نگاهی به آموزه*های دینــــی دربـــاره دروغ

asemani

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
8/3/13
نوشته‌ها
761
پسندها
0
محل سکونت
ایران
7.jpg
دروغ یکی از بیماری*های اخلاقی و مهلكی است که در ادوار و اعصار مختلف دامنگیر جامعۀ بشری بوده است. دروغ منشأ بسیاری از نابه*هنجاری*ها در جامعه می*گردد و جامعه*ای که دروغ در آن رایج و متداول باشد، قطعاً جامعه*ای نابه*سامان و ناامن است و در سراشیبی سقوط قرار دارد. ملتی به ترقی و پیشرفت می*رسد که فرهنگ صداقت و درست*كاری در آن نهادینه شده باشد. دروغ و فرافكنی در هر جامعه دشمنی، کینه*ورزی و بی*اعتمادی به* ارمغان می*آورد و هر نوع تعاون و همیاری و الفت و محبت را بین آحاد ملت از بین می*برد. پیامدهای ناشی از کذب و دروغ، افراد و گروه*های جامعه را به مرداب*های گندیده می*کشاند و آب*های آلوده به آن*ها می*نوشاند و سرانجام بذر دروغ در سرزمین جان و روح آنان رشد یافته و به درختی تنومند تبدیل می*شود و میوه*های تلخ و مهلك به بار می*آورد. بنابراین باید به*موقع این مرض مهلک اخلاقی را درمان كرد.

مفهوم دروغ
درعین*حال كه معنا و مفهوم دروغ نزد همگان معروف است، در میان دانشمندان مباحثی در مورد مصداق آن مطرح است. بعضى دروغ*گویی را به*معنای عدم مطابقت محتواى سخن با واقعیت دانسته*اند، درحالی*كه برخی دیگر آن را عدم مطابقت اعتقاد گوینده با محتواى سخنش تعریف كرده*اند.
دروغ هنگامی پدید می*آید که انسان سخنی را بر خلاف باور خود اظهار نماید. بنابراین اگر كسی ادعایی را که مطابق واقع است، امّا به آن باور ندارد، بر زبان آورد دروغ گفته است. برای مثال منافقان نزد رسول*خدا، صلّی*الله*علیه*وسلّم، می*آمدند و می*گفتند: «به پیامبری شما شهادت می*دهیم.» هرچند این سخن درست بود و حضرت واقعاً پیامبر خدا بود، امّا چون گویندگان به این سخن باور نداشتند، از نظر خداوند دروغ*گو قرار گرفتند. «إِذَا جَاءَكَ المُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللهِ وَاللهُ یعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللهُ یشْهَدُ إِنَّ المُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ»؛ چون منافقان به نزد تو آیند، گویند: گواهى مى*دهیم كه تو رسول خدایى. و خداوند مى*داند كه تو رسول اویى. و خداوند گواهى مى*دهد كه منافقان دروغگویند.(منافقون:1)
با توجّه به *مفهوم این آیه، هرگاه شخصی خلاف اعتقاد و باور خویش سخنی بر زبان آورد، در حقیقت دروغ گو است، حتی اگر سخن وی حق باشد؛ چون میان سخن و باورش مطابقت و هماهنگی نیست. همچنین دروغ هر گفته یا نوشته و یا به*طور کلی هر خبری است كه خلاف واقع اظهار *شود.

مذمت دروغ در آیات و احادیث
1. قرآن دروغ*گویی را در ردیف كفر و انكار آیات الهی قرارداده است: «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُون»‏؛ فقط آنانی دروغ*پردازى مى*كنند كه به آیات خداوند ایمان ندارند و ایشانند كه دروغ*گویند.(نحل:105)
2. دروغ*گو از هدایت ربانی بی*بهره و محروم* می*ماند: «اِنَّ اللهَ لاَ یَهدِی مَن هُوَ کَاذِبٌ کَفـَّارٌ» ؛خداوند كسى را كه او دروغگویى ناسپاس است، هدایت نمى*كند.(زمر:3)
3. رسول خدا، صلّی*الله*علیه*وسلّم، مى‏فرماید: «أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ كَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا و َمَنْ كَانَتْ فِیهِ خَصْلَۀ مِنْهُنَّ كَانَتْ فِیهِ خَصْلَۀ مِنْ النِّفَاقِ حَتَّى یدَعَهَا، إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَ إِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، و َإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ»؛ چهار خصلت*اند که در هرکس یافت شوند، منافق خالص است، و هر کس یکی از آن خصلت*ها را داشته باشد، خصلتی از نفاق را در خود دارد، مگر آن را ترک کند؛ این**كه هنگام سخن گفتن دروغ بگوید، و هرگاه وعده دهد، خلاف وعده کند، و چون پیمان بندد، خیانت ورزد، و هر*گاه نزاع کند، مرتکب گناه شود.(متفق*علیه)
كسى كه دروغ را وسیله‏اى براى موفقیت خود قرار می*دهد، از رسوایى روزی كه دروغ او برملا شود غافل نباشد. و كسی كه دروغ را وسیلۀ تبرئه خود مى‏پندارد، بداند كه گناهش در كتاب بزرگ جهان محفوظ است و محوشدنى نیست؛ آن روز فرا خواهد رسید كه به كیفر گناهش برسد و داور بزرگ، حكمش را دربارۀ او اجرا كند.
4. پیامبر، صلّی*الله*علیه*وسلّم، فرمود: «إِنَّ الصِّدْقَ یهْدِی إِلَى الْبِرِّ، وَإِنَّ الْبِرَّ یهْدِی إِلَى الجَنَّۀ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لیصْدُقُ حَتَّى یكتَبَ عِنْدَ اللَّهِ صِدِّیقا، وإِنَّ الْكَذِبَ یهْدِی إِلَى الفجُور،ِ وَ إِنَّ الفجُورَ یهْدِی إِلَى *النَّار، و َإِنَّ الرَّجُلَ لَیكْذِبُ حَتَّى *یكتَبَ عِنْدَ اللَّهِ كَذَّاباً»؛ راست*گویی انسان را به*سوی نیكی می*برد و نیكی او را وارد بهشت می*كند. فرد پیوسته راست می*گوید تا جایی كه به نزد خدا صدّیق (بسیار راست*گو) لقب می*گیرد. و دروغ انسان را به*سوی گناه می*كشاند و گناه فرد را وارد جهنم می*كند. شخص پیوسته دروغ می*گوید تا این**كه در پیشگاه خدا كذّاب (بسیار دروغ*گو) لقب می*گیرد.(متفق*علیه)
انسان باید از دروغ*های کوچک و بزرگ پرهیز کند. چنین نیست که انسان بتواند در موارد جزئی دروغ بگوید و در موارد کلان راستی پیشه کند. آدمی اگر به دروغ روی آورد، دیگر نمی*تواند از آن بازآید؛ زیرا انسان غالباً اسیر عادت خویش می*شود و چون در موردی دروغ گفت و كارش برآمد، پله پله پیش می*رود و سرانجام به گرداب تباهی اخلاقی سقوط می*كند. برهمین*اساس یكی از بزرگان به فرزندان خویش چنین می*گفت: «از دروغ کوچک و بزرگ و جدی و شوخی بپرهیزید؛ زیرا هنگامی*که آدمی در مسائل کوچک دروغ بگوید، به دروغ گفتن در مسائل بزرگ نیز جرئت می*یابد.»
فردوسى شاعر نامی ایران*زمین مى‏گوید:
رخ مــــرد را تیــــره دارد دروغ / بلنــدیــش هــرگـز نگــیرد فــروغ
بــه گــرد دروغ هیــچ*گـونـه مگـرد / چـو گـردى شـود بخت را روى زرد
مكـــن دوستـــى بــا دروغ*آزمــاى / همــان نیــز بــا مــرد نـاپـاك رأى
زبــانـى كــه بـا راستـى یــار نیست / بــه گیتـى كس او را خریـدار نیست
چو خواهى كه بخت از تو گیرد فروغ / زبــان را مگــردان بـه گــرد دروغ

عوامل و انگیزه های دروغ*گویی
قرآن عواملی را كه باعث دروغ*گویی می*شوند معرفی می*كند، ولی منشأ اصلی دروغ را وسوسۀ شیطان می*داند و به انسان هشدار می*دهد كه شیطان بنیانگذار دروغ*گویی است و او كه از طریق دروغ كوشید تا به اهداف پست خود دست یابد، همیشه درصدد است كه انسان را به دروغ تشویق *كند. قرآن با بیان داستان آفرینش آدم، این حقیقت را بازگو می*كند كه ابلیس برای دست*یابی به اهداف خویش و گمراه كردن انسان به دروغ متوسل می*شود و نخستین موجودی است كه از آن برای دست*یابی به اهداف شوم خود سود می*جوید. به نظر می*رسد كه ابلیس بدون دروغ نمی*توانست آدم را گمراه كند، لذا برای گمراه كردن وی از سوگند دروغین بهره جست. قرآن به انسان هشدار می*دهد كه شیاطین بر هر دروغ*گوی گناه*كاری فرود می*آیند و به آنها دروغ الهام می*كنند. «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِیمٍ یلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ»؛ آیا به شما خبر دهم كه شیطان*ها بر چه كسى فرود مى*آیند؟ بر هر دروغگوى گنهكارى فرود مى آیند.(شعراء:221ـ222)

اکنون بعد از معرفی منشأ اصلی دروغ*گویی، به بعضی از عوامل و انگیزه*های دیگر آن اشاره می*گردد:

الف: بی**ایمانی یا ضعف ایمان
یكی از علل* دروغ*گویی، بی*ایمانی انسان نسبت به اصول اسلام (توحید، نبوّت و معاد) است كه راه را برای دروغگویی او هموار می*كند و كسی كه به اصول اسلام عقیده داشته باشد، حتماً از دروغ اجتناب می*كند؛ زیرا خداوند می*فرماید: «إِنَّمَا یفْتَرِی الْكَذِبَ الَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ»؛ همانا آنانی دروغپردازى مى*كنند كه به آیات خداوند ایمان ندارند و ایشانند كه دروغ*گویند.(نحل:105)

ب: جلوگیری از رسوایی
بعضی افراد هنگامی كه مرتكب كار خلاف و اشتباهی می*شوند، برای این**كه رسوا نشوند و به كیفر و مجازات دچار نگردند، كردۀ خود را انكار می*نمایند و به*دروغ خود را افرادی پاك، مؤمن و متعهد جلوه می*دهند.

ج: سودجویی
انسان فطرتاً *مخلوقی سودجو و نفع*طلب است و از ضرر و زیان گریزان است و پیوسته می*كوشد منافعی به*دست آورد و از ضرر و زیان در امان باشد، چه*بسا انسان*هایی برای چنین منظوری به دروغ و نیرنگ متوسل می*شوند.

د: رسیدن به جاه* و مقام
انسان به*طور فطری طالب عزت و مقام است، لذا همیشه تلاش می*كند از هر طریق ممكن به این هدف برسد و بسیاری از افراد نادان گمان می*كنند با دروغ* و تزویر می*توانند عزت و شخصیت كسب كنند، لذا به*دروغ، اوصاف و ویژگی*ها و یا انجام كارهایی را به خود نسبت می*دهند و از این طریق *می*خواهند در جامعه از خود شخصیتی محبوب بسازند.

علاوه*بر آن*چه ذکر شد عوامل و انگیزه*های دیگری برای دروغ گفتن نیز هست که به پاره*ای از آن*ها فهرست*وار اشاره می*كنیم:
1. دفاع از خویش در برابر انتقادات و اعتراضات، 2. سرپوش گذاشتن بر عدم اعتماد به نفس، 3. انتخاب راه*حل کوتاه*مدت، 4. همرنگی با جماعت، 5. نرنجاندن دوستان، 6. انتقام گرفتن، 7. دلخوشی دادن به دیگران، 8. جهت دادن امور به روند دلخواه خود، 9. منحرف ساختن دیگران.
شاید بتوان گفت که در انواع دروغ**گفتن*ها یک علت مشترک وجود دارد و آن ضعف اخلاقی انسان*هاست، و این ضعف در مراحل مختلف خود را نشان می*دهد. گاهی نیز انسان توان حقیقت*گویی را ندارد و با دروغ بر ضعف*های خود پرده می*کشد.

مراتب و انواع دروغ
1. خبر دادن به امر خلاف واقع با زبان یا نوشته.

2. دروغ گفتن به شوخی و از روی مزاح. حكم این نوع درو غ این است كه اگر شنونده بر اساس شواهد و قرائن، بداند که گوینده دروغ می*گوید و قصد شوخی دارد، بعضی فقها آن *را جایز دانسته*اند، امّا اگر شنونده تصوّر کند که گوینده راست می*گوید، قطعاً حرام است. «*و َعنْ مُعَاوِیۀ بْنِ حیدَۀ*قَالَ: سَمِعْتُ رسول الله، صلّی*الله*علیه*وسلّم، یقُولُ: وَیلٌ لِلَّذِی یحَدِّثُ بِالْحَدِیثِ لِیضْحِكَ بِهِ الْقَوْمَ فَیكْذِبُ وَیلٌ لَهُ وَیلٌ لَهُ؛ معاویه*بن*حیده روایت می*كند كه من از رسول*الله، صلّی*الله*علیه*وسلّم، شنیدم كه فرمود: هلاك باد كسی كه با مردم سخن دروغ می*گوید تا مردم را بخنداند. هلاك باد، هلاك باد.»(ترمذی) و نیز روایت شده است: «أَنَا زَعِیمٌ بِبَیتٍ فِى رَبَضِ الْجَنَّۀ لِمَنْ تَرَكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقًّا وَ بِبَیتٍ فِى وَسَطِ الْجَنَّۀ لِمَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَ إِنْ كَانَ مَازِحًا وَ بِبَیتٍ فِى أَعْلَى الْجَنَّۀ لِمَنْ حَسَّنَ خُلُقَهُ»؛ من خانه**ای را در بهشت تضمین می*كنم برای كسی كه دروغ را با آن*كه از روی شوخی باشد، ترك كند و خانه**ای را در وسط بهشت تضمین می*كنم برای كسی كه جدال در گفتار را با آن*كه حق با او است، ترك كند و خانه*ای را در قسمت بالایی بهشت تضمین می*كنم برای كسی كه اخلاق خویش را نیكو سازد.(ابو*داود)
پیامبر اكرم، صلّی*الله*علیه*وسلّم، شوخی می*كرد، ولی درعین حال هرگز دروغ نمی*گفت. روزی پیرزنی از رسول اكرم، صلّی*الله*علیه*وسلّم، پرسید: «آیا من به بهشت می*روم؟» حضرت فرمود: «پیرزن*ها به بهشت نمی*روند.» پیرزن شروع به گریه كرد و حضرت فوراً فرمود: «در قیامت هیچ كس پیر نمی*شود(بلكه همه جوان وارد بهشت می*شوند).»

3. نقل كردن تمام چیزهایی که انسان می*شنود، و همچنین دامن زدن به شایعات نوعی دروغ*گویی است. در حدیثی آمده است: «كفى بالمرء كذِباً انْ یحدِّثَ بِكلّ ما سمعَ»؛ براى دروغ*گو قرار گرفتن آدمی همین كافی است كه هر*چه را مى‏شنود، نقل كند.(مسلم)

4. برخی از تعارفات متداول بین مردم، مثلاً كسی در جواب تعارف*كننده*ای بگوید: میل به غذا ندارم، درحالی*كه بسیار گرسنه است و میل به غذا خوردن دارد، این* شخص، مرتكب دروغ*گویی شده است. و اگر این تعارفات به*صورت جملۀ انشایی باشند، نوعی نفاق محسوب می*شوند، مثلاً برخلاف میل باطنی*اش، تعارف کند و بگوید: بفرمایید منزل! یا بفرمایید غذا! درحالی*كه هیچ آمادگی ندارد.

5. سوگند خوردن به دروغ.
خداوند می*فرماید: «وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَۀ لِأَیمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ خدا را دستاویز سوگندهاى خویش قرار مدهید. و خداوند شنواى داناست.(بقره:224) روایات زیادی نیز در این زمینه آمده است از جمله: «عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ العَاص قَالَ: «إِنَّ أَعْرَابِیاً جَاءَ *إلَى النَّبِی، صلّی*الله*علیه*وسلّم، فَقَالَ: یارسول*الله مَا الْكَبَائِرُ؟ قَالَ: الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ، قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: الْیمِینُ الْغَمُوسُ»؛ حضرت عبدالله*بن*عمروبن*عاص می*گوید: صحرانشینی خدمت پیامبر اسلام آمد و عرض كرد: یا رسول الله! گناهان كبیره كدام*اند؟ آن*حضرت فرمود: *شرك به خدا. گفت: بعد از آن كدام است؟ آن*حضرت فرمود: سوگند دروغین.(بخاری)

6. گواهی دادن به*دروغ.
از حضرت ابوبكر، رضی*الله*عنه، روایت است كه رسول*الله، صلّی*الله*علیه*وسلّم، فرمود: «أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ؟ قُلْنَا: بَلَى یا رسول*الله قَالَ: الْإِشْرَاكُ بِاللَّهِ و َعُقُوقُ الْوَالِدَینِ، و َكَانَ مُتَّكِئًا فَجَلَسَ فَقَالَ: أَلَا وَ قَوْلُ الزُّورِ!* وَشَهَادَۀ الزُّورِ! فَمَا زَالَ یكَرِّرُهَا حَتَّى قُلْنَا لَیتَهُ سَكَتَ»؛ آیا شما را به بزرگترین گناهان كبیره باخبر نسازم؟ گفتیم: آری یا رسول*الله! فرمود: شریك قرار دادن با خداوند متعال و نافرمانی كردن پدر و مادر. سپس پیامبر اسلام درحالی*كه تكیه داده بود، نشست و فرمود: سخن دروغ و شهادت دروغ، و به تكرار این سخن چنان ادامه داد كه ما گفتیم ای كاش سكوت می*كرد.

حمزه خان‏ بیگی
 
بالا