تکبر ...

zohreh

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
976
پسندها
0
یکی ازاسم های مبارک الله تعالی(الجمیل) که به معنای زیبایی است واین اسم درصحیح مسلم آمده است ازطریق ابن مسعود که گفت پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمودند: آنکه در دلش به اندازه ی ذره ای کبر باشد، به بهشت داخل نمي شود. کسي گفت: شخصي دوست مي دارد که جامه اش و کفشش نيکو باشد! فرمود: خداوند زيبا است و زيبائي را دوست مي دارد. کبر سرکشي در برابر حق و حقير شمردن مردم است. درمناسبت باهمین بحث اگر مهمانانی نزد توبیایند وتومقدارکمی شیربرای پذیرایی ازآنها داشته باشید می توانید معادل پنج برابر آن را آب به شیر اضافه کنید وچیز گوایی هم خواهد بود،پس این مقدار شیر توانست بدون این که طعمش چندان دچار دگرگونی شود پنج برابر خود آب راتحمل کند،اما می بینیم که همین مقدار شیر یک قطره نفت راتحمل نمی کند درصورتی که آن رابه شیر اضافه کنید مجبورید که آن رادوربریزید،چرا که نفت طعم وبویش باطعم وبوی آب تناقض دارد،اما طعم آب باشیر فرق چندانی ندارد برای همین هم هست که موجب دورانداختن شیر نمی شود تکبرهم به مانند این است چرا که تکبر بابندگی همخوانی ندارد وباهمدیگر تناقض دارند،پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:کسی که به اندازه ی ذره ای کبر وخودبزرگ بینی دروجودش باشد داخل بهشت نمی شود،
پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمودند(( لو لم تذنبوا لخشيت عليكم ما هو أكبر )) [ أخرجه البزار وابن والبيهقي عن أنس ]اگر گناه نکنید برای من نگرانی بزرگتری که ازانجام گناه بزرگتراست به وجود می آید عرض کردندیا رسول الله این نگرانی چیست
فرمودند اینکه درنتیجه ی انجام ندادن گناه ازخود راضی باشید،چرا که لغزشی که منجربه توبه واحساس ندامت می شود درنزد خداوند بسی بزرگتر است ازانجام عمل خیری که موجب تکبر وخود پسندی می شود به همین خاطر است که می گویم تکبر بابندگی الله تعالی همخوانی ندارد،چرا که تکبر به معنی تحقیر مردم ونپذیرفتن حق است،چون فرد متکبر خودرا بزرگتر از آن می بیند که شنونده ی حق وحقیقت باشد واین گناهی است که مبتکر آن ابلیس ملعون است؛
﴿ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴾سر باز زد و تكبّر ورزيد ، و ( به خاطر نافرماني و تكبّر ) از زمره كافران شد . به محض این که آدمی به حق پشت کرد وآن رانپذیرفت وسرپیچی کرد همچنان که الله تعالی می فرماید:« وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ » بقرة / 206 و هنگامي كه بدو گفته مي شود : از خدا بترس ( و اقوال و افعال برابر دار و به جاي افساد اصلاح كن ) ، عظمت ( و نخوت ، سراپاي ) او را فرا مي گيرد و ( غرور ) گناه ( او را به بزهكاري وادار ) مي كند . پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جايگاهي است .اما برخلاف این منش وروش مسلمان به ارزش ومنزلت دیگران اعتراف می کند ودستاوردهای آنان را ارج می نهد،چون مسلمان می داند که تحقیر مردم وانکارنمودن حق درمکتب اسلام جای ندارد،آنجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: (( بِحسْبِ المْرِء مِنَ الشرّ أنْ يَحْقِرَ أخاهُ المُسْلمَ )) [ رواه الترمذي، عن أبي هريرة رضي اللّه عنه ] کافي است براي شخص از شر و بدي که برادر مسلمانش را تحقير کند.
شخصی برپیامبر صلی الله علیه وسلم واردشد وازشدت ابهتی که رسول الله داشت بدنش به لرزه درآمد ووقتی که باب سخن را بااین شخص گشوداسترس ونگرانی تمامی وجودشخص رافراگرفت،اما درکمال تواضع وآرامش پیامبر صلی الله علیه وسلم روی به شخص کرد وفرمود چرا می لرزی من که پادشاه وحکم که نیستم من فرزند زني هستم که گوشت خشکيده ميخورد"! درحدیث دیگری که عبدالله ابن مسعود ازرسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند دررابطه ی با تکبروخودبزرگ بینی که فرمودند: (( لَا يَدْخُلُ النَّارَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ إِيمَانٍ، وَلَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ كِبْرٍ، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي لَيُعْجِبُنِي أَنْ يَكُونَ ثَوْبِي غَسِيلًا ـ أي نظيفًا ـ وَرَأْسِي دَهِينًا، وَشِرَاكُ نَعْلِي جَدِيدًا، وَذَكَرَ أَشْيَاءَ، حَتَّى ذَكَرَ عِلَاقَةَ سَوْطِهِ، أَفَمِنْ الْكِبْرِ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ: لَا، ذَاكَ الْجَمَالُ، إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ، وَلَكِنَّ الْكِبْرَ مَنْ سَفِهَ الْحَقَّ، وَازْدَرَى النَّاسَ. [ أحمد في المسند ]
داخل جهنم نمی شود کسی که به اندازه ی ذره ای ایمان وباور دروجودش باشد،همچنانکه وارد بهشت نمی شود کسی به اندازه ی ذرّه ای تکبر دروجودش باشد،کسی ازاصحاب آن حضرت سؤال کردند ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم من خوشم می آید وقتی که لباس هایم پاک وتمییز هستند وسرم راروغن مالیده ام ووقتی که بند کفش هایم تازه ونو می باشد،وچیزهای دیگری رانیز ذکر کرد،وگفت که این هاهم ازتکبر وخودبزرگ بینی به حساب می آیند؟پیامبر صلی الله علیه وسلم درجواب ایشان فرمودند نه این زیبایی است،خداوند زیباست وزیبایی رادوست می دارد،اما تکبر وخودبزرگ بینی عبارت است از اینکه سرکشی دربرابرحق را باطل بشماری ومردم رابه دیده ی حقارت نگریستن.اما این که خانه ومنزل توومرکب تو یاپوشاک توتمییز وزیبا باشد تمامی این ها اززیبایی به حساب می آیند،وخداوند دوست دارد که آثارنعمتش را بربندگانش ببیند،واین خود یک نوع اقراربه نعمت وشکرگزاری درمقابل آنست،که خداوند درآیات صریح خود اقرار به نعمت وبه جای آوردن شکر درمقابل آنهاراازما می خواهد،واین هم نه به خاطر این است که مابا این شکرگزاری نیاز خداوند رابرطرف نماییم،چون خداوند عزوجلّ بی نیاز است ازبندگانش ،بلکه به جای آوردن شکر نعمت نشان ازاثبات بندگی دارد وبنده باانجام یک چنین عملی می خواهد بازبان حال بگوید که فقیر ونیازمند ماییم وتنها تویی که غنی وبی نیازید.
اما این که ما می گوییم که خداوند زیبا است وزیبایی را دوست دارد،یک سؤال پیش می آید، زیبایی را که خداوند دوست می دارد درکجا است،چرا که بعضی از ما این طور فکر می کنیم که هدف از زیبایی فقط زیبایی ظاهر است وبس،درحالی که زیبایی انسان دراخلاق،تواضع،سخاوت،مهربانی اومی باشد واین خطایی بزرگ ونابخشودنی است درحق زیبایی که ما آن را فقط وفقط درتناسب اندام خلاصه کنیم؛برای رفع این توهم است که پیامبر صلی الله علیه وسلم درحدیثی که ابوهریرة روایت می کند،می فرمایند: «تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا، وَلِحَسَبِهَا، وَجَمَالِهَا، وَلِدِينِهَا، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ». (بخارى:5090)
«زن بخاطر چهار چيز، نكاح مي شود: بخاطر مالش، نسب اش، زيبائي اش، و دينش. پس دستهايت، خاك آلود گردد. زن ديندار، انتخاب كن». می بینیم ومی شنویم که دراین فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم چگونه زیبایی را برای ما تعریف می کند که آن رابه دینداری تعبیر می کند،پس برماست که بادیدگاه رسول الله مسائل رابفهمیم،چون کلام وگفتمان اوست که حجت است برای مسلمان دردنیا وآخرتش،همچنان که دوری ازگفتار ورفتار او مایه ی بدبختی وسیه روزی است،واگر امروز بشریت به این ورطه افتاده است تنها سبب وعلت اصلیش دردوری وفاصله گرفتن ازقرآن وروشی است که اوآنها را به عنوان میراثی گرانبها برای ما از خود به جای گذاشته است،پس وظیفه ی ما پذیرفتن است نه شعاردادن.

 
بالا