- 1/12/13
- 307
- 0
بسم الله الرحمن الرحیم
دعوت چرا و چگونه ؟(1)
نویسنده : ستاره
اسلام دین مهربانی رحمت عطوفت عبودیت و تسلیم بودن مطلق در برابر مشیت و تقدیر الهی و فرمان های اوست .اسلام دین بندگی است و بالاترین هدف آن چیزی نیست جز کمال انسان در سایه ی بندگی و عبادت بهترین بندگان اوست که تمام و کمال خود را مقید به دستورات الهی نموده است و پیامبر اکرم (ص) عبدترین عابدان بوده است و خداوند متعال در بهترین مقطع و بالاترین مرتبه او را عبد صدا می زند یک بار در آن هنگامی که شرف نزول قرآن کریم را می یابد : الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَنْزَلَ عَلي عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً ...... و بار دیگر در آن هنگام که افتخار معراج و دیدار از آسمان ها و به مرتبه ی اولی دیدار رفیق الاعلی جل جلاله را کسب می کند : سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (1)
پس هر کس در اسلام پیشرفت می کند به این معناست که بی قید و شرط تر در مسیر بندگی قدم برداشته است و بندگی هدفی ندارد جز رسیدن به عشق و شناخت و حقیقت پروردگار اما درست است که اسلام دین اطاعت محض از رب جلیل است ولی به این معنا نیست که انسان مسلمان به صورتی اتفاقی و غریزی مسلمان است و اطاعت می کند بلکه این عبادت بر اساس روحی جستجوگر بوده است روحی که جویای حقیقت بوده است و به خود زحمت داده و از مسیر های سخت گذشته است تا اسلام را بپذذیرد و هر چه مرحله ی شناخت و تحقیق با اطمینان بیشتری پیش رفته باشد احتمال این که فرد به درجه ی بالاتری از عبودیت برسد بیشتر است برای مثال دو نفر را در نظر بیاوریم که هر دو متقاضی کار در زمینه ای هستند یکی از این دو نفر که زمینه ی کاری را می شناسد مهارت بیشتر و علاقه ی بیشتری برای انجام فعالیت های آن دارد ولی کسی که به روند کار آشنا نیست هم اشتیاقی برای پیشرفت ندارد و هم در روند کار مدام می پرسد چه دلیلی دارد من فلان کار را انجام دهم یا ازین روش تبعیت کنم ؟پس بسیار مهم است که پایه ی شناخت اولیه در اسلام قوی باشد تا هر بار فرد را به این مرحله باز نگرداند .
کسانی که دعوت می کنند و روش دعوت و نوع دعوت بر این اساس متفاوت خواهند بود.
1-داعی صوری : یعنی هر کسی که بدون داشتن برنامه ی خاصی و از روی تصمیمی آنی و یا هیجانی دعوت می کند و بر شرایط کار واقف نیست
2-داعی نظری که خود دو دسته اند :
داعیان نظری با فن بیان :یعنی آن دسته از داعیان که از نظر اعتقادی نه مشکلی دارند و نه برای بیان اعتقادشان مشکل گفتاری دارند منظور از مشکل گفتاری تنها مشکل در صحبت و لحن نیست بلکه شامل نوع قوانین منطقی در صحبت و قدرت اقناع نیز دارد پس :
داعی باید :
-به زبان طرف مقابل مسلط باشد
-صریح اللهجه بوده و در کلامش ایهام نیاورد
-پافشاری بر اشتباهات نکند و منطق عام را تا حدودی قبول کند
-دروغگو نباشد
-در انتخاب کلمات و طرز بیان آسان گیر باشد و از ساده ترین لغات برای بیانش استفاده کند
-برای موضوعاتی که بیان می کند تعاریفی داشته باشد
-ازمسایل ساده به سخت رود
-واضح صحبت کند و از چند گویی و دوباره گویی زیاد پرهیز کند
-از مطالبی که مورد علاقه ی شخص مخاطب هستند سخن به میان آورد ممکن است بحثی برای گوینده جذاب باشد و برای شنونده ملال آور مثلا" داعی که درباره ی فلسفه ی نماز صحبت می کند و طرف مقابل فقط تحمل می کند حال آن که نقطه ی جذب او بحث معجزات باشد
- اگر فرد هر زمان درخواست قطع کلام داد بر ادامه پافشاری نکند
-از کلام خشن و یا نامربوط به موضوع و ازین شاخه به آن شاخه پریدن پرهیز کند
داعیان نظری بدون فن بیان : یعنی آن دسته از داعیان که از نظر عقیدتی خودشان موفق هستند ولی شرایط فوق را برای اقناع مخاطب ندارند و قادر نیستند مطلب را انتقال دهند
3-داعی عملی : داعی که در واقع انگیزه ی دعوت ندارد اما رفتار و کنش او می تواند روی بقیه اثر بگذار و باعث دعوت شود .
4-داعی نظری و عملی به داعی گفته می شود که هم از لحاظ نظری هم عملی جامع الشرایط است
5-داعی تام به داعی گفته می شود که هم از نظر عملی و نظری کامل است و هم انگیزه ی دعوت دارد و هم بر اصول آن واقف است
خصوصیات هر یک از دیگر داعیان به تفصیل در ادامه خواهد آمد و من الله تعالی توفیق
ادامه دارد ...
آخرین ویرایش: