تاریخ جمع آوری قرآن

صدیق

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
19/1/13
نوشته‌ها
620
پسندها
1

جمع قرآن در عهد نبوی


پيامبر صلي الله عليه و سلم و يارانش در حفظ قرآن عهد و ميثاق بستند و اين چيزي نيست جز اعتماد بر حفظ و كتابت قرآن ، آنچه كه از وحي نازل مي شده است ، صحابه گروهي از آنان حفظ مي كردند و گروهي هم كتابت مي كردند .
عثمان بن عفان مي گويد: هرگاه آيات بر پيامبر صلي الله عليه و سلم نازل ميشد ، آنحضرت صلوات الله عليه و سلم بعضي ازكساني كه كتابت مي كردند را فرا ميخواند و به آنان مي فرمود:
ضع هذه الآية في السورة التي يذكر فيها كذا وكذا
اين آيه را در سوره اي كه چنين و چنان ذكر شده در آن قرار بده.
سنن أبي داود 1 / 268 ح 786 ؛ الناشر : دار الفكر - بيروت
اهتمام پيامبر صلي الله عليه و سلم به كتابت قرآن ، زيد بن ثابت كه از كاتبان قرآن بوده مي گويد: من نزد پيامبر وحي( آيات قرآن) مي نوشتم و ايشان بر من املاء مي كردن و زماني كه نوشتنم تمام ميشد مي فرمود:
"اقرأه" فأقرأه، فإن كان فيه سقط أقامه
آنرا بخوان ، و آنرا مي خواندم و اگر در آن اشتباهي مي بود ، تصحيح مي كرد.
المعجم الأوسط 2 / 257 ح 1913 ؛الناشر : دار الحرمين - القاهرة ، 1415هــ
ترس از اينكه همراه كتابت قرآن ، سخنان پيامبر صلي الله عليه و سلم در آن تداخل پيدا كند ، پيامبر صلي الله عليه و سلم دستور دادند كه :
لا تكتبوا عني ومن كتب عني غير القرآن فليمحه
از من چيزي ننويسيد ، و كسي كه از من غير از قرآن نوشته است آن را پاك كند.
صحيح مسلم 4 / 2298 ح 3004 ؛الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت
صحيح ابن حبان 1 / 265 ح 64 ؛الناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت


جمع قرآن در عهد خليفه اول ابوبكر


پيامبر صلي الله عليه و سلم وفات كردند قبل از اينكه قرآن به صورت يك مصحف يا كتاب جمع شود ، همانطور كه از زيد بن ثابت كاتب وحي - با اسناد صحيح – روايت شده است كه مي گويد:
قبض النبي صلى الله عليه و سلم ولم يكن القرآن جمع في شيء
پيامبر صلي الله عليه و سلم وفات كردند و قرآن در چيزي جمع نشده بود.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 9 / 12 ؛الناشر : دار المعرفة - بيروت ، 1379هــ
بعد از وفات پيامبر اسلام ، جنگ با مرتدين آغاز شد و سخت ترين اين جنگ ها ، جنگ يمامه بود كه نزديك به هزار نفر از از اصحاب كه بيشترشان از قاريان و حافظان قرآن بودند كشته شدند . اين امر سبب شد كه عمر بن خطاب به خليفه اول (ابوبكر ) پيشنهاد جمع آوري قرآن را در يك مصحف بدهد. با پيشنهاد عمر و قبول آن توسط خليفه ،ابوبكر زيد بن ثابت را به عنوان رئيس جمع آوري قرآن انتخاب نمود و عمر بن خطاب را نيز به نظارت بر كار وي قرار داد.
زيد بن ثابت مي گويد:
فقمت فتتبعت القرآن أجمعه من الرقاع والأكتاف والعسب وصدور الرجال حتى وجدت من سورة التوبة آيتين مع خزيمة الأنصاري لم أجدهما مع أحد غيره { لقد جاءكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم } . إلى آخرهما وكانت الصحف التي جمع فيها القرآن عند أبي بكر حتى توفاه الله ثم عند عمر حتى توفاه الله ثم عند حفصة بنت عمر
پيگير جمع آوري قرآن بودم از اوراق پوستين و استخوان ها و پوست درختان و سينه هاي مردان ( حافظان) تا اينكه دو آيه از سوره توبه را همراه خزيمه انصاري يافتم كه با كسي غير او آن دو را نيافته بودم : « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم » تا آخر آن دو آيه ... مصحفي كه در آن قرآن جمع شده بود نزد ابوبكر بود تا زمان وفاتش و بعد از او نزد عمر بن خطاب ، و بعد از وفات او نيز نزد حفصه دختر عمر بود.
صحيح البخاري 4 / 1720 ح 4402 ؛ الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت
صحيح ابن حبان 10 / 364 ح 4507 ؛ الناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت

روشي كه زيد بن ثابت در پيگيري جمع آوري قرآن به كار برده بود به اين صورت بود كه تنها به محفوظات و مكتوبات صحابه اعتماد نمي كرد بلكه در جستجوي مكتوباتي بود كه در محضر پيامبر صلي الله عليه و سلم نوشته شده بودند. و شرط قبول آن نيز ، اعتماد به گواه دو شاهد كه شهادت بدهند به كتابت او از املاء پيامبر صلي الله عليه و سلم .

در كتاب المصاحف (ج1 / 37 ح 27) اثر ابن ابي داود - به سند صحيح - از يحيى بن عبد الرحمن بن حاطب روايت شده است كه گفت : عمر در ميان مردم برخاست و گفت:
من كان تلقى من رسول الله صلى الله عليه وسلم شيئا من القرآن فليأتنا به ، وكانوا كتبوا ذلك في الصحف والألواح والعسب ، وكان لا يقبل من أحد شيئا حتى يشهد شهيدان
كسي كه از رسول خدا صلي الله عليه و سلم چيزي قرآن به او رسيده پس آنها را به نزد ما بياورد ، و آنها آيات را در اوراق و لوح ها و پوست پهن درختان نوشته بودند و از هيچ كسي چيزي قبول نمي كردند تا اينكه دو گواه شهادت دهند.
بنابر اين اولين بار كه قرآن جمع آوري شد توسط ابوبكر بود ، از علي بن ابي طالب روايت شده است كه گفت:
أعظم الناس في المصاحف أجرا أبو بكر رحمه الله على أبي بكر هو أول من جمع كتاب الله
بزرگترين مردم در پاداش در جمع آوري قرآن ، ابوبكر است ، رحمت خداوند بر ابوبكر باد ، او اولين كسي است كه كتاب خدا را جمع كرد.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 9 / 12 ؛ الناشر : دار المعرفة - بيروت ، 1379هــ
تحفة الأحوذي 8 / 407 ؛ الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت


جمع آوري قرآن در عهد خليفه سوم عثمان


در زمان خلافت عثمان بن عفان ، يكي از صحابه به اسم حذيفه بن يمان به نزد عثمان مي آيد و به او شكايت مي كند از اختلاف مسلمانان در قرائت به دليل عدم آگاهي بسياري از آنان در مورد حكمت حروف هفتگانه كه قرآن بر اين حروف نازل شده است ، و همچنين اجازه به قرائت آنها ؛ زيرا قرآن را تماما ،خداوند بر اين حروف نازل كرده است و مثال آورد كه برخي از مسلمانان مي گويند: حرف او از حرف غير او صحيح تر است . نتيجه اينكه ميانشان نزاع و جدل در اين حروف ايجاد شده است در حالي كه تمام آن قرآن است كه از سوي خداوند نازل شده است . حذيفه بن يمان به عثمان بن عفان گفت:
يا أمير المؤمنين أدرك هذه الأمة قبل أن يختلفوا في الكتاب اختلاف اليهود والنصارى
اي امير المؤمنان اين مردم را درياب قبل از اينكه در اين كتاب( قرآن) همانند اختلاف يهود و نصاري اختلاف كنند.
صحيح البخاري 4 / 1908 ح 4702 ؛ الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت
صحيح ابن حبان 10 / 359 ح4506 ؛ الناشر : مؤسسة الرسالة - بيروت

عثمان بن عفان مشورت كرد با اصحاب در خصوص نسخه برداري و نوشتن دوباره قرآن موافق زبان قريش كه قرآن اولين بار بر آن زبان نازل شده است و اصحاب همگي با وي موافقت نمودند . علي بن ابي طالب مي گويد: عثمان گفت:
بلغني أن بعضهم يقول إن قراءتي خير من قراءتك وهذا يكاد أن يكون كفرا قلنا فما ترى؟ قال أرى ان نجمع الناس على مصحف واحد فلا تكون فرقة ولا اختلاف. قلنا: فنعم ما رأيت
به من رسيده است كه برخي از مردم مي گويند: قرائت من بهتر از قرائت توست ، و اين نزديك به كفر است . گفتيم : نظر شما چيست؟ گفت: نظر من اين است كه مردم را بر يك مصحف جمع كنيم ، تا تفرقه و اختلافي نباشد. گفتيم: چه خوب نظري دادي.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 9 / 18 ؛ الناشر : دار المعرفة - بيروت ، 1379هــ

عثمان بن عفان هيئتي چهار نفره از حفاظ قرآن را تشكيل داد هيئت چهار نفره شروع كردند به نسخه برداري و كتابت مصحف جمع آوري شده عهد ابي بكر ، موافق زبان قريش .

حذيفه بن يمان مي گويد:
فارسل عثمان الي حفصة ان ارسلي الينا بالصحف ننسخها في المصاحف ثم نردها اليك فارسلت بها حفصة الي عثمان فامر زيد بن ثابتٍ وعبدالله بن الزبير وسعيد بن العاص وعبدالرحمن بن الحارث ابن هشامٍ فنسخوها في المصاحف وقال عثمان لرهط القرشيين الثلاثة: اذا اختلفتم انتم وزيد بن ثابتٍ في شئٍ من القرآن فاكتبوه بلسان قريش فانما نزل بلسانهم
عثمان پيكي براي حفصه فرستاد كه مصحف را براي ما بفرستد ، كه چند مصحف از آن نسخه برداري كنيم ، آنگاه آن را برايت باز مي گردانيم ، حفصه آنرا براي عثمان فرستاد و دستور داد زيد بن ثابت و عبدالله بن زبير و سعيد بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام ، از آن مصحف چند مصحف را نسخه برداري كنند ، عثمان به گروهي سه نفره از قريشيان گفت: هرگاه شما و زيد بن ثابت در چيزي از قرآن اختلاف كرديد ، پس به زبان قريش آنرا بنويسيد ؛زيرا قرآن به زبان آنها نازل شده است.
صحيح البخاري 4 / 1908 ح 4702 ؛ الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت

در روايتي ديگر سبب اختلاف بيان شده و آمده است:
فاختلفوا يومئذ في "التابوت" و"التابوه" فقال القرشيون التابوت وقال زيد : التابوه فرفع اختلافهم إلى عثمان فقال اكتبوه التابوت فإنه نزل بلسان
در آن روز اختلاف كردند در نوشتن "التابوت" و "التابوه" ، قريشيان گفتند "التابوت " صحيح است و زيد گفت: "التابوه" اختلافشان به عثمان رسيد . عثمان به آنان گفت: آنرا "التابوت" بنويسيد ؛ زيرا آن به زبان و لهجه ي قريش نازل شده است.
سنن الترمذي 5 / 284 ح 3104؛ الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت

جمع آوري قرآن در عهد عثمان به اتفاق اصحاب صورت گرفت و عثمان دستور داد كه نسخه هايي از مصحف هاي جمع آوري شده به شهرهاي اسلامي فرستاده شود ، همانطور نيز دستور داد كه هركس چيزي از قرآن نزدش است آتش بزند . حذيفه مي گويد:
حتى إذا نسخوا الصحف في المصاحف رد عثمان الصحف إلى حفصة وأرسل إلى كل أفق بمصحف مما نسخوا وأمر بما سواه من القرآن في كل صحيفة أو مصحف أن يحرق
تا اينكه از آن مصحف ها مصحفي را نسخه برداري كردند ، عثمان مصحف را به حفصه بازگرداند و به تمام گوشه و كنار سرزمينهاي اسلامي مصحفي از آنچه را كه نسخه برداري كرده بودند را فرستاد و دستور داد آنچه كه با آن مصاحف برابري ندارد از قرآن در هر صحيفه يا مصحفي ،آتش بزنند.
صحيح البخاري 4 / 1908 ح 4702 ؛ الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة - بيروت


برگرفته از سایت اهل سنت جنوب"بیان"
 
بالا