انواع شرک

zohreh

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
976
پسندها
0

شرک دو نوع است :

نوع اول : شرک اکبر که انجام دهندة آن از دایرة اسلام خارج می *شود و اگر در آن حال بمیرد و توبه نکند، تا ابد

در آتش جهنم
می *ماند. این نوع شرک زمانی واقع می شود که انسان عبادتی را برای غیر الله انجام دهد.
َ
مثلاً غیر الله را به فریاد بطلبد، یا با
ذبح و نذر برای غیرخدا [مانند قبرها، جن و شیاطین]، خود را به خدا نزدیک َ

کند، به گمان این که مردگان، جن و شیاطین، به او
ضرر می *رسانند یا او را مریض می *کنند. و از غیرخدا

چیزهایی را بخواهد که فقط خدا قادر به انجام آنست مانند برآورده کردن
نیازها و از بین بردن سختیها، همانند

کارهائی که در کنار بناها و گنبدها و آستانه های قبور اولیاء و صالحین انجام داده
می شود. خداوند می *فرماید :

﴿وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ﴾ (يونس / 18)

«و غیر از الله کسانی را عبادت می *کردند که نه ضرری به آنان می *رساند و نه نفعی، و می *گویند: اینان شفاعت*

کنندگان ما نزد
خدایند».

نوع دوم : شرک اصغر است که انجام* دهندة آن از دایرة اسلام خارج نمی شود لیکن در عقایدش نقص وارد

می شود و
وسیله ای است که انسان را به شرک اکبر می رساند، این نوع شرک دو نوع است.

نوع اول : شرک ظاهری، این نوع شرک به وسیلة لفظ و سخن واقع می*شود.

شرک لفظی : مانند سوگند به غیر الله. رسول الله -صلي الله عليه وسلم- می *فرماید :

«من حلف بغير الله فقد کفر و أشرک» .

«هر کس به غیر الله سوگند بخورد، بیقین که کفر و شرک ورزیده است».


یا بگوید آنچه خدا و تو بخواهی. پیامبر -صلي الله عليه وسلم- خطاب به مردی که گفت : آنچه خدا و تو بخواهی،

فرمود : «أجعلتنی لله نداً؟ قل ما شاء الله وحده» .

«آیا مرا شریک خدا قرار داده*ای؟ بگو : آنچه فقط خدا بخواهد».

یا گفته*ی : اگر خدا و فلانی نبود [آن کار نمیشد] که باید بگوید : اگرخدا بخواهد، سپس فلانی [کار درست

می*شود]، و اگر [کمک] خدا و سپس [همکاری] فلانی نبود [چنان می*شد]، چون سپس برای ترتیب و تأخیر است

ارادة عبد را تابع ارادة خداوند می*کند، خداوند می *فرماید :


﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ (تکوير / 29).


«ارادة انجام هیچ کاری را ندارید مگر اینکه خداوند، پروردگار جهانیان اراده داشته باشد».


اما «واو» فقط برای مطلق جمع و اشتراک است، نه برای ترتیب و تأخیر، مثلاً صحیح نیست گفته شود : کسی را

ندارم غیر از خدا و تو. یا : این از برکات خدا و برکات تو است. بلکه گفته شود کسی را ندارم غیر از خدا سپس

تو. این کار از برکات خدا است سپس از تو.


شرک افعالی و عملی : مانند به دست یا به گردن یا به پیشانی بستن حلقه و پارچه برای رفع یا دفع بلایا، آویزان

کردن تمیمه از ترس چشم و غیره، اگر معتقد باشد اینکه سبب رفع یا دفع بالا می شود، از نوع شرک اصغر است

چون خداوند اینها را جزو اسباب قرار نداده است. اما اگر معتقد باشد که خود حلقه یا پارچه دفع کنندة بلا است، در

این صورت شرک از نوع اکبر محسوب می شود. چون به غیر خدا توکل کرده است.


نوع دوم از شرک اصغر : شرک خفی [پوشیده] است، و آن شرک در اراده و نیت است، مانند ریا و

شهرت طلبی، مثلاً کسی عملی که به واسطة آن به خدا نزدیک میشود را انجام دهد، تامردم او را تحسین کنند.

مانع اینکه نمازش را در انظار مردم به خوبی ادا کند یا صدقه بدهد تا او را مدح و تعریف کنند یا با صدای بلند ذکر

کند، صوتش را زیبا کند، تا مردم آنرا بشنوند و او را ستایش کنند. ریا به قدری خطرناک است که اگر با هر عملی

آمیخته شود آن عمل را باطل می کند. خداوند می فرماید :


﴿فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾ (کهف / 110)


«پس هر کس امید دیدار پروردگارش را داشته باشد باید عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش هیچ کسی

را شریک نگرداند».
پیامبر -صلي الله عليه وسلم- می فرماید:

«أخوف ما أخاف عليكم الشرک الأصغر، قالوا: يا رسول الله! وما الشرک الأصغر؟ قال : الرّياء» .

«خطرناکترین چیزی که بر شما بیم دارم، شرک اصغر است، گفتند : ای رسول خدا!

شرک اصغر چیست؟ فرمود : ریاء».


یکی از نمونه *های شرک اصغر این است که فرد عملی را به طمع دنیوی انجام دهد، مثلاً به نیت طلب مال حج کند،

اذان دهد، امامت کند، تحصیل علم شرعی یا جهاد کند، و در هیچکدام از این اعمال رضای خدا در دل نداشته باشد،

بلکه هدفش کسب ثروت و مال باشد.
پیامبر -صلي الله عليه وسلم- فرمود:

«تعس عبد الدينار، تعس عبد الدرهم، تعس عبد الخميصة، إن أعطی رضی، و إن لم يعط سخط» .


«هلاک شود بندة دینار، هلاک شود بندة درهم، هلاک شود بندة خمیصه ، اگر به او چیزی داده شود راضی و

خشنود می *گردد و اگر داده نشود خشمگین و عصبانی می *شود».


امام ابن القیم (رحمه الله) می گوید : «شرک در نیت ها و اراده ها دریایی است که ساحل ندارد، و کم* اند کسانی که

از آن نجات می* یابند، پس هر کس از عمل خود طلب رضای غیر خدا کند و نیتش در کار تقرب به خدا نباشد، در

اراده و نیت* اش برای خدا شریک قرار داده است».


و اخلاص آن است که شخص اعمال، گفتار، اراده و نیت خود را برای خدا خالص گرداند، و این همان دین حنیف

ابراهیم -علیه السلام- است که الله تمام بندگانش را به پیروی از آن امر کرده و غیر از آن را از هیچ کس قبول

نمی کند و این حقیقت اسلام است. خداوند می فرماید :


﴿وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾. (آل عمران / 85)


«هر کس غیر از اسلام دینی را برگزیند، از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیان* کاران است».


اسلام دین ابراهیم -علیه السلام- است، دینی که هر کسی از آن روی گرداند، از بی خردان است»
.
 

mahan-geo

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
810
پسندها
1
عرض سلام

یادمه که برادر صدیق در پستی میخواستن در مورد تعریف شرک و اینکه چه کارهایی شرک هست چیزهایی بگن
ان شالله منتظریم
 

صدیق

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
19/1/13
نوشته‌ها
620
پسندها
1
با تشکر از خواهر زهره ...جزاک الله خیراً ، لیکن در آن چند اشکال - باتوجه به اطلاعات بنده ی حقیر - به چشم می خورد که در حال حاضر فرصت بررسی آنها را ندارم لیکن یک مورد آن را بررسی میکنم.



یا بگوید آنچه خدا و تو بخواهی. پیامبر -صلي الله عليه وسلم- خطاب به مردی که گفت : آنچه خدا و تو بخواهی،

فرمود : «أجعلتنی لله نداً؟ قل ما شاء الله وحده» .

«آیا مرا شریک خدا قرار داده*ای؟ بگو : آنچه فقط خدا بخواهد».

یا گفته*ی : اگر خدا و فلانی نبود [آن کار نمیشد] که باید بگوید : اگرخدا بخواهد، سپس فلانی [کار درست

می*شود]، و اگر [کمک] خدا و سپس [همکاری] فلانی نبود [چنان می*شد]، چون سپس برای ترتیب و تأخیر است

ارادة عبد را تابع ارادة خداوند می*کند، خداوند می *فرماید :


﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ (تکوير / 29).


«ارادة انجام هیچ کاری را ندارید مگر اینکه خداوند، پروردگار جهانیان اراده داشته باشد».


اما «واو» فقط برای مطلق جمع و اشتراک است، نه برای ترتیب و تأخیر، مثلاً صحیح نیست گفته شود : کسی را

ندارم غیر از خدا و تو. یا : این از برکات خدا و برکات تو است. بلکه گفته شود کسی را ندارم غیر از خدا سپس

تو. این کار از برکات خدا است سپس از تو.



این مسأله که در جمله از بکاربردن حرف «واو» میان خدا و بنده حذر شده به مشیئت (اراده) برمی گردد یعنی در جمع دو مشیئت خدا و بنده باید پرهیز کرد و سیاق حدیث نیز بر آن تأکید دارد.

مشیئت بنده در تابع مشیئت خدا است و آن را به وسیله لفظ «ثم= سپس» ، جدا می کنیم لیکن در موارد غیر آن نصی نداریم که مثلاً به برکت خدا و برکت فلان بنده ، دلالت بر منع کند. علاوه بر آن در مواردی که جمع با «واو» حاصل شده چیکار کنیم ؛ مثلا:

قالوا: الله و رسوله أعلم ، متواتراً از صحابه رضی الله عنهم روایت شده است.

توبه / 74 :
وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِه‏

احزاب / 37 :
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْه‏

فأغناه الله و رسوله، بخاری و مسلم رحمهما الله آن را نقل کردند.

فمن يعدل إذا لم يعدل الله و رسوله ،بخاری و مسلم رحمهما الله آن را نقل کردند.

لذا منع در جمع اراده خدا و بنده از این حدیث حاصل می شود نه اینکه آن را تعمیم دهیم در حالی که تعمیم مستلزم دلیل است و مهمتر اینکه در موارد بسیاری فعل بر خدا و رسول با حرف «واو» معطوف شده است.

در ضمن این موارد در حکم شرک اصغر نیستند ، چرا که شرک اصغر در احادیث به «ریاء» تعبیر شده است و انحصاری است. الله اعلم بالصواب
.
 

kurdnews

کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
312
پسندها
0
دستت درد نکنه خواهر خیلی جامع جزاکم الله خیرا..لازمه هر کسی ی بار بخونهxcxcxc
 

_Hossein_

Active member
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
29
پسندها
0
چه مطالب جالبی بودند واقعا همه باید بیان این ها رو بخوانند و تدبر کنند 74111
ممنون از شما خواهر عزیز
 
بالا