ئه ستیره
مدیر تالار
شيخ المشايخ سيد محمد بلقايد تلمسانىقدس سره المنير


ملقب به شيخ المشايخ مغرب عربى ( ليبى، الجزاير، تونس و مغرب ) بود، در مصر وى را شيخ مجدد و محيى الطريقة الهبرية الدرقاوية الشاذلية مى خواندند
و راست گفته اند: اگر با فرياد رسان اين عصر همنشين نشوى كه يكى در شمال است و ديگرى در جنوب، چاره اى نخواهى داشت مگر بر فقدانشان گريه كنى!
چگونه اين شيخ بركت اين عصر نبوده حال آنكه يكى از مريدينش كسى جز امام مفسرين معاصر شيخ محمدمتولى شعراوى رحمه الله نيست هنگامى كه به زيارتش نائل مى شود در سلك مريدينش درآمده و ابياتى در مدح مرادش سروده است؛
طوفت في شرق البلاد وغربها
وبحثث جهدي عن امام راشد
( مشرق و مغرب را با تلاش فراوان به دنبال شيخ مرشدى زير پا گذاشتم )
فهداني الوهاب جل جلاله
حتي وجدت بتلمسان مقاصدى
( خداوند وهاب مرا هدايت فرمود و من مرادم را در شهر تلمسان يافتم )
واليوم اخد نورها عن شيخها
محي الطريقة محمد بلقايد
امروز تلمسان نورش را از شيخش مى گيرد، او زنده كننده ى طريقت، محمد بلقايد است )
امام فاضل و عارف الهى، قدوه ى سالكان، شيخ سيد محمد بن محمد بلقايد تلمسانى ادريسى حسنى شيخ مشايخ عصر خود بوده و نسبش به امام حسن مجتبى فرزند ارشد سيدنا على بن ابى طالب مى رسد.
شيخ در سال ١٩١١ م در شهر تلمسان چشم به جهان گشود و در اين شهر رشد و تربيت يافت، علوم شرعى را از علماء و اكابر آن سامان فرا گرفت، دور از ذهن نبود كه وى چنين شخصيتى پيدا كند، خانواده ايشان مشهور به بيت علم و سيادت و ولايت بود و پدر شيخ موصوف به صلاح شديد و منزلت بزرگى داشت.
مشايخ امام
ايشان نزد علماى بسيارى تلمذ كرده اند و در راه كسب علم سفرهاى بسيارى داشته اند،از مشايخ مشهور كه شيخ را به اسانيد علوم اسلامى مفتخر كرده اند؛
١- شيخ علامه عبد الحي كتاني
٢- حافظ احمد بن الصديق الغماري
٣- شيخ عبد الفتاح ابو غده محدث مشهور سورى
را مى توان نام برد.
عصر شيخ
عصرى كه شيخ در آن به سر مى برد دوره ى صعبى از تاريخ است كه استعمار شوم به جان بسيارى از بلاد اسلامى افتاده بود، و شيخ موطنش الجزاير را با استعمارى كه مى خواست عقيده ى ملت اسلام را از آنان بستاند روبه رو مى ديد لذا در مقابل آن مقاومت كرد و در سلك انقلاب آزادى و مجاهدين درآمد بلكه از بزرگترين و راستگوترين مجاهدان اين قيام بود تا جايى كه نفس و مال و اولاد خود را در ازاى به ثمره رسيدن آن ناچيز مى شمرد و يكى از فرزندان دلبندش در اين راه شهيد شد، سرانجام خداوند ملت الجزاير را پيروز گردانيد و چشمان شيخ به اين نصرت و انهزام دشمنان اسلام و ملت روشن شد
مربى و استاد معنوى
خداوند به شيخ محمد بلقايد منت نهاد تا بتواند در خدمت نابغه ى عصر شيخ محمد هبرى به سلوك بپردازد و بعد از سپرى شدن چندين سال از اشرف علوم و اعذب مواهب تغذيه كند و صاحب قدم راسخ و بلندى نظر در اين معارف شود.
شيخش او را مأذون در امر سير و سلوك و تربيت مريدين كرد اما شيخ محمد بلقايد سكوت را اختيار نمود و از اين مسئوليت گرانمايه فرار مى كرد چرا كه پذيرش آن را در حالى كه مرشد و مرادش در قيد حيات است به سوء ادب تعبير مى كرد و بر اين موضع تا زمان وفات شيخش تأكيد مى ورزيد، اما بعد از وفات ايشان اصرار مريدين و طلاب وى را بر آن داشت تا دعوتش را اظهار نمايد و به تربيت و تزكيه بپردازد
او در تمام زندگانى ناصح امينى بود كه امير مسلمانان تا عامه ى ايشان را با صواعق نصحش بهره مند مى ساخت و كريمى بود كه كرمش حتى حيوانات و پردگان را شامل شده بود و اين موجودات نزدش بدون واهمه غذا مى خوردند.
سرانجام اين عارف نستوه در روز جمعه ٢٩ ربيع الثانى ١٤٩١ هـ.ق موافق با ٢١ آگوست ١٩٩٨ م چشم از جهان فرو بستند و در آرامگاه امام محمد المهدى السنوسى در شهر تلمسان به خاك سپرده شدند.
رحمه الله و افاض على قلوبنا من بركاته
المصدر: قلعه كنوز الروحانيات . جلب الحبيب .
و راست گفته اند: اگر با فرياد رسان اين عصر همنشين نشوى كه يكى در شمال است و ديگرى در جنوب، چاره اى نخواهى داشت مگر بر فقدانشان گريه كنى!
چگونه اين شيخ بركت اين عصر نبوده حال آنكه يكى از مريدينش كسى جز امام مفسرين معاصر شيخ محمدمتولى شعراوى رحمه الله نيست هنگامى كه به زيارتش نائل مى شود در سلك مريدينش درآمده و ابياتى در مدح مرادش سروده است؛
طوفت في شرق البلاد وغربها
وبحثث جهدي عن امام راشد
( مشرق و مغرب را با تلاش فراوان به دنبال شيخ مرشدى زير پا گذاشتم )
فهداني الوهاب جل جلاله
حتي وجدت بتلمسان مقاصدى
( خداوند وهاب مرا هدايت فرمود و من مرادم را در شهر تلمسان يافتم )
واليوم اخد نورها عن شيخها
محي الطريقة محمد بلقايد
امروز تلمسان نورش را از شيخش مى گيرد، او زنده كننده ى طريقت، محمد بلقايد است )
امام فاضل و عارف الهى، قدوه ى سالكان، شيخ سيد محمد بن محمد بلقايد تلمسانى ادريسى حسنى شيخ مشايخ عصر خود بوده و نسبش به امام حسن مجتبى فرزند ارشد سيدنا على بن ابى طالب مى رسد.
شيخ در سال ١٩١١ م در شهر تلمسان چشم به جهان گشود و در اين شهر رشد و تربيت يافت، علوم شرعى را از علماء و اكابر آن سامان فرا گرفت، دور از ذهن نبود كه وى چنين شخصيتى پيدا كند، خانواده ايشان مشهور به بيت علم و سيادت و ولايت بود و پدر شيخ موصوف به صلاح شديد و منزلت بزرگى داشت.
مشايخ امام
ايشان نزد علماى بسيارى تلمذ كرده اند و در راه كسب علم سفرهاى بسيارى داشته اند،از مشايخ مشهور كه شيخ را به اسانيد علوم اسلامى مفتخر كرده اند؛
١- شيخ علامه عبد الحي كتاني
٢- حافظ احمد بن الصديق الغماري
٣- شيخ عبد الفتاح ابو غده محدث مشهور سورى
را مى توان نام برد.
عصر شيخ
عصرى كه شيخ در آن به سر مى برد دوره ى صعبى از تاريخ است كه استعمار شوم به جان بسيارى از بلاد اسلامى افتاده بود، و شيخ موطنش الجزاير را با استعمارى كه مى خواست عقيده ى ملت اسلام را از آنان بستاند روبه رو مى ديد لذا در مقابل آن مقاومت كرد و در سلك انقلاب آزادى و مجاهدين درآمد بلكه از بزرگترين و راستگوترين مجاهدان اين قيام بود تا جايى كه نفس و مال و اولاد خود را در ازاى به ثمره رسيدن آن ناچيز مى شمرد و يكى از فرزندان دلبندش در اين راه شهيد شد، سرانجام خداوند ملت الجزاير را پيروز گردانيد و چشمان شيخ به اين نصرت و انهزام دشمنان اسلام و ملت روشن شد
مربى و استاد معنوى
خداوند به شيخ محمد بلقايد منت نهاد تا بتواند در خدمت نابغه ى عصر شيخ محمد هبرى به سلوك بپردازد و بعد از سپرى شدن چندين سال از اشرف علوم و اعذب مواهب تغذيه كند و صاحب قدم راسخ و بلندى نظر در اين معارف شود.
شيخش او را مأذون در امر سير و سلوك و تربيت مريدين كرد اما شيخ محمد بلقايد سكوت را اختيار نمود و از اين مسئوليت گرانمايه فرار مى كرد چرا كه پذيرش آن را در حالى كه مرشد و مرادش در قيد حيات است به سوء ادب تعبير مى كرد و بر اين موضع تا زمان وفات شيخش تأكيد مى ورزيد، اما بعد از وفات ايشان اصرار مريدين و طلاب وى را بر آن داشت تا دعوتش را اظهار نمايد و به تربيت و تزكيه بپردازد
او در تمام زندگانى ناصح امينى بود كه امير مسلمانان تا عامه ى ايشان را با صواعق نصحش بهره مند مى ساخت و كريمى بود كه كرمش حتى حيوانات و پردگان را شامل شده بود و اين موجودات نزدش بدون واهمه غذا مى خوردند.
سرانجام اين عارف نستوه در روز جمعه ٢٩ ربيع الثانى ١٤٩١ هـ.ق موافق با ٢١ آگوست ١٩٩٨ م چشم از جهان فرو بستند و در آرامگاه امام محمد المهدى السنوسى در شهر تلمسان به خاك سپرده شدند.
رحمه الله و افاض على قلوبنا من بركاته
المصدر: قلعه كنوز الروحانيات . جلب الحبيب .