صدیق
مدیر تالار
- تاریخ ثبتنام
- 19/1/13
- نوشتهها
- 620
- پسندها
- 1
چند روایت دال بر تایید نوروز
سعر التميمي عن علي قال خذوا الدرهم ما كان في متعة فإذا كان الدنيا فارفضوه قاله لنا موسى بن إسماعيل عن حماد بن سلمة عن علي بن زيد عن سعر وحدثنا آدم نا حماد بن سلمة عن علي بن زيد عن السعر التميمي أتى علي بفالوذج قال ما هذا قالوا اليومالنيروزقال فنيروزا كل يوم
تاریخ الکبیر - جلد 4 ص 200
قاله لنا موسى بن إسماعيل عن حماد بن سلمة عن على بن زيد عن سعر، وحدثنا آدم (نا) حماد بن سلمة عن على بن زيد عن السعر التميمي: أتي على بفالوذج قال: ما هذا ؟ قالوا: اليوم النيروز، قال فنيروزا كل يوم.
همان منبع ص 201
النَّرْزُ : الا سْتِخْفَاءُ من فَزَعٍ وبه سَمَّوْا : نَرْزَةَ ونارزة وع . ونَريزُ كأميرٍ : ة بأَذْرَبِيجانَ وإليها يُنْسَبُ النَّرِيزيُّ أحمدُ بنُ عُثمانَ الحافظُ الفَرَضِيُّ . ونَيْرِيزُ : ة بفارسَ . والنَّيْرُوزُ : أوَّلُ يومٍ من السنةِ مُعَرَّبُ نَوْرُوزٍ قُدّمَ إلى عليّ شيءٌ من الحَلاوَى فسألَ عنه فقالوا : لِلنَّيروزِ . فقال : نَيْرِزُونا كلَّ يومٍ . وفي المَهْرَجانِ قال : مَهْرِجونا كلَّ يومٍ . وابنُ نَيْروزٍ الأَنْماطِيُّ : محدّثٌ
القاموس فیروزابادی ج ل ص 677
النَّرْزُ الاسْتِخْفَاءُ من فَزَعٍ، وبه سَمَّوْا نَرْزَةَ ونارزة، وع. ونَريزُ، كأميرٍ ة بأَذْرَبيجانَ، وإليها يُنْسَبُ النَّرِيزيُّ أحمدُ بنُ عُثمانَ الحافظُ الفَرَضِيُّ. ونَيْرِيزُ ة بفارسَ. والنَّيْرُوزُ أوَّلُ يومٍ من السنةِ، مُعَرَّبُ نَوْرُوزٍ، قُدِّمَ إلى عليٍّ شيءٌ من الحَلاوَى، فسألَ عنه، فقالوا لِلنَّيروزِ. فقال نَيْرِزُونا كلَّ يومٍ. وفي المَهْرَجانِ، قال مَهْرِجونا كلَّ يومٍ. وابنُ نَيْروزٍ الأَنْماطِيُّ محدِّثٌ.
همان کتاب ج 2 ص 63
در کنار اینها یک سوال برای من پیش میاید :
آیا اگر ایرانی ها نبودند دیگر بهار و سرسبز شدن طبیعت هم وجود نداشت ؟؟؟ گیرم که ایرانی ها نبودند با شادی بچه های کوچک در هنگام زنده شدن بهار چه میکردید ؟؟ سنگ و خاک تو بهار سرسبز میشه پس قلبی که به جوش و خروش نیاد چه حکمی داره ؟؟
مگر ایا رسم های غیر اسلامی حتما متضاد با اسلام است ؟ پیامبر در زمان جاهلیت در پیمان حلف الفضول شرکت داشتند و به ان هم افتخار میکردند
این روایتِ موقوف ، سنداً ضعیف می باشد؛
علی بن زید همان علی بن زید بن جدعان بصری ( م 131 هــ) است که جمهور اهل فن اورا ضعیف دانستند.
ابن سعد می گوید:
و كان كثير الحديث ، و فيه ضعف ، و لا يحتج به
و بسیار اهل حدیث بوده و در او ضعف است و به او احتجاج نمی شود.
احمد بن حنبل می گوید:
على بن زيد ضعيف الحديث
علی بن زید در حدیث ضعیف است.
يحيى بن معين می گوید:
ليس بذاك القوى
در حدیث قوی نیست.
إبراهيم بن يعقوب الجوزجانى می گوید:
واهى الحديث ، ضعيف ، فيه ميل عن القصد ، لا يحتج بحديثه
سست حدیث ، ضعیف ، در او قصداً گرایش به [شیعه] است به حدیثش احتجاج نمی شود.
أبو زرعة می گوید :
ليس بقوى
قوی نیست.
أبو حاتم می گوید:
ليس بقوى ، يكتب حديثه ، و لا يحتج به ، و هو أحب إلى من يزيد ابن أبى زياد ، و كان ضريرا ، و كان يتشيع
قوی نیست، حدیثش نوشته می شود و به او احتجاج نمی شود ، او نزد من از یزید بن ابی زیاد محبوبتر است و نابینا بود و شیعه .
نسائى می گوید :
ضعيف
ضعیف است.
أبو بكر بن خزيمة می گوید:
لا أحتج به لسوء حفظه
به او احتجاج نمی شود به علت حفظ بدش.
ابن حبان می گوید :
يهم و يخطىء ، فكثر ذلك منه فاستحق الترك
وهم و اشتباه می کرد از او (اشتباه )زیاد شد و مستحث ترک گردید.
و بسیاری دیگر از علمای اهل فن علی بن زیاد بن جدعان رو جرح و تضعیف کردن و در عین حال برخی از علما او را راستگو و توثیق و مورد اعتماد دانستند و علت ضعفش را بر شیعه بودن و نیز برخی از احادیث منکری که روایت کرده حمل کردند که البته قول ضعیف بودنش صحیح و مقبول است و موافق قول جمهور اهل علم می باشد و بنابه قاعده ی " تقدیم جرح بر تعدیل" پس وی ضعیف است.
اما سعر التمیمی ، این شخص را ابن حبان در کتاب الثقات (4 / 345 رقم ترجمه 3264؛ ط:دارالفکر / بیروت 1395هــ ) ذکر کرده و ابوحاتم او را در کتاب الجرح والتعديل (4 / 208 رقم ترجمه 898؛ ط:دار إحياء التراث العربي / بيروت 1271هــ) بدون آوردن جرح و تعدیلی ذکر کرده است و سعد التمیمی به مجهول بودن نزدیکتر است تا به ثقه بودن چرا که ابن حبان در ذکر مجهولین در کتاب الثقاتش عادت داشته است وبا این حال که دیگران با ابن حبان موافقت نداشتند.
نتیجه این که سند این روایت ضعیف است لکن برای آن متابعتی وجود دارد که بیهقی در سنن الکبری با اسناد روایت کرده است:
أخبرنا أبو عبد الله الحافظ ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الحسن بن علي بن عفان ( م 270هــ ، صدوق) ثنا أبو أسامة (م201 هــ ، ثقة ثبت) عن حماد بن زيد(م 179هــ ،ثقة ثبت)عن هشام (م 147هــ ، ثقة) عن محمد بن سيرين ( م 110هــ ، ثقة حجة) قال : أتي علي رضي الله عنه بهدية النيروز فقال ما هذه قالوا يا أمير المؤمنين هذا يوم النيروز قال فاصنعوا كل يوم فيروز
با اسناد مذکور از محمد بن سیرین روایت است که می گوید: برای علی رضی الله عنه هدیه ی نوروزی آورده شد، فرمود: این چیست؟ گفتند: ای امیر المؤمنان این روز نوروز است ، فرمود: عمل کنید هر روز پیروز است.
سنن البيهقي الكبرى 9 / 235 ح 18644؛الناشر : مكتبة دار الباز - مكة المكرمة ، 1414 - 1994م
سند این روایت صحیح است لکن منقطع می باشد ؛ زیرا محمد بن سیرین سیدنا علی رضی الله عنه را درک نکرده است.این روایت اخیر با توجه به روایت اولی - هرچند ضعیف است - تقویت شده و به درجه ی حسن می رسد ان شاء الله .
ببینیم عبدالله بن عمر در این مورد چه می فرماید و همه ی ما اهل سنت می دانیم که عبدالله بن عمر از بزرگان و عالمان صحابه بود که خود صحابه رضی الله عنهم اجمعین از ایشان سوال شرعی می پرسیدند
وروی عن عبد الله بن عمر رضی الله عنهما أنه قال : من مر ببلاد الأعاجم فصنع نیروزهم ومهرجانهم وتشبه بهم حتی یموت وهو کذلک , حشر معهم یوم القیامة .
از عبدالله ابن عمر وارد شده است که فرمودند :
" اگر شخصی به شهرهای عجمها ( ایرانیان وغیره) سفر کرد ومانند ایشان در نوروز وعیدهایشان شرکت کرد وبه ایشان شباهت نمود وبر همین وضعیت باقی ماند تا از این دنیا رفت پس روز قیامت همراه ایشان حشر خواهد شد .
این روایت از عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما می باشد و در سند آن ضعف وجود دارد بیهقی در سنن الکبری آن را روایت کرده است :
أخبرنا أبو طاهر الفقيه أنبأ أبو بكر القطان ثنا أحمد بن يوسف ثنا محمد بن يوسف قال ذكر سفيان عن عوف عن الوليد أو أبي الوليد عن عبد الله بن عمرو قال : من بنى ببلاد الأعاجم وصنع نيروزهم ومهرجانهم وتشبه بهم حتى يموت وهو كذلك حشر معهم يوم القيامة
وأخبرنا أبو عبد الله الحافظ ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الحسن بن علي بن عفان ثنا أبو أسامة ثنا عوف عن أبي المغيرة عن عبد الله بن عمرو قال:من بنى في بلاد الأعاجم وصنع نيروزهم ومهرجانهم وتشبه بهم حتى يموت وهو كذلك حشر معهم يوم القيامة وهكذا رواه يحيى بن سعيد وبن عدي وغندر وعبد الوهاب عن عوف عن أبي المغيرة عن عبد الله بن عمرو من قوله
سنن البيهقي الكبرى 9 / 234 ح 18642 و 18643؛الناشر : مكتبة دار الباز - مكة المكرمة ، 1414 - 1994م
این روایت سنداً ضعیف است ؛ در سند اولی ولید یا ابو ولید وجود دارد از طریق سفیان - ثوری- از عوف ... الخ که قول اصح ابوالمغیره می باشد چرا که در روایت دومی ابو اسامه و یحیی بن سعید و بن عدی و غندر و عبدالوهاب جمیعاً از عوف نقل کردند در بدل ولید یا ابو ولید ، به ابو مغیره تصریح کردند و صحیح همان است.
ابی المغیرة نیز با توجه به کتب تراجم اسم کاملش ابوالمغیرة القواس است.
در کتاب الجرح و التعدیل در ترجمه " ابوالمغیرة القواس" عبدالرحمن بن ابی حاتم می نویسد:
أبو المغيرة القواس روى عن عبد الله بن عمرو روى عنه عوف سمعت أبى يقول ذلك نا عبد الرحمن قال سئل أبو زرعة عن اسم أبى المغيرة القواس قال لا اعلم أحدا يسميه نا عبد الرحمن نا صالح بن احمد بن محمد بن حنبل نا على يعنى بن المديني قال قلت ليحيى بن سعيد أبو المغيرة القواس قال كان أشر عنده يعنى عند سليمان التيمى من عبد الله بن شقيق قال يحيى ولم ار أحدا عرف أبا المغيرة غيره نا عبد الرحمن انا أبو بكر بن أبى خيثمة فيما كتب الى نا إبراهيم بن عرعرة نا يحيى بن سعيد قال ضعف سليمان التيمى أبا المغيرة القواس نا عبد الرحمن قال ذكره أبى عن إسحاق بن منصور عن يحيى بن معين انه قال أبو المغيرة القواس ثقة
ابو مغیره قواس روایت کرده از عبدالله بن عمرو ، روایت کرده از او عوف ، شنیدم پدرم آن را می گوید. از ابوزرعه در مورد اسم ابو مغیره قواس سؤال شد در جواب گفت: نمی دانم کسی او را اسم برده باشد... علی بن مدینی می گوید: به یحیی بن سعید گفتم ابو مغیرة قواس ؟ گفت: نزد سلیمان التیمی شرورترین بود. عبدالله بن شقیق می گوید: یحیی و کسی را ندیدم بشناسد ابو مغیره را غیر از او ... یحیی بن سعید گفته است: سلیمان التیمی ، ابو مغیره قواس را ضعیف دانسته است.... یحیی بن معین گفته است: ابو مغیره قواس مورد اعتماد است.
الجرح والتعديل 9 / 439 رقم ترجمه 2203؛الناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت الطبعة الأولى ، 1271 - 1952م
ابن حبان اسم ابو مغیره قواس را در کتاب الثقاتش آورده است:
أبو المغيرة القواس يروى عن عبد الله بن عمرو روى عنه عوف الأعرابي
الثقات 5 / 565 رقم ترجمه 6264؛الناشر : دار الفكر الطبعة الأولى ، 1395 - 1975م
ابن حبان از روی عادت اسامی برخی از مجهولان را در کتاب الثقاتش آورده است و علما تصریح کردند که هرگاه اسم راوی را ذکر کرد و تنها به دو راوی ناقل و منقول از او اشاره کرده باشد دلیل بر مجهول بودن آن راوی است در غیر این صورت ثقه است. و ابو مغیره قواس باتوجه به این سخن علما چنین است یعنی از یک راوی نقل کرده و یک راوی نیز از او نقل کرده است از طرفی هم سلیمان التیمی او را ضعیف دانسته و ابوزرعه او را مجهول و ابوحاتم نیز اورا جرح و تعدیل نکرده - دلالت بر مجهول بودن می کند - لکن یحیی بن معین او را توثیق کرده که قول مقبول تر ضعف راوی است و نتیجتاً این که این سند ضعیف است. الله اعلم.
باتوجه به اطلاعات این بنده ی حقیر نص صریحی از سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم در منع و یا تشویق و یا تقریر بر نوروز وارد نشده است لکن در خصوص اعیاد مشرکین نص صریح داریم و جمهور قریب به اجماع علما بر تحریم آن اتفاق نظر هستند و در آن شکی وارد نیست.
برخی از ادله موجود دلالت بر خوردن هدایا در نوروز می کند لکن نوع هدایا غالباً از میوه جات بوده است.
بنده در اینجا تنها به بررسی روایات و بعضاً نکته نظراتی که لازم دانستم عرض کنم ، بیان شد و تصحیح و یا تضعیف اقوال متعدده در خصوص این اعیاد از بُعد فقهی را به خود دوستان واگذار میکنم.
فقط یک نکته و اون این که این مسأله در مقابل مسائل دیگر زیاد محل توجه نیست و می شود از چهارچوب فقهی به آن پرداخت.