کاری هستید و گرنه اگر به کلی این نقل قول های ویل دورانت رو قبول ندارید ، چرا از اول نگفتید ؟

بقیه مطالب هم که نشون دادم ناشی از ضعف شما در درک مطلب هست...


در مورد بیخدایی درزمان فلاسفه باستان . بنده فکر میکنم به کنه موضوع واقف نیستید ما داریم از بی خدایی و یا خداگرایی فطری صحبت میکنیم . ایا این فلاسفه باستان از رویه فطرت اینها را گفتند ؟؟ قطعا نه. ایشان با اسدلال های منطقی دارند خدا رو نفی میکنند مانند همون کاری که مثلا مارکس و یا غربی های معاصر انجام میدن پس بی خدایی اینها هم یک چیز ساختگی بشر هست ((مفهوم ساختگی رو با توطئه یکی ندانید )) پس این طور نبوده که یک توده یا گروه عظیمی از مردم بی خدا بوده اند بلکه ایشان با تفکر دارند به نقد خدا می پردازند حال این فلاسفه ای که بر اساس عقل خدا رو نفی میکنند چه معاصر باشند و چه باستان . دخلی بر خداباوری فطری ندارد

بفرمایید در جایگاه مدعی ثابت کنید فلاسفه بیخدای دوران باستان هم به طور فطری خداپرست بودن !!

اتفاقا در مورد وجود خدا هم به برهان های مثلا عقلی دیگری رو آورده شده چون این برهان فطرت جوابگو نبوده... پس منم به همین استناد میگم خداباوری یک چیز ساختگی بشر هست و گرنه باید خود به خود همه خداباور میشدن و وقتی نمیشه یه عده مثل شما امروز باید دست و پا بزنید که ثابت کنید خدایی هست...

اون مساله توده یا گروه عظیم هم خارج از موضوع هست... گفتم که یک خداناباور هم کافی هست برای رد ادعای فطری بودن خداباوری !!


شما اگر انگلیسی بلد هستید لطف کنید متن رو بزارید و کلمه به کلمه ترجمه کنید تا بتوانید مدعای خود رو ثابت کنید در غیر این صورت هیچ

کلمه به کلمه هم همون متن ویکی پدیای فارسی هست !! اشکالی در فهم مطالب انگلیسی داشتید مطرح کنید تا راهنمایی کنیم...


در بحث هندوئیسم که مطرح کردید توجه داشته باشید هندوئیسم خودش یک دین هست و چنانچه بنده قبلا هم وضیح دادم ممکن هست که گرایش به دین گرایی و ماورا به انحراف کشیده شود یا به گاو پرستی منجر میشه و یا مثلا به شمنیسم و ... پس اگر هندو ها در شناخت خدا به انحراف رفتند باکی نیست مهم حس دین گرایی هست که کاملا مشکف کشده

اول که بحث فقط هندوئیسم نیست... دوم بحث دین نبود و خداباوری بود !! این دوتا فرق دارن... ما ادیانی داریم که خدایی ندارن و در مقابل عقاید خداباوری داریم که دین خاصی ندارن...

یعنی اینها رو نمیدونید ؟

در بعضی مکاتب هندی هم به صراحت خدا رو رد کردن ، بعد شما به طرز خنده داری میخواید بگید اونها به خطا رفتن... پس اگر این جوریه کسانی که خداناباور هستن هم خداباور هستنashdio !! پس شما دیگه نباید نگرانی داشته باشی...

ضما مکاتب فکری غیر هندی هم هستن... شما کلا خوب بلدی خودتون رو بزنید به کوچه علی چپ !!


مدیران عزیز ملاحظه بفرایند و در خصوص برخی کلمات در این تایپک که به انحراف کشونده نشه

جالبه شما داری به مدیران تذکر میدی...
 

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
روش مباحثه من ایرادی نداره...شما بلد نیستی برقصی ، چرا میگی زمین کجه ashdio ؟

قضاوت با خواننده گان

در ساختگی معادل توطئه نیست مثلا یک مکتب اجتماعی ممکنه ساخته ی دست بشر باشه در عین حال توطئه نمیشه

من واقعا دلم نمیخاد راجع به بحث های بی ربط به موضوع این همه با شما کلنجار برم

) اول اینکه تا الان گیر داده بودید که کجای تاریخ ویل دورانت هست و حالا میخواید از اساس اعتبارش رو زیر سوال ببرید !! بعد هم که در درک یک مطلب ساده مشکل اساسی دارید...اون"خالی از مبالغه" هم که گفته در مورد "عدم وجود خرافات" هست در بین اون قبائل... افتاد الان؟
!!

برای من خیلی وقت پیشه افتاده اگه میشه دیگه از این کلمات افتاد حالا و جک نگو و... استفاده نکنید بنده دلم نمیخاد این زاویه از رفتار شما رو ببینم

این که در اون کتاب گفته خالی از مبالغه نیست بله در مورد عدم وجود خرافات هست و تایید حرف من هست یعنی اینکه نمیشه که بهش یقین بست یعنی ممکنه اون شخصی کفته که توی اونها خالی از خرافات هستند امکانش هست که مبالغه کرده باشه




"کوتوله های کامرون" هم موضوع بعدی هست نه اینکه از اول داره در مورد کوتوله های کامرون حرف میزنه...
در اون متن در خط دوم گفته کوتوله های افریقایی و در خط پنجک گفته کوتوله های افریقایی

نکنه شما معتقدید که دو گره کوتوله وجود داره یکی کامرونی و یکی افریقایی
محض اطلاع بگم کاکرون در افریقا هست
در کل این متن خاسته بگه که بعضی از کوتوله ها به هیچ اداب و مناسکی پایوند نیستند و فقط به خدایان شر اعقاد دارند که اون رو هم براش مراسم و نذر و نیاز ندارند
در این متن گفته نشده مثلا بعضی از کوتوله ها بی اعتقادن اما بقیه اونها ((که اون بعضی نیست )) مثلا به خدایان شر اعتقاد دارن بکه اون ادامه متن که گفته شده که کتوله های کامرون به خدایان شر اعتقاد دارن ادامه ی توصیفی هست که برای همون بعضی ها اورده شده .
شما اگر مدعای خود رو بتونید ثابت کنید و اسناد و مدارک مستقیم از منبع رو بیارید که مثلا خیلی واضح و اشکار روشن میکنه که بعضی از کوتوله ها که شما عرض میکنید هنوز هم هستند مثلابی خدای مطلق و بی دین و بدون هیچ گونه مراسم ایینی و اداب رسوم هستند اون وقت من از شما قبول میکنم نه این که یک نقل قول غیر مستقیم از یک کتاب اون هم نه تنها متن کتاب گفته که خالی از اغراق نیست بلکه اصلا گوینده ی این سخن نامشخص هست یعنی معلوم نیست کدام سیاح بوده کی گفته شخصیت اون سیاح ایا راستگو بوده یا دروغ گو و ایا اصلا گفته ی ویل دورانت سندی دارد یا نه
گمام نکنم در جاهای دیگه هم که به این امر اشاره شده برداشت شما رو داشته باشن


میبینیم که شما در درک این مطلب ساده مشکل دارید...

2) گفتم که خالی از مبالغه(هر چند در متن اصلی من این واژه رو ندیدم) ، برمیگرده به عدم وجود خرافات در بین اونها نه خداباوری اونها... افتاد الان ؟

شما متن اصلی رو از کجا اوردید از ویکی پدیا ؟؟؟؟ ویکی پدیا نقل قول کرده و متن اصلی نیست متن اصلی کتاب تاریخ تمودن ویل دورانت هست نه سایت ویکی پدیا

من نمیدونم یک مطلب را چند بار باید توضیح بدم
اون کتاب گفته مثلا سیاحان کوتوله ها خلی از خرافات و دین هستند و بعد جمله معترضه گفته خالی از مبالغه نیست یعنی چه؟ یعنی اینکه مکنه مبالغه توش باشه

با ایون وجود شما در درک این مطلب مشکل دارید




متاسفانه سواد انگلیسی ندارید و گرنه متن اصلیش رو در پست های قبلی فرستادم !!

شما که سوادش رو دارید اون چند خطی که مربوط به بحث هست (( نه اینکه صد من متن رو کپی کنید )) رو بزارید و کلمه به کلمه معنی کنید که روشن بشه و ما قانع بشیم وگر نه نقل قول شما فاقد اعتبار هست


... تشریف ببرید آفریقا تحقیق کنید خودتون !! مساله من هم فقط اشاره به نوشته ویل دورانت نبود...

میشه نتیجه تحقیقات شما رو ببینم ؟؟؟؟؟

بفرمایید در جایگاه مدعی ثابت کنید فلاسفه بیخدای دوران باستان هم به طور فطری خداپرست بودن !!

بحث اینه که بی خدایی انها فطری نبوده مثله مارکس و ....

کلمه به کلمه هم همون متن ویکی پدیای فارسی هست !! اشکالی در فهم مطالب انگلیسی داشتید مطرح کنید تا راهنمایی کنیم...

اگه کلمه به کلمه اش هست من هم به نقد و بررسیش پداختم دلیلی نداشت شما برای کلاس گذاشتن لینک متن انگلیسی رو بدید

اول که بحث فقط هندوئیسم نیست... دوم بحث دین نبود و خداباوری بود !!

این رو من چند بار در این تایپک توضیح دادم لزومی نمیبینم دوباره تکرار کنم


در اخر هم بگم کسی که خاب باشه بایک تلنکر بیدار میشه ولی کسی که خودش رو به اب زده باشه نه

بنده روش بحث شما رو قبول ندارم به مسائلی گیر میدید و کلماتدور از ادب استفاده میکنید . فکر نکنید که ما باریچه شما هستیم و هر حرف و یا هر بهانهای که شما میارید برای ما ارزشمند ما هم انسان هستیم و ابرو و احترام خودمون رو داریم واقعا اگر بخایید به این نحو بحث کردن ادامه بدید بنده لزومی نمیبینم که به این مبحث ادامه بدم و قضاوت رو به خانند واگزار میکنم شما هم هر جور میخایید فکر نید بند مسائل مهم تری هم میبینم که بخام به اونها بپردازم
 
آخرین ویرایش:

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
تصایری از برخی از مراسم ایینی پیگمن ها
بنده مدعی بودم پیگمن ها یک سری مناسک ایینی دارند و این هم شواهدش هست و اگر دوستان کسی مدعی هست که پیگمن ها و یا بعضی از اونها ایین و مناسک خاص و یا اعتقادات خاصی ندارند ساناد و تصاویر و نتیجه تحقیقات قانع کننده شون رو نشون بدن .

do.php

رقص پیگمن ها جلوی پاپ . به نقل از بی بی سی


do.php



do.php

A danced interpretation
of a character of a
mythological tale
رقص مربوط به برخی مناسک باستانی و یا همچین چیزی


do.php


do.php


do.php


تصویر بالا برخی مناسک مربوط به زنان هست

do.php


ritual dance.

رقص مربوط به امور مذهبی

do.php


Dancer performing
a healing dance

ایین ویا رقص مربوط به شفا دادن

do.php


. Single-skin drum players
accompanying a ritual
dance during the male
initiation to the Spirit
of the Forest
طبلی که همراه با رقص مذهبی برای روح جنگل نواخته می شود


do.php



منابع :
البته گمان کنم یکی یا دو تا از لینک های زیر ف ی ل ت ر هستند باید از ف ی ل ت ر ش ک ن استفاده کرد


http://www.pygmies.org/



http://www.pygmies.org/baka/dance.asp


http://olsonfarlow.photoshelter.com...National-Geographic-Magazine/G0000DPfdTHROl7A

بنده اسناد و شواهدی اوردم که بیگمن ها هم دارای ایین و مناسک مذهبی یا خرافی یا چیزی مثله این هستند . مدعای من این هست که توده های مردم همه گرایش به دین داری دارند و اگر مواردی بی خدایی در تاریخ بشر پیدا شود مانند فلاسفه باستان و با مارکس و ... نتیجه فکر خودشان هست که تفکر کرده اند و دلیل الورده اند به این نتیجه رسیده اند و یک سیر عقلانی داشته امند و نه اینکه از مادر که متولد شده اند بی دین و بیخدایی را از ته دل حس میکرده اند .
حال اگر عزیزی شواهد و دلایلی جدید دال بر بی خدایی مطلق و خالی بودن بیگمن ها یا گروهی از انها دارد عرضه دارد تا ما هم روشن شویم
 

faezin

مدیریت
Administrator
تاریخ ثبت‌نام
6/1/13
نوشته‌ها
1,168
پسندها
1
محل سکونت
فی ارض الله
پست های بی مربوط حذف و این تابپیک بسته شد .
دوستان عزیز کمی هم رعایت کنید و به هم احترام بزارید
موفق باشید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا