- 1/1/70
- 976
- 1
- 0
در فروگرفتن نگاه چند منفعت است:
۱ - فرو گرفتن نگاه، فرمان* برداری از امر خدامی* باشد که غایت خوش* بختی بنده در زندگی دنیا و آخرت در همین است و برای او در دنیا و آخرت چیزی سودمندتر از فرمان برداری از اوامر الهی نیست و هر شخص بدبخت در دنیا، به خاطر تضییع و نافرمانی دستورهای الهی، دچار بدبختی شده است.
۲- از رسیدن اثرِ پیکان زهرآلود ـ که شاید هلاکت وی در آن باشد ـ جلوگیری به عمل می*آورد.
۳ – قلب را با خدا مونس می*کند و تمام حواس را متوجه وی می*سازد؛ زیرا چشم*چرانی موجب تفریق، تشتت و پریشانی قلب و دوری از خدا می*شود و چشم*چرانی برای قلب از همه چیز زیان*بارتر است؛ زیرا در میان بنده و پروردگارش وحشت*آفرین است.
۴ – قلب را نیرو، فرحت و سرور می*بخشد، هم *چنان *که چشم*چرانی موجب اندوه قلب می*شود.
۵ – به قلب لباس نور می*پوشاند، هم* چنان *که چشم*چرانی غبار تیرگی را بر آن می*افشاند و خداوند آیه*ی نور را پس از دستور به فرو گرفتن نگاه نازل کرده است.
۶ – فرو گرفتن نگاه فراست و فطانتی راستین به ارمغان می*نهد که با آن، حق و باطل و راستی و دروغ از هم بازشناخته شود. شجاع کرمانی رحمه الله می*گوید: هر کسی که ظاهرش را با پیروی از سنت و درونش را با مراقبه*ی مداوم و همیشگی بیاراید و نگاهش را از محارم فرو گیرد و نفس خود را از مشتبهات باز دارد و از حلال تغذیه کند، هیچ گاه فراستش دچار اشتباه نمی*شود.
۷ – به قلب پایداری، شجاعت و نیرو می*بخشد.
۸ – راهِ در آمدن شیطان به قلب را می*بندد؛ زیرا او با نگاه حرام داخل می*شود و به همراهش در قلب نفوذ می*کند.
۹ – قلب را برای اندیشیدن درباره*ی مصالحش و مشغول شدن به آن، فارغ می*سازد و چشم*چرانی وی را از آن فراموش می*سازد و در میان آن و این فاصله می*افکند.
۱۰ – بین چشم و قلب دریچه و راهی است که تغییر یکی از آن دو، موجب تغییر دیگری خواهد بود؛ پس هر گاه قلب فاسد گردد، نگاه نیز فاسد خواهد شد و با فاسد شدن نگاه، قلب هم فاسد می*گردد و این گونه تأثیر گذاری در جانبِ صلاح هم وجود دارد. پس هر گاه چشم خراب و فاسد شد، قلب نیز خراب و فاسد می*گردد و مانندِ ظرف آشغال*دانی می*شود که محل جمع شدن نجاسات و پلیدی و چرک*هاست، چون این گونه شد، دیگر برای جای گرفتن معرفت و محبت الهی و بازگش
ت به سوی او و مأنوس شدن با وی و سرور و شادمانی به نزدیکی*اش در آن، مناسب نیست؛ بلکه عکس این موارد در آن منزل می*گیرد.
۱ - فرو گرفتن نگاه، فرمان* برداری از امر خدامی* باشد که غایت خوش* بختی بنده در زندگی دنیا و آخرت در همین است و برای او در دنیا و آخرت چیزی سودمندتر از فرمان برداری از اوامر الهی نیست و هر شخص بدبخت در دنیا، به خاطر تضییع و نافرمانی دستورهای الهی، دچار بدبختی شده است.
۲- از رسیدن اثرِ پیکان زهرآلود ـ که شاید هلاکت وی در آن باشد ـ جلوگیری به عمل می*آورد.
۳ – قلب را با خدا مونس می*کند و تمام حواس را متوجه وی می*سازد؛ زیرا چشم*چرانی موجب تفریق، تشتت و پریشانی قلب و دوری از خدا می*شود و چشم*چرانی برای قلب از همه چیز زیان*بارتر است؛ زیرا در میان بنده و پروردگارش وحشت*آفرین است.
۴ – قلب را نیرو، فرحت و سرور می*بخشد، هم *چنان *که چشم*چرانی موجب اندوه قلب می*شود.
۵ – به قلب لباس نور می*پوشاند، هم* چنان *که چشم*چرانی غبار تیرگی را بر آن می*افشاند و خداوند آیه*ی نور را پس از دستور به فرو گرفتن نگاه نازل کرده است.
۶ – فرو گرفتن نگاه فراست و فطانتی راستین به ارمغان می*نهد که با آن، حق و باطل و راستی و دروغ از هم بازشناخته شود. شجاع کرمانی رحمه الله می*گوید: هر کسی که ظاهرش را با پیروی از سنت و درونش را با مراقبه*ی مداوم و همیشگی بیاراید و نگاهش را از محارم فرو گیرد و نفس خود را از مشتبهات باز دارد و از حلال تغذیه کند، هیچ گاه فراستش دچار اشتباه نمی*شود.
۷ – به قلب پایداری، شجاعت و نیرو می*بخشد.
۸ – راهِ در آمدن شیطان به قلب را می*بندد؛ زیرا او با نگاه حرام داخل می*شود و به همراهش در قلب نفوذ می*کند.
۹ – قلب را برای اندیشیدن درباره*ی مصالحش و مشغول شدن به آن، فارغ می*سازد و چشم*چرانی وی را از آن فراموش می*سازد و در میان آن و این فاصله می*افکند.
۱۰ – بین چشم و قلب دریچه و راهی است که تغییر یکی از آن دو، موجب تغییر دیگری خواهد بود؛ پس هر گاه قلب فاسد گردد، نگاه نیز فاسد خواهد شد و با فاسد شدن نگاه، قلب هم فاسد می*گردد و این گونه تأثیر گذاری در جانبِ صلاح هم وجود دارد. پس هر گاه چشم خراب و فاسد شد، قلب نیز خراب و فاسد می*گردد و مانندِ ظرف آشغال*دانی می*شود که محل جمع شدن نجاسات و پلیدی و چرک*هاست، چون این گونه شد، دیگر برای جای گرفتن معرفت و محبت الهی و بازگش
ت به سوی او و مأنوس شدن با وی و سرور و شادمانی به نزدیکی*اش در آن، مناسب نیست؛ بلکه عکس این موارد در آن منزل می*گیرد.