من اطلاع زیادی از این طریقه ی تصوف ندارم اما تا جایی که شنیده ام و خودم در سایت طریقت قادری طالبانی خوانده ام (
http://www.tarighatetalebani.com/index.php )
برادرم ! چیزی که بدان علم ندارید - همانطور که معترف هستید - پس سکوت کنید و با قاطعیت نفرمائید: « طریقت های باطل تصوف... الخ» ، زیرا روز قیامت در قبال آن مسئول خواهید بود ، الله تعالی می فرماید :
اسراء / 29 :وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً
از چيزي دنباله روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي گمان ( انسان در برابر كارهائي كه ) چشم و گوش و دل همه ( و ساير اعضاء ديگر انجام مي دهند ) مورد پرس و جوي از آن قرار مي گيرد .
این گروه اهل بدعت و اعمال باطل وشرک الودی مثل توسل به روح اولیاء و انبیاء ,
اولاً صحیح نیست که بلافاصله دیگران را متهم کرد به اعمال بدعتی یا شرک- معاذالله - خصوصاً اگر در مسأله ای میان علماء اختلاف است.
امام سفیان ثوری رحمه الله (م 161هــ) ، می گوید:
إذا رأيت الرجل يعمل العمل الذي قد اختلف فيه وأنت ترى غيره فلا تنهه
هرگاه مردی را دیدی عمل کرد به عملی که در آن اختلاف است و تو غیر آن را می بینی(قائل به دیدگاه غیر آن هستی) پس او را نهی نکن.
الفقيه والمتفقه للخطيب البغدادي 2 / 136 ؛الناشر: دار ابن الجوزي - السعودية الطبعة: الثانية، 1421هـ
امام نووی رحمه الله (676 هــ)، می گوید:
العلماء إنما ينكرون ما أجمع عليه أما المختلف فيه فلا إنكار فيه لأن على أحد المذهبين كل مجتهد مصيب وهذا هو المختار عند كثيرين من المحققين أو أكثرهم وعلى المذهب الآخر المصيب واحد والمخطىء غير متعين لنا والإثم مرفوع عنه لكن إن ندبه على جهة النصيحة إلى الخروج من الخلاف فهو حسن محبوب مندوب إلى فعله برفق فإن العلماء متفقون على الحث على الخروج من الخلاف إذا لم يلزم منه إخلال بسنة أو وقوع في خلاف آخر
علماء فقط چیزی را نهی می کنند که بر آن اجماع باشد اما چیزی که در آن اختلاف است در آن انکاری نیست ، زیرا بر اساس یکی از مذهبین است ، هر مجتهدی مصیب است و این نزد بسیاری از محققان یا بیشترشان مختار و صحیح است و بر اساس مذهب دیگر یک صواب برده است و خطا نموده و برای ما مشخص نیست و گناه از وی برداشته شده است. لیکن اگر او را در جهت نصیحت و خیرخواهی به خروج از خلاف فرا خوانیم با مدارا ، آن نیکو ، دوست داشتنی و پسندیده است نسبت به انجام آن . علماء اتفاق دارند بر تشویق در بیرون آمدن از خلاف زمانی که اورا به اخلال در سنت یا وقوع در خلافی دیگر ملزم نکرده باشد.
شرح النووی علی مسلم 2 / 23؛الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت الطبعة: الثانية، 1392 هــ
امام زرکشی رحمه الله (م 794هــ) ، در «المنثور فی القواعد الفقیهة» می نویسد:
أن الإنكار من المنكر إنما يكون فيما " اجتمع " عليه فأما المختلف فيه فلا إنكار فيه
انکار کردن منکر فقط در چیزیست که بر آن اتفاق وجود دارد اما چیزی که محل اختلاف است ، پس در آن عیبی(نهی) نیست.
المنثور في القواعد الفقهية 2 / 140 ؛الناشر: وزارة الأوقاف الكويتية الطبعة: الثانية، 1405هـ - 1985م
امام سیوطی رحمه الله (م911هــ) ، می گوید:
لا ينكر المختلف فيه وإنما ينكر المجمع عليه
[امری که] مختلف فیه است منکر نمی شود و فقط چیزی که بر آن اجماع است منکر می شود.
الأشباه والنظائر للسيوطي ص 158؛الناشر: دار الكتب العلمية الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م
ثانیاً توسل کردن به انبیاء علیهم السلام و اولیاء الله اگر نگوئیم در جواز آن میان مذاهب اربعه اتفاق نظر است لیکن بسیاری از علماء آن را قبول و حتی دیگران را تشویق به انجام آن کردند و این یک مسأله ی فقهی است و ربطی به عقائد ندارد.
امام نووی رحمه الله (م 676هــ)، در بیان زیارت قبر سیدنا و مولانا رسول الله صلی الله علیه و سلم و قرائت سلام بر آنحضرت و ابوبکر و عمر رضی الله عنهما ، سپس می گوید:
ثم يرجع إلى موقفه الأول قبالة وجه رسول الله صلى الله عليه وسلم ويتوسل به في حق نفسه ويستشفع به إلى ربه سبحانه وتعالى
بعد از آن به موقف اول ،روبه رسول الله صلی الله علیه و سلم برگرداند و به آنحضرت در حق خودش توسل کند و به درگاه پروردگارش سبحانه و تعالی از آنحضرت طلب شفاعت نماید.
المجموع شرح المهذب 8 / 274 ؛الناشر: دار الفكر
امام نووی رحمه الله بعد از آن ، داستان آن عتبی را نقل می کند که به نزد قبر سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم آمده و به آنجناب توسل نموده است و این اثر را تحسین نموده و نقل این اثر آن را به بسیاری از علمای شافعی مذهب نسبت داده است.
ومن أحسن ما يقول ما حكاه الماوردي والقاضي أبو الطيب وسائر أصحابنا عن العتبي مستحسنين له ...
و از بهترین چیزی که می گویند ، آنچه را که ماوردی ، قاضی ابوطیب و سایر اصحاب ما (شوافع)روایت کردند از عتبی و آن را از وی نیکو و مستحسن شمردند.
المجموع شرح المهذب 8 / 274 ؛الناشر: دار الفكر
می گویم: اگر این عمل شرک باشد هرگز این علماء دعوت به شرک نمی کنند هرچند اگر این اثر از حیث اسناد ضعیف باشد ، چرا که نکته ی قابل تأمل در محتوا و مضمون اثر است که علماء بدان تصریح نمودند نه در اسناد آن . الله المستعان.
امام علاء الدین مرداوی حنبلی رحمه الله (م 885هــ) ، در «الإنصاف في معرفة الراجح من الخلاف» ، می گوید:
يجوز التوسل بالرجل الصالح، على الصحيح من المذهب، وقيل: يستحب. قال الإمام أحمد: المروذي يتوسل بالنبي - صلى الله عليه وسلم - في دعائه وجزم به في المستوعب وغيره
جایز است توسل به مردی صالح و نیکو بر اساس مذهب صحیح (مذهب حنابله) ، و گفته شده : مستحب است. امام احمد [در آنچه مروزی نقل کرده ]: به پیامبر صلی الله علیه و سلم در دعایش توسل می کرد. و به آن در المستوعب و غیره تأکید شده است.
الإنصاف في معرفة الراجح من الخلاف 2 / 456 ؛الناشر: دار إحياء التراث العربي
شیخ ناصر الدین آلبانی (م 1420هــ) ، در کتاب «التوسل انواعه و احکامه» ، بعد از ذکر انواع توسل مشروع ، در ادامه می گوید:
وأما ما عدا هذه الأنواع من التوسلات ففيه خلاف، والذي نعتقده وندين الله تعالى به أنه غير جائز، ولا مشروع، لأنه لم يرد فيه دليل، تقوم به الحجة - وقد أنكره العلماء المحققون في العصور الإسلامية المتعاقبة، مع أنه قد قال ببعضه بعض الأئمة، فأجاز الإمام أحمد التوسل بالرسول صلى الله عليه وسلم وحده فقط، وأجاز غيره كالإمام الشوكاني التوسل به وبغيره من الأنبياء والصالحين
اما غیر از این نوع توسل ها (توسل به اسماء الله ، عمل صالح و دعای شخص صالح ) ، در آن اختلاف است. چیزی که ما بدان معتقدیم (آلبانی و همنظران وی) و خداوند متعال را با آن اطاعت می کنیم ، این توسل (توسل به جاه و مقام ) جائز و مشروع نیست ، زیرا دلیل و حجتی محکم در آن وارد نشده است و علمای محقق در عصور اسلامی مداوم آن را انکار کردند با این وجود برخی از ائمه به بخشی از آن (توسل نا مشروع) قائل بودند ولذا امام احمد توسل تنها به حضرت رسول صلی الله علیه و سلم جائز دانسته و غیر او نیز مانند امام شوکانی توسل به پیامبر و به غیر ایشان از انبیاء و صالحان جواز داده است.
التوسل أنواعه وأحكامه ص 42؛الناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع - الرياض الطبعة الأولى 1421 هـ - 2001 م
می گویم: ما در اینجا در مقام ایراد به این سخن شیخ آلبانی بر نمیائیم که فرمودند: «
وقد أنكره العلماء المحققون في العصور الإسلامية المتعاقبة ...الخ» ، مگر نه این سخنشان قطعاً ایراد دارد.علاوه بر آن ایشان قول جواز توسل را نیز از برخی ائمه نقل کرده است. در کل محل استناد ما به جمله ی «
فیه خلاف» است ،مادامی که این مسأله حداقل در آن خلاف وجود دارد پس صحیح نیست گروهی گروهی دیگر را مبتدع و یا مشرک بداند و یا الفاظی را بکار برد که سبب تحریک و خشونت و بغض و کینه میان مسلمانان شود.
جایز شمردن بنا کردن روی قبور و و ترویج خانقاه و تکیه سازی است
اولاً در مسأله بنا کردن بر قبور (یا کنار آن) این نیز میان علماء خلاف است جمهور قائل بر تحریم و برخی قائل به جواز هستند و این نیز از مسائل فقهی اختلافی است و صحیح نیست گروهی گروهی دیگر را متهم کرد.
ثانیاً ترویج خانقاه و تکایا اگر حرام است (؟) پس باید مدارس و دانشگاه ها و غیره که برای فراگیری علوم دینی ساخته می شود نیز تحریم کرد چرا که این اماکن در صدر اسلام وجود نداشته و مسلمانان در مساجد غالباً علوم (نه به شکل کنونی) فرا می گرفتند.
[FONT="]و بنابر قواعد اسلامی ، اصل در اشیاء اباحه است واین بر حریّت ساخت و ساز و عمران وغیره دلالت دارد که با توجه به چنین قاعده ای اصل بر آزادی مطلق است مگر این که دلیلی از شرع آن را مقید کند[/FONT][FONT="].
[/FONT]
[FONT="]الأصل في الأشياء الإباحة
[/FONT]
[FONT="]اصل در اشیاء جواز است.[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]التبصرة في أصول الفقه- ابو اسحاق شیرازی ص 535؛ الناشر: دار الفكر – دمشق الطبعة: الأولى، 1403هــ[/FONT]
[FONT="]الأشباه والنظائر للسيوطي ص 60؛ الناشر: دار الكتب العلمية الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م[/FONT]
[FONT="]قواعد الفقه – محمد البرکتی ص 59 ؛ الناشر: الصدف ببلشرز – كراتشي الطبعة: الأولى، 1407 – 1986م[/FONT]
[FONT="]
[/FONT]حافظ ابن حجر رحمه الله (م 852هــ) ، می گوید:
[FONT="]أن الأصل في الأشياء الإباحة حتى يرد الشرع بخلاف ذلك
[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]همانا اصل در اشیاء اباحه است تا اینکه حکمی شرعی برخلاف آن وارد شود.[/FONT]
[FONT="]فتح الباری – ابن حجر 13 / 269 ؛ الناشر: دار المعرفة - بيروت، 1379 هــ[/FONT]
[FONT="]ساختن اماکنی به اسم تکایا و خانقاه ها جایز بلکه بسیار پسندیده است و هیچ مخالفتی با شریعت ندارد چرا که اهداف ساخت این اماکن معلوم است که در ذیل به اختصار بیان می کنیم ان شاء الله[/FONT][FONT="] [/FONT]..
[FONT="]اسم خانقاه یا تکیه یا زاویه یا دوریه یا رباط همگی بر یک مکان واحد دلالت میکند لکن ممکن است تفاوت های اضافی باهم داشته باشند و این تعدد اسامی با توجه به ریشه ی آن لفظ و نیز کاربردش برمی گردد و این تعدد دلیلی بر ذم نیست علما می فرمایند[/FONT][FONT="]:[/FONT][FONT="] "لا مشاحاة في الاصطلاح"[/FONT]
علامه محمد کُرد علی رحمه الله (م 1372هــ) در «خطط الشام» ، می گوید:
الرباط ويقال له التكية بالتركية قال الأميري: والخانقاه بالكاف يعني الخانكا وهي بالعجمية دار الصوفية ولم يتعرضوا للفرق بينهما وبين الزاوية والرباط وهو المكان المسبل للأفعال الصالحة والعبادة. وأول من اتخذ دار الضيافة الواردين الوليد بن عبد الملك الأموي واتخذ بعده عمر بن عبد العزيز داراً لطعام المساكين والفقراء وابن السبيل. وكان لنور الدين محمود بن زنكي يد طولي في الاستكثار من الربط والخوانق بني منها في جميع مملكته للصوفية ووقف عليها الوقوف الكثيرة وأدار عليها الإدرارات الصالحة، وكان يكرم الصوفية والفقهاء والعلماء. وقد جدد الظاهر دور الضيافة للرسل والواردين. ويؤخذ مما قاله المقريزي أن الرباط دار يسكنها أهل طريق الله، والرباط والمرابطة ملازمة تغر العدو ثم صار لزوم الثغر رباطاً، والرباط المواظبة على الأمر، وقيل لكل ثغر يدفع أهله عمن وراءهم رباط، فالمجاهد المرابط يدفع عمن وراءه، والمقيم في الرباط على طاعة الله يدفع بدعائه البلاد عن العبادة والبلاد، فالرباط بيت الصوفية ومنزلهم، ولكل قوم دار والرباط دارهم.
[FONT="]
رباط که به ترکی آن را تکیه می گویند. امیری گفته است: خانقاه با کاف ( خانکاه ) که کلمه ای عجمی است خانه ی صوفیان است و به فرقی بین آن دو و زاویه و رباط قایل نبوده اند و هر دو مکان جریان افعال صالح و عبادت اند، و اول کسی که ضیافت خانه ای برای مهمانان تازه وارد ساخت ولید بن عبدالملک اموی بود و بعد از او عمر بن عبدالعزیز خانه ای برای مساکین و فقرا و مسافران قرار داد و نورالدین محمود زنگی دست طولانی در فراوانی ساخت رباط ها و خانقاه ها در تمام مملکتش برای صوفیان داشت و موقوفات بسیاری بدان ها اختصاص داد و امور اداری نیکویی در اداره آن ها به کار بست و همواره صوفیان و فقهاء و علماء را تبجیل و اکرام می نمود. ملک ظاهر ایوبی نیز خانه های پذیرایی از فرستادگان و واردین را تجدید نمود. مقریزی در رابطه با رباط گفته است: رباط خانه ای است که اهل طریق خداوند در آن سکونت می کنند. رباط و مرابطه را ملازمت مرزهای دشمن گفته اند و به مواظبت بر کارها نیز رباط گفته اند و گفته اند هر مرزی که از آن نسبت به دشمنان دفاع شود رباط است و کسی که در رباط ها ساکن است بر تقوا و بندگی خداوند با دعا و عبادتش از بندگان و بلاد دفاع می کند پس رباط خانه و منزلگه صوفیان است همانا هر قومی خانه ای دارند و رباط خانه ی ایشان است.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
خطط الشام 6 / 134؛الناشر: مكتبة النوري، دمشق الطبعة: الثالثة، 1403 هـ - 1983 م
[FONT="]دکتر محمد علی صُلابی در کتاب «صلاح الدین الایوبی » ،در مورد خانقاه های صوفیان می نویسد:
لفظ خانقاه هو لفظ فارسي معناه في الأصل المائدة أو المكان الذي يأكل فيه الملك، ثم أطلق بعد ذلك على الخوانق أو الخانقاوات أو الدور التي قام على إنشائها الملوك والأمراء الراغبون في عمل القرب والمبرات لأغراض كثيرة أهمها إيواء الغرباء من المسلمين الوافدين إلى ديارهم والقيام بمعيشتهم وتثقيفهم، ومع أن الصلوات الخمس المفروضة كانت تؤدي في إيوان خاص للصلاة بهذه الخانقاوات إلا أن الصلاة الجمعة لم تكن تقام فيها ، والخانقاه وهي بيت الصوفية كانت أشبه ما تكون بالمدرسة، لئنها كانت فعلاً مدرسة العامة ممن نذروا أنفسهم لحياة الزهد والتقشف، سواء كانوا من أبناء الشعب أو من أرباب الحرف والصناعات الذين عملوا على حمل مبدأ الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر في الطرق والأسواق فتشابهت الخانقاه بذلك مع المدرسة من حيث الشكل والوظيفة ، والخلاصة أن الخوانك في الإسلام كانت عبارة عن دور للعلم والعبادة قامت بأدوار دينينة اجتماعية وثقافية هامة في حياة المجتمع الإسلامي منذ نشأتها، فقد كانت أولاً معاهد للمذاهب الفقهية والحديث الأخرى ممن لم يكن لهم مساوئ، وكانت ثالثاً مراكز إشعاع ثقافي بما احتوته بعض مكتباتها من الكتب المصنفة في كثير من العلوم والمعارف ، وكانت وظائف الخانقاة كثيرة ومتعددة، منها شيخ الخانقاه إمامها وناظر وقفها ومدرسو المذاهب ومعيدوهم والكحال والجرائحي والطبائعي وخازن الكتب وكاتب الغيبة والشاهد والمؤذن والمزملاتي، ومشرف الحمام، ومشرف المطبخ والطباخ وخادم الشيخ وخادم الربعات الشريفة والبواب والفراش وسواق الساقية والوقاد ونحوهم، وإن دل هذا الكم من الوظائف على شيء، فإنما يدل على حجم ما كان في هذه الخانقاوات من وظائف متنوعة كان كل واحد من أربابها يتقاض نظير عمله بالخانقاه أجراً نقدياً راعى فيه الوقف أن يتناسب مع ثرائه المالي ومقامه الاجتماعي، علاوة على ما كانوا جميعاً يشتركون فيه من أجر عيني انحصر في المأكل من الخضروات واللحوم والأرز واللبن والعسل والحلوى ونحوها وفي الملبس والصابون وغير ذلك من الأرزاق الوافرة التي كانت توزع عليهم ، وقد سار صلاح الدين على نهج استاذه نور الدين فأهتم بهذه المؤسسات ورّوادها من الصوفية، وأحسن إليهم واستشارهم في كثير من الأمور ويجل علماءهم وجلس إليهم واستمع إلى نصحهم، ووقفوا معه في حروبه ضد الصليبيين في مواقع كثيرة
[/FONT]
[FONT="]لفظ خانقاه لفظی فارسی است که معنایش در اصل همان مائده یا مکان اکل طعام پادشاه می باشد سپس آن را بر خانقاه ها و خانه هایی که پادشاهان و امیران ساخته اند به دلیلی رغبتی که به اعمال صالح و امور نیکو با اهداف فراوان داشته اند اطلاق نموده اند و مهمترین غرض آن ها جای دادن غریبان مسلمان که به منطقه ی آنها وارد شده اند و توجه به معیشتشان و ... بوده است. همراه این اهداف نمازهای پنجگانه در ایوان خاص این خانقاه ها ادا می شد مگر نماز جمعه که در آنجا اقامه نمی گشت. خانقاه که خانه ی صوفیان است بسیار به مدارس شبیه است زیرا این مکان ها به صورت عملی مدرسه ای عمومی است برای آنان که زندگی خود را وقف زهد و عبادت کرده اند خواه از فرزندان عموم مردم یا از صاحبان حرفه ها و صنایع بوده باشند، این ها کسانی اند که به خاطر به دوش کشیدن مبدا امر به معروف و نهی از منکر در راه ها و بازار ها تلاش نموده اند پس خانقاه ها از لحاظ شکل و وظیفه به مدارس می ماند. خلاصه خانقاه ها در اسلام عبارتند از خانه هایی برای تعلیم و عبادت که با برپاداشتن دوره هایی دینی اجتماعی و فرهنگی مهم در حیات جامعه ی اسلامی از همان ابتدای نشأت به راه رفته است. زیرا در وهله ی اول معاهدی برای مذاهب فقهی و حدیثی دیگر بوده اند و همچنین مرکز اشاعه ی فرهنگی بوده اند زیرا کتابخانه های موجود در این خانقاه ها حاوی کتب تصنیف شده ی ارزشمندی از علوم و معارف بوده است. وظایف خانقاه فراوان و متعدد است؛ همچون شیخ خانقاه که امام و ناظر موقوفات، مدرسین مذاهب، معیدون، سرمه کش ها، جراح ها، طبع شناس ها، کلید دار کتب، کاتب حضور و غیاب، مؤذن، مسئولین کوزه ها و مشک ها، ناظرین حمام ها، آشپزخانه و آشپزها، خادم شیخ، خادم صندوق های قرآن، دربان ها، جاروکش ها، مسئول ستوران و مسئول تجهیزات گرمایشی و غیر آن... و اگر این کمیت ها دلالت بر انجام وظایف چیز کوچکی می نمود به خاطر آن است حجم استفاده ی امکانات خانقاه ها و وظایف متنوع بسیار بالا می باشد، و هر کس از مسئولین به ازای وظیفه اش در خانقاه اجر نقدی متناسب با ثروت و مقام اجتماعی دریافت می کرد که از درآمد موقوفات حاصل می گشت علاوه بر این ها همه اجر عینی مشترکی داشتند و آن مهیا بودن مأکولاتی چون سبزیجات، گوشت، برنج، شیر، عسل، شیرینی جات و ... پوشیدنی ها و امکانات نظافتی و ... می باشد که برایشان توزیع می گشت[/FONT]. و صلاح الدین بر منهج و روش استادش نورالدین عمل کرد و به این مؤسسات و قرار دادن صوفیه در آن اهتمام و توجه داشت و به آنان نیکی می کرد و در بسیاری از امور از آنان مشورت می خواست و علمایشان را تجلیل می نمود و به نصایحشان گوش می داد و آنها در بسیاری از مواقع در جنگ ضد صلیبی ها همراه وی بودند.
صلاح الدين الأيوبي صص 351 - 352 ؛الناشر: دار المعرفة، بيروت - لبنان الطبعة: الأولى، 1429 هـ - 2008 م
می گویم: خود سلطان صلاح الدین ایوبی رحمه الله دارای خانقاه خاصی بوده و همچنین اولین خانقاه در مصر (قاهره) به دستور وی ساخته شده است. کتاب مذکور ترجمه کُردی هم شده و بنده متن عربی آن را با ترجمه کُردی مطابقت نموده و در نهایت به فارسی ترجمه کردم. الله المستعان
امام ابن تیمیه رحمه الله (م 728هــ) ، [FONT="]در اموری که برای وقف است اسم خانقاه را نیز ذکر کرده و جنبه ی دینی به آن داده است[/FONT][FONT="]:[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]
إن الجهات الدينية مثل الخوانك والمدارس وغيرها لا يجوز أن ينزل فيها فاسق، سواء كان فسقه بظلمه للخلق، وتعديه عليهم بقوله وفعله. أو فسقه بتعديه حقوق الله ...
همانا جهات دینی مثل خانقاه ها و مدارس و غیره برای اتراق گناهکارانی که گناهشان ظلم به مردم و تعدی بر آن ها با قول و عمل و یا تعدی بر حقوقی از حقوق خداوند بر او باشد جایز نمی باشد.
[/FONT]
الفتاوى الكبرى لابن تيمية 4 / 244 ؛الناشر: دار الكتب العلمية الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م
یه نکته ی جالب خنده دار هم توی کتابشون دیدم که بد نیست شما هم بخونید ذیل قسمت مراحل انجام سلوك در طريقت نوشته که:
مراحل انجام سلوك در طريقت :
رسيدن به سلوك داراي 7 مرحله است كه ذيلاً بدان ها اشاره خواهد شد .
مرحله اول :
مريد در ابتداي سلوك بايستي به مدت 6 ماه غذايش از حبوبات و سبزيجات (رستنيها و بقولات) باشد و از خوردن هر چه كه از حيوانات و پرندگان است همانند گوشت، روغن حيواني، كره و لبنيات و امثال آنهاست خودداري كند و در صورت نياز به جاي روغن حيواني از روغن زيتون و ذرت استفاده نمايد .
اولاً مسلمان به ریش مسلمان دیگری نمی خندد (کنایه از مسخره کردن) .. بلکه در اسلام مسخره کردن کفار و غیر مسلمانان جائز نیست چه برسد به مسلمان ولو فاسق باشد.
ثانیاً مگر هر کتابی صحیح و معصوم است که نباید چیزی خلاف در آن یافت شود؟! به هر دلیلی ممکنه چیزهایی وجود داشته باشد که نهایت امر آن را قبول نمی کنیم اگر محل ایراد باشند در غیر این صورت جائز نیست آن را به سخره گرفت ، افکار و بینش هر کسی محترم است.
ثالثاً این نکته که مؤلف کتاب مذکور اشاره نموده دستور پزشکی است ولذا دلیلی از شرع برایش نیاورده و مادامی که شخص آن را تحریم نکند (به معنای شرعی) اشکالی بر آن وارد نیست. واز ظاهر این سخن چنین بر می آید که وی قائل به تحریم نیست ، هرچند بنده این موضوع را که قبلاً با هم در چت رووم بحث می کردیم بعد از اطلاع به دکتر محمد آشنا طالبانی رساندم ایشان گفتند که «چنین چیزی صحیح نیست چون دلیل شرعی برایش وجود ندارد و لذا از دیدگاه وی این عمل اشتباه است.» لیکن این به معنای متهم کردن دیگران نیست. لازم به تذکر است که دکتر شیخ محمد آشنا طالبانی با اصل طریقت قادریه طالبانی مرتبط است نه این کتاب و مؤلف آن ... منهج دکر محمد آشنا چیزی دیگری است که در کتاب الحکم الطالبانیة که ترجمه فارسی نیز شده است منهجشان به وضوح در قالب حکمت بیان نموده اند.
در پایان عرض کنم که بنده حقیر قصد پاسخ گوئی و نقل منقولات علماء در اینجا نداشتم لیکن تنها از باب دفع شبهه و بیان منهج علماء در قبال امور خلافی نقل منقولات کردم ولذا اگر بحثی از توسل و یا مسائلی در این باب شده است به معنی بیان عقیده ی بنده نیست ، ممکن است بنده آن را ذاتاً قبول کنم و یا قبول نداشته باشم که در این حالت دلیلی بر آن نیست که مخالفان را متهم به شرک و غیره کنم. الله یعلم ما فی الصدور.