آيا حكمراني بر مبناي قوانين بشري از كفر اكبر به شمار مي*رود؟

عبدالرحمن

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
12/12/13
نوشته‌ها
235
پسندها
0
آيا حكمراني بر مبناي قوانين بشري از كفر اكبر به شمار مي*رود؟

ج: پاسخ اين سؤال را مفتي سابق كشور سعودي؛ شيخ محمدبن ابراهيم آل شيخ داده است، وي در جواب مي*گويد: از انواع كفر اكبر يكي اين است كه قوانين لعنت شده را جايگزين قوانيني كنند كه روح الامين بر قلب محمد صلی الله علیه وسلم نازل كرده است تا از بيم دهندگان باشد و آن به زبان عربي آشكار است تا در ميان مردم مطابق آن حكمروايي كنند و در هنگام اختلاف و درگيري و دشمني به آن مراجعه نمايند؛ چرا كه الله تعالي مي*فرمايد:* « فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً »
(و هر گاه در چيزي اختلاف كرديد، آن را به الله و رسول باز گردانيد؛ اگر به الله و روز آخرت ايمان داريد،اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است). «نساء/59»
الله تعالي داشتن ايمان را از كساني كه پيامبر را در اختلافات خود حَكَم و داور قرار نمي*دهند با تأكيد و تكرار ادات نفي و قسم، نفي مي*كند و مي*فرمايد:« فَلا وَرَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (٦٥)»
(به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر زماني كه در اختلافات خود، تو را داور و حكم قرار دهند؛ و سپس از داوري تو، در دل خود احساس ناراحتي نكنند؛ و كاملاً تسليم باشند). «نساء/65»
الله تعالي تنها به داور قرار دادن پيامير بسنده نكرده است تا زماني كه از داوري پيامبر هيچ گونه احساس ناراحتي در دل نداشته باشند و مي*فرمايد:« ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ » (سپس از داوري خود در دل احساس ناراحتي نكنند). واژه*ي «حرج» كه در آيه آمده است به معناي احساس دل تنگي و ناراحتي است. بايد آنان دلي بزرگ و سالم از اضطراب و پريشاني داشته باشند.
الله تعالي به اين دو مسئله بسنده مي*كند، تا زماني كه كاملاً تسليم شوند. و زماني تسليم مي شوند كه بطور كامل فرمان بردار دستور و داوري پيامبر باشند به گونه*اي كه از هر نوع وابستگي به آن چيز دل بشويند و به طور كامل تسليم حكم حق شوند. لذا اين مسئله را با مصدر تأكيدي «تسليماً» مورد تأكيد قرار مي*دهند تا بيانگر اين حقيقت باشد كه تنها تسليم ظاهري كافي نيست؛ بلكه بايد به صورت مطلق تسليم شوند.
تا آن جا كه* شيخ محمد بن ابراهيم (رَحِمَهُ اللَّهُ) در ادامه مي*گويد: الله تعالي مي*فرمايد« وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ »
(وهركس به آنچه الله نازل كرده* است حكم نكند كافر است). «مائده/44»
مي*فرمايد:*» وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
(هركس به آنچه الله نازل كرده است حكم نكند ظالم است).«مائده/45»
و مي*فرمايد:*» وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ »
(و هركس به آنچه الله نازل كرده* است حكم نكند فاسق است).«مائده/47»
ببينيد الله تعالي به چه صورت، و پياپي كساني را كه به غير آنچه الله نازل كرده است حكم مي*كنند؛ كافر ظالم و فاسق ثبت كرده است،غير ممكن است كه الله تعالي حكم كننده*ي به غير آنچه الله نازل كرده است را كافر بنامد؛ در حالي كه كافر نباشد، بدون ترديد يا به صورت عمل يا به صورت اعتقادي مطلقاً كافر است.
طاوس و ديگران از ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا در تفسير اين آيه مطالبي روايت كرده*اند كه بيانگر كفر كسي است كه به غير آنچه الله نازل كرده* است حكم كند. اين كفر يا كفر اعتقادي است كه فرد را از دين خارج مي*گرداند و يا كفر عملي است كه فرد را از دين خارج نمي*گرداند.[1]
نوع اول: كفر اعتقادي است كه انواعي دارد:
اول: حاكم برتري و شايستگي حكومت بر مبناي دستورات الله و پيامبر صلی الله علیه وسلم را انكار كند وقوانين ديگر را برتربداند. اين است معناي آنچه كه از ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا روايت كرده**اند و ابن جرير(رَحِمَهُ اللَّهُ) آن را اختيار نموده است كه حاكم احكام شرعي را كه الله تعالي نازل كرده است، انكار كند؛ در اين نوع، بين علما اختلافي نيست، چرا كه طبق اصول مورد اتفاق بين علما هر كس يكي از اصول دين يا يكي از فروع مورد اتفاق و يا يك حرف از مسايل قطعي دين را كه پيامبر صلی الله علیه وسلم آورده است، انكار كند، كافر مي گردد و از دين خارج مي*شود.
دوم: حاكمي كه مطابق با قوانين الله و رسول (قرآن و سنت) حكومت * نمي*كند؛ امّا حقانيت قرآن و سنت را هم انكار نمي*كند، در عين حال معتقد است كه قوانين غير اسلامي بهتر، كامل*تر و فراگيرتر است، يا بصورت مطلق و يا نسبت به حوادث جديد كه با تحولات زمان و تغيير اوضاع پديد مي*آيد. ترديدي نيست كه اين نيز كفر است چرا كه دستورات و قوانين بشري را كه ساخته و پرداخته*ي اذهان و افكار بشر است، بر دين و قوانين الله حكيم و حميد ترجيح داده است.
در حقيقت احكام و قوانين الله و رسول صلی الله علیه وسلم با اختلاف زمان و تغيير اوضاع و حوادث؛ تغيير نمي*كند، چون هيچ قضيه و ماجرايي – هر چه باشد- نيست مگر اين كه حكم آن در قرآن و سنت بصورت نصي واضح و آشكار يا بصورت استنباط و يا ... وجود دارد، حال برخي آن را مي*فهمند و برخي ديگر نمي*فهمند.
شايان ذكر است معناي اين مطلب كه علما گفته*اند؛ فتوا با تغيير وضعيت تغيير مي*كند آن*طور نيست كه برخي از افرادي كه بهره ا*ي اندك از علم دارند و يا شناخت و درك درستي از احكام دين و اسباب و حكمت*هاي آن ندارند و تصور مي*كنند كه تغيير فتوا بر اساس خواسته*هاي شهواني، حيواني و اهداف مادي و تخيلات انحرافي قابل تغيير است، لذا مشاهده مي*شود كه سرسختانه از موضع خود دفاع مي*كنند و نصوص (قرآن وسنت) را تا بتوانند تابع نظريات خويش قرار مي*دهند و به همين هدف است كه معناي آيات و احاديث را تغيير مي*دهند و عوض مي*كنند.
موضوع تغيير فتوا با تغيير اوضاع و زمان، آن است كه فتوا با اصول شريعت و علتهايي كه بايد رعايت شود، و همچنين با مصلحت*هايي كه با اصولِ در نظر گرفته شده از جانب شارع، ساز گار باشد. بديهي است كه طرفداران قوانين ساخته و پرداخته*ي ذهن بشر از اين چيزها به دور هستند و آن*ها به هيچ چيز جز آنچه با اهداف و خواسته*هايشان سازگار باشد- هر چه كه باشد- توجه ندارند، و واقعيت*هاي جاري صادق*ترين گواه *بر اين حقيقت است!
سوم: حاكم معتقد است كه قوانين ساخته و پرداخته*ي ذهن بشر از قوانين قرآن و سنت، بهتر نيست بلكه همانند آن است، چنين حاكم و فرمانروايي نيز همانند دو نوع اول كافر و از دين خارج است، چرا كه اعتقاد او ايجاب مي كند كه مخلوق و خالق با هم برابر هستند و چنين اعتقادي با آيه*ي «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ » (هيچ چيز همانند او تعالي نيست). «شوري/11»
وآياتي ديگر كه بيانگر كمال يكتايي پروردگار ومنزه بودن او تعالي از همانند*ي با مخلوقات در ذات، صفات، افعال و داوري بين مردم در مسايل اختلافي است، اين افراد مخالف آيات فوق هستند و آنها را رد مي*كنند.
چهارم: شخص چنين اعتقادي ندارد كه حكم كننده*ي به قوانين غير الهي همانند: حكم كننده*ي به(قرآن وسنت) است. چه رسد به اين كه آن را بهتر بداند، اما معتقد است حكمراني با قانوني كه مخالف* با قوانين قرآن و سنت است، جواز دارد، چنين فردي همانند حاكماني كه ذكر كرديم(كافر) است وهر حكمي كه براي آن*ها مصداق دارد برايشان نيز صادق مي*آيد، چرا كه* ايشان معتقد به چيزي است كه با نصوص صحيح و صريح قطعي حرام است.
پنجم: اين نوع (عدم حكم به قوانين قرآن وسنت) بزرگترين، فراگيرترين و آشكارترين موردي است كه با شريعت از روي عناد و در جهت نابودي احكام الهي و به هدف مخالفت با الله و رسولش انجام مي*گيرد و از نگاه جمع بندي و ترتيب، اصل، فرع، شكل، نوع، حكم، لازم الاجرا بودن و داشتن منبع و مرجع شباهت زيادي با دادگاه*هاي اسلامي دارد. همان*طور كه دادگاه*هاي شرعي منابع و مراجعي دارد كه همه به قرآن و سنت بر مي*گردد، منافع اين قوانين و مراجع آن قانون فرانسه، قوانين كشور آمريكا قوانين كشور انگلستان و ديگر قوانين مذاهب و اديان خود ساخته ا*ي است كه منتسب به شريعت هستند كه قوانين اين دادگاهها از مجموعه اين*ها تلفيق شده است.
هم اكنون اين دادگاه*ها در بسياري از شهر*ها و كشورهاي اسلامي با آمادگي و امكانات كامل مشغول به كار هستندو مردم دسته دسته به اين*ها رجوع مي*كنند و قضات در اين دادگاه*ها در ميان مردم با قوانين مخالف قرآن وسنت، قضاوت مي*كنند مردم را بر اجراي قوانين اين دادگاهها الزام مي*كنند كه بايد آن را قبول نمايند و پذيرش آن را بر مردم الزامي *كنند. چه كفري بالاتر از اين است و چه چيز*ي رسالت با محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم* بيشتر مخالف است؟!!
(گفتني است كه:)ذكر تمام ادله*ي موارد فوق بصورت گسترده در اين مقاله نمي*گنجد.
پس اي گروه خردمندان و اي فرهيختگان و عاقلان! چگونه مي*پسنديد كه دستورات افرادي همانند خودتان و انديشه*هاي امثال خود شما بر شما به اجرا در آيد و يا نظر افرادي كه بينش آنها از شما كمتر است و خطا و اشتباه در حق شان جايز است و حتي خطاها و اشتباهات*شان از نظر*يات صحيح آن*ها به مراتب بيشتر است. حتي در قوانين واحكام شان چيز صحيحي وجود ندارد؛ مگر*مسايلي كه به صورت نص يا استنباط برگرفته از دستورات الله و رسولش است. آيا مي*گذاريد كه آنان در جان*ها، خون*ها، *آبر*و و شرف، خانواده*ها، همسران، و فرزندان، اموال وساير حقوق (فردي و اجتماعي) شما قضاوت كنند و قوانين الله و رسولش كه مصون از اشتباه هستند و هيچ گونه باطلي از پيش رو و نه از پشت سر به آن راه ندارد. چرا كه از جانب پروردگار حكيم و حميد نازل شده است را ترك كنند و بي*اعتبار شمارند؟!!!
پذيرش حَكَميت و قوانين پروردگار در واقع تسليم شدن در برابر خالقي است كه آنها را آفريده تا او تعالي را عبادت* كنند، لذا همان طور كه سجده براي مخلوق جايز نيست و فقط براي الله جايز است، مردم موظف هستند فقط الله را عبادت كنند و مخلوق را عبادت نكنند به همين صورت نبايد تسليم فرمان و داوري كسي جز پروردگاري شوند كه حكيم، عليم، حميد، رئوف و رحيم است. نه حكم و قانون مخلوقِ ستم* پيشه و جاهل كه ترديدها، شهوت*ها، شبهه*ها وي را هلاك گردانيده است. بر دلشان غفلت سنگ دلي وتاريكيها چيره است. به اين ترتيب بر خردمندان لازم است كه خود را از چنين مهلكه*اي نجات دهند، چرا كه حكومت مطابق قوانين ساخته و پرداخته*ي ذهن بشر به بردگي كشاندن انسان و حكمراني بر مبناي هواها، هوس*ها، اشتباهات و خطاهاست. علاوه بر اين مصداق اين آيه* قرار خواهند گرفت:*« وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ »
«هر كس به آنچه الله نازل كرده است، حكم [قضاوت و داوري] نكند، كافر است). «مائده/44»
ششم: آنچه بسياري از سران عشاير و قبايل صحرا نشين و... به نقل از ماجراهايي كه براي پدران و اجدادشان پيش آمده است و از عادات و رسوم شان به شمار مي*رود و در اصطلاح محلي آن را (سلوم) مي*نامند كه از پدران*شان به ارث برده*اند و در ميان خود بر اساس آن حكم و قضاوت مي*كنند و در هنگام اختلاف و مراجعه و حكم آن *را به* مرحله*ي اجرا مي*گذارند، از باقي مانده هاي جاهليت و اعراض و روي*گرداني از فرمان الله و رسول است. لا حول و لا قوة إلا بالله

قسم دوم: كفر عملي است كه حاكم بغير ما أنزل الله را ازدين خارج نمي*گرداند، آن طور كه ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا آيه*ي:*« وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ »
(و هركس به آنچه الله نازل كرده* است حكم نكند كافر است). «مائده/44» ذكر كرده است. ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا در تفسير اين آيه، اين نوع كفر* را از درجه اي پايينتر از كفر اكبر دانسته است (كفر دون كفر).
ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا مي فرمود: اين نوع كفر، كفري نيست كه شما به آن گرايش داريد.[2] مطابق گفته ي ابن عباس رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا كساني كه حكم به غير ما انزل الله مي*كنند، در درجه ا*ي پايين*تر از كفر اكبر قرار دارند كه در واقع هواي نفس، حاكم و قاضي را وادار مي*كند كه به غير«ما انزل الله» حكم كند حال آن كه معتقد است حكم الله و رسولش حق است و قبول دارد كه خودش در اشتباه بوده و از هدايت منحرف است.
هر چند اين نوع كفر فرد را از دايره*ي اسلام خارج نمي*گرداند ليكن گناه و معصيت عظيمي است كه از تمام گناهان كبيره* مانند: زنا، نوشيدن شراب، دزدي، سوگند دروغ و... بزرگتر است؛ زيرا اين معصيتي است كه الله تعالي آن را در كتاب خود كفر ناميده است و اگر بزرگ*تر از گناهان كبيره نبود آن را كفر نمي*ناميد.
از الله تعالي خواهانيم كه همه***ي مسلمانان را بر رجوع به كتاب خود با خشنودي و فرمانبرداري متحد كند، كه او توانا و قادر بر اين است!

الشيخ محمد بن ابراهيم – فتاوي و رسائل (12/291-284 )


[1] تفسير ابن كثير 2/62

[2] . ابن كثير(2/62)
 

amo

Well-known member
تاریخ ثبت‌نام
22/1/14
نوشته‌ها
84
پسندها
0
جزاکم الله.
بدون شک چنین است.
آیا به بعضی از آیات خدا ایمان می آوردی و به بعضی کافر می شوید؟؟
و آیا جدا کردن دین از سیاست بر مبنای اینکه دین نمیتواند سیاست را بچرخاند به این معنا نیست که اسلام ناقص است؟؟ای مسلمان آیا اسلامی که تو داری ناقص است؟؟من دین ناقص نمی خواهم
 

ناصر

Active member
تاریخ ثبت‌نام
6/6/14
نوشته‌ها
35
پسندها
0
محل سکونت
جای پای مادرم
اسلام دینیه که چهار سوی زندگی یک انسان رو چه در جامعه و چه بصورت فردی بطور کامل تشریح می کنه
 
بالا