Welcome!

By registering with us, you'll be able to discuss, share and private message with other members of our community.

SignUp Now!

مجموعه بحث های دعوت چرا و چگونه ؟

Maryam

مدیریت
1/12/13
307
0
بسم الله الرحمن الرحیم​
دعوت چرا و چگونه ؟(1)
نویسنده : ستاره
اسلام دین مهربانی رحمت عطوفت عبودیت و تسلیم بودن مطلق در برابر مشیت و تقدیر الهی و فرمان های اوست .اسلام دین بندگی است و بالاترین هدف آن چیزی نیست جز کمال انسان در سایه ی بندگی و عبادت بهترین بندگان اوست که تمام و کمال خود را مقید به دستورات الهی نموده است و پیامبر اکرم (ص) عبدترین عابدان بوده است و خداوند متعال در بهترین مقطع و بالاترین مرتبه او را عبد صدا می زند یک بار در آن هنگامی که شرف نزول قرآن کریم را می یابد : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَنْزَلَ عَلي‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً ...... و بار دیگر در آن هنگام که افتخار معراج و دیدار از آسمان ها و به مرتبه ی اولی دیدار رفیق الاعلی جل جلاله را کسب می کند : سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (1)
پس هر کس در اسلام پیشرفت می کند به این معناست که بی قید و شرط تر در مسیر بندگی قدم برداشته است و بندگی هدفی ندارد جز رسیدن به عشق و شناخت و حقیقت پروردگار اما درست است که اسلام دین اطاعت محض از رب جلیل است ولی به این معنا نیست که انسان مسلمان به صورتی اتفاقی و غریزی مسلمان است و اطاعت می کند بلکه این عبادت بر اساس روحی جستجوگر بوده است روحی که جویای حقیقت بوده است و به خود زحمت داده و از مسیر های سخت گذشته است تا اسلام را بپذذیرد و هر چه مرحله ی شناخت و تحقیق با اطمینان بیشتری پیش رفته باشد احتمال این که فرد به درجه ی بالاتری از عبودیت برسد بیشتر است برای مثال دو نفر را در نظر بیاوریم که هر دو متقاضی کار در زمینه ای هستند یکی از این دو نفر که زمینه ی کاری را می شناسد مهارت بیشتر و علاقه ی بیشتری برای انجام فعالیت های آن دارد ولی کسی که به روند کار آشنا نیست هم اشتیاقی برای پیشرفت ندارد و هم در روند کار مدام می پرسد چه دلیلی دارد من فلان کار را انجام دهم یا ازین روش تبعیت کنم ؟پس بسیار مهم است که پایه ی شناخت اولیه در اسلام قوی باشد تا هر بار فرد را به این مرحله باز نگرداند .
کسانی که دعوت می کنند و روش دعوت و نوع دعوت بر این اساس متفاوت خواهند بود.​
1-داعی صوری : یعنی هر کسی که بدون داشتن برنامه ی خاصی و از روی تصمیمی آنی و یا هیجانی دعوت می کند و بر شرایط کار واقف نیست​
2-داعی نظری که خود دو دسته اند :​
داعیان نظری با فن بیان :یعنی آن دسته از داعیان که از نظر اعتقادی نه مشکلی دارند و نه برای بیان اعتقادشان مشکل گفتاری دارند منظور از مشکل گفتاری تنها مشکل در صحبت و لحن نیست بلکه شامل نوع قوانین منطقی در صحبت و قدرت اقناع نیز دارد پس :​
داعی باید :​
-به زبان طرف مقابل مسلط باشد​
-صریح اللهجه بوده و در کلامش ایهام نیاورد​
-پافشاری بر اشتباهات نکند و منطق عام را تا حدودی قبول کند​
-دروغگو نباشد​
-در انتخاب کلمات و طرز بیان آسان گیر باشد و از ساده ترین لغات برای بیانش استفاده کند​
-برای موضوعاتی که بیان می کند تعاریفی داشته باشد​
-ازمسایل ساده به سخت رود​
-واضح صحبت کند و از چند گویی و دوباره گویی زیاد پرهیز کند​
-از مطالبی که مورد علاقه ی شخص مخاطب هستند سخن به میان آورد ممکن است بحثی برای گوینده جذاب باشد و برای شنونده ملال آور مثلا" داعی که درباره ی فلسفه ی نماز صحبت می کند و طرف مقابل فقط تحمل می کند حال آن که نقطه ی جذب او بحث معجزات باشد​
- اگر فرد هر زمان درخواست قطع کلام داد بر ادامه پافشاری نکند​
-از کلام خشن و یا نامربوط به موضوع و ازین شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز کند​
داعیان نظری بدون فن بیان : یعنی آن دسته از داعیان که از نظر عقیدتی خودشان موفق هستند ولی شرایط فوق را برای اقناع مخاطب ندارند و قادر نیستند مطلب را انتقال دهند
3-داعی عملی : داعی که در واقع انگیزه ی دعوت ندارد اما رفتار و کنش او می تواند روی بقیه اثر بگذار و باعث دعوت شود .​
4-داعی نظری و عملی به داعی گفته می شود که هم از لحاظ نظری هم عملی جامع الشرایط است​
5-داعی تام به داعی گفته می شود که هم از نظر عملی و نظری کامل است و هم انگیزه ی دعوت دارد و هم بر اصول آن واقف است​
خصوصیات هر یک از دیگر داعیان به تفصیل در ادامه خواهد آمد و من الله تعالی توفیق​
ادامه دارد ...
 
آخرین ویرایش:

Maryam

مدیریت
1/12/13
307
0
بسم الله الرحمن الرحیم
دعوت چرا و چگونه ؟(2)
نویسنده : ستاره

داعی صوری و داعی عملی :
دو دسته داعی صوری و عملی را با هم ذکر کردیم زیرا که این دو می توانند عملی با دو بازتاب بسیار متضاد داشته باشند یعنی در حالی که داعی صوری سعی دارد کسی یا کسانی را به اسلام دعوت کند و نتواند و برعکس حتی ناخواسته باعث دوری مدعوین شود افرادی هستند که عمل آنها به لحاظ تطابق با اسلام خود بهترین دعوتگر برای فطرت پاک انسان های از ادیان دیگر باشد حتی گاه می بینیم کسی هرگز به دنبال اسلام نبوده اما با دیدن زندگی مسلمانی یا عده ای از مسلمانان و طرز رفتار آنها تمایل به اسلام پیدا کرده و سپس از طریق تحقیق یا مطالعه قرآن کریم به اسلام رو آورده است این مهم دو مساله ی بسیار مهم را به همه ی دعوت گران خاطر نشان می سازد که عبارتند از :

1-فقط قصد دعوت کافی نیست یلکه داعی باید به هر آنچه اسباب دعوتی موفق است نیز توجه کافی مبذول دارد .
2-دعوتگر باید از نظر عملی و رفتاری نیز متاثر از تعالیم اسلامی باشد تا حرف هاو رفتارش در نظر مدعوین متناقض جلوه نکند

از طرف دیگر این مساله که رفتار هر مسلمان ممکن است باعث دعوت شود خود هشداری ست بر این که گاه رفتار مسلمین می تواند ملاکی برای ارزیابی اسلام قرار گیرد که باعث می شود گزینه ی بسیار مهمتری را بر دو نکته ی قبل اضافه کنیم و آن این که :
3-دعوتگر باید از همان اول به مدعو بگوید که در سنجش تعالیم اسلامی رفتار و هیات جوامع اسلامی را مد نظر قرار ندهد در این جا ممکن است مدعو بپرسد خب این چه دینی است که نتوانسته است پیروانش را به درستی تربیت کند ؟!
جواب : دین ما دین اجبار نیست اسلام دین حقیقت است و نیازی نمی بیند خود را به کسی تحمیل کند انسان ها و از جمله مسلمین هستند که نیازمند دین هستند تا راه سعادت را بپیمایند و گر نه خداوند نیازی به کسی ندارد هر کس به قدر توان و تمایل راه سعادت را بپیماید به خود نیکی رسانده و در غیر این صورت خودش ضرر کرده است
سوال : پس چرا در بعضی جوامع اسلامی قوانینی گاه سخت گیرانه برای حفظ دین وجود دارد ؟
جواب : وقتی کسی به آمریکا یا اروپا می رود آیا باید از قوانین آفریقا یا خاور دور تبعیت کند ؟خب هر جامعه ای قوانینی بر طبق مختصات فرهنگ و مردمش دارد و بالاخره هر کسی که در جامعه است باید به حداقل انتظارات جامعه احترام بگذارد یا خیر ؟و آیا این کل آزادیش را زیر سوال می برد ؟برعکس وضع قوانین گاهی در مسیر حفظ همین آزادی ها حرکت می کنند مثل وقتی که قانون مقابله با دزد باعث آزادی بیشتر اهالی جامعه می شود تا با خیال راحت و آزادانه تر زندگی را بگذرانند

نکته ی بسیار مهم در این بحث تعبیه ی یک وظیفه ی بسیار مهم برای همه کسانی ست که قصد دعوت دارند و آن هم قبل از هر چیز بیان اهمیت طرز رفتار و سخن گویی برادران و خواهران مسلمانشان است برای همه ی کسانی که تاثیری بر جامعه دارند که تحقق آن خود غیر مستقیم ممکن است نتایج گسترده و شگرفی به بار آورد زیرا این مساله هم از نظر فردی ثمره ی بزرگی دارد هم از نظر اجتماعی و گروهی یعنی هم فرد فرد اعضای جامعه تبدیل به داعیانی عملی خواهند شد و هم جامعه ی مبتنی بر اسلام که جامعه ای ایده آل است خود واحد موفق و نمونه ای زنده برای دیگر جوامع خواهد شد .


-داعی نظری و عملی و داعی تام
شاید این سوال مطرح گردد که چه فرقی بین این دو دسته وجود دارد چرا که داعی نظری و عملی اگر تمایلی به دعوت ندارد که داعی نمی شود اما فرق اساسی دقیقا" همین جاست فرق است بین کسانی که برای مدتی اشتیاق دعوت دارند و کسانی که یک عمر به دعوت مشغولند و در این راه زحمات و سختی های فراوانی متقبل می شوند کار دعوت آسان نیست چرا که هر انسانی گمان می کند حق با اوست و یا حق با فرهنگی است و دینی که در آن پرورش یافته و داعی قرار است با ذکر براهینی به او ثابت کند همه آنچه بوده است یا بخش عظیمی از آن اشتباه بوده است !ممکن است گاهی داعی تمام وقتش را بگذارد اما فرد نور هدایت به دلش راه نیابد چنان که حتی گاه در زمان رسول الله صل الله علیه و سلم با وجود شخص ایشان خیلی ها به اسلام نرسیدند این اراده همچنین سبب می شود که داعی از راه منحرف نشود و ادامه ی راه را با توکل بر الله متعال برایش میسر می سازد چرا که گاه خیلی از داعیان ادیان دیگر حتی خود را در قالب مدعو قرار داده اما برای دعوت خود قدم بر می دارند تا بین رابطه ی عبد و رب جدایی انداخته و از او در جهت اهداف استعماری خود و تسلط بر اقوام و ادیان دیگر استفاده کنند و ای صرفا" دلیل دینی ندارد بلکه برایشان کافیست که فرد موثری از آنچه به آن معتقد است دور شود گاه حتی تظاهر به بی دینی می کنند تا غیرت دینی طرف مقابل را هم بلرزانند یکی از معروفترین دعوتگران مسیحیت "صموئیل زویمر" در این مورد نطقی ایراد نموده بود:

"برادران عزیز! خداوند شما را بخاطر جهاد در راه مسیحیت و به استعمار كشانيدن کشورهای اسلامی موفق گرداند . اگرچه یقین دارم که شما وظیفهء تان را با مهارت انجام داده اید لیکن بعضی از شما هدف بنیادی وظیفه اش را درست درک نکرده اند .
کشورهای مسیحی که شما را بخاطر دعوت به کشورهای اسلامی گماشته اند، خواهان مسیحی ساختن مسلمانان نیستند زیرا در این کار عزت، کرامت و هدایت آنهاست . همانا وظیفهء شما بیرون آوردن مسلمانان از اسلام است تا رابطهء شان با خداوند قطع گردد، و از اخلاق و فضايلي که ملتها بر آن اتکا دارند دور گردند. از اینجاست که شما پیشتازان فتوحات استعمار در کشورهای اسلامی هستید . شما با وسایل و امکانات خود، توانستید در کشورهای اسلامی نسلی را تربیت نماييد که از خدا دور گشته اند. شما مسلمان را از اسلام بیرون آوردید در حاليكه مسيحي هم نشدند و به این ترتیب نسلی را آماده کردید که استعمار انتظار آن را داشت، نسلی که در مقابل سختی مقاومت نداشته و راحت طلب و تنبل باشد. از اینجاست که نتايج بزرگی را بدست آورديد که تمام ملت مسیحیت به شما تبریک ميگويد و همچنان استعمار از شما راضی و خوشنود است."

همچنین مدعوی متقلب فکر می کند که فعلا" از دین خارج شود بعد جستجو می کند دین جدیدی را و ممکن است انتخابش دین و خواست من باشد !
این امر نشان می دهد که قضیه ی اراده و استقامت در داعی چقدر مهم است و گاه حتی داعی نظری و عملی هم نباید به این حیطه قدم بگذارد زیرا اولین حقی که دین دارد حق هر فردی بر خودش است در دعوت به دین و اگر ورود به هر ورطه ای ولو خیر باعث تباهی دین گردد هرگز ورود به آن توصیه نمی گردد .




 
آخرین ویرایش:
بالا