حـــرفـهـــــا ( خط خطی های من )

ئه ستیره

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
925
پسندها
2
محل سکونت
زیر آسمان خدا
تی فداyuyuyu

خوشکم ئه گر مه نزورت له نوسراوه کانم پوسته ئاخریه کمه ده بی بلیم ئه وپوسته هی یغما گلرویی یه و منیش چون پیم خوش بوو لیرا دا دام نا
حالا در مورد بقیشم بگی نگی این موضوع صدق میکنه گفتم بگم تا یه وقت سوء تفاهم نشهashdio
آره دیگه اینطور.....p[p[p[

odhfpحالا مهم تر از همه بگو ببینم کوردی چطور نوشتی؟
کوردیت چون نوسیگه؟
کورد نه ویت و نمانزانیوه ت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

ئه ستیره

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
925
پسندها
2
محل سکونت
زیر آسمان خدا
منظورم کلی بو عاطفه گیان ، گیشتی خوش بو و حه تما شونی نویسه ندگی بگره حتمم هه س موفه ق ئه ویت این شاءالله xcxcxc
 

عاطفه

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
24/4/13
نوشته‌ها
416
پسندها
0
می توانستم شاعری باشم
ولگردِ قمارخانه های بوينس آيرسمَحفِل نشينِ خواب و زن و امضاء وُ
اعتياد.
نوحه سرايِ گذشته های مُرده
گذشته های دور
گذشته های گيج.
اما تا کی... ؟
از امروز گفتن وُ
برای مردم سرودن
دشوار است،
و ما می خواهيم
از امروز و از اندوهِ آدمی بگوييم
و غفلتی عظيم
که آزادی را از شما ربوده است.
می توانستم شاعری باشم
بی درد، پُرافاده، خودپسند،
پرده بردارِ پتيارگانی
که بر ستمديدگانِ ترس خورده
حکومت می کنند.
می دانم!
گلوله را با کلمه می نويسند،
اما وقتی که از کلمات
شَقی ترين گلوله ها را می سازند،
چاره چريکی چون من چيست؟

کلمات
راهگشایِ آگاهیِ آدمی ست
و ما نيز
سرانجام
بر سر ِ معنایِ زندگی متحد خواهيم شد:
کلمه، کلمه نجات!
مردم
ترانه ای از اين دست می طلبند.
 

عاطفه

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
24/4/13
نوشته‌ها
416
پسندها
0
کمی فکر کردن

برای این همه درد و رنج

حرف ها و آرزوهای جوانی

تاریکی روز های بی ستاره

و تنگی نفس های زمانه

و خساست خنده های بی بهانه

کمی فکر کردن

رضایتم را جلب می کند

نه برای این همه شایستگی، نه!

صرفا برای رسیدن به این نتیجه که

تقدیر ، تاوان من است!
 

ئه ستیره

مدیر تالار
تاریخ ثبت‌نام
1/1/70
نوشته‌ها
925
پسندها
2
محل سکونت
زیر آسمان خدا
ماشــــــاءالله
عاطفه جان من موندم چجوری دست تو جیب میکنی کوردی متوجه میشی و حرف میزنی؟ odhfp
شعرهای قشنگی میگی همونطور که عرض کردم مهارتهای نویسندگی رو خوبه خوب یاد بگیر که ان شاءالله برات خیر بیاره خواهری
 

عاطفه

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
24/4/13
نوشته‌ها
416
پسندها
0
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
ندارم شکوه از بیگانگان از خویش می ترسم

اگر عقــرب زند نیشـم نـدارم نوشی از دنبـــال
از آن نوشی که باشد در پیش صد نیش می ترسم

ز آن جشنی که اعضای تنم دارند خوشحالم

ولی از اختلاف مغز و دل با ریش می ترسم

هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم

تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است
من از شلاق افکار تهی بر خویش می ترسم

مرا با خانقاه و خرقــه درویش کـاری نیست
ولـی از نـا مسلمانـان نــــا درویـــش می ترسم

مرا با جو فروشان سرِ بازار کاری نیست
من از گندم نمایان ارادت کیش می ترسم

ندارم وحشتی از شیر و ببر و حمله گرگان
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم

ندارم وحشت از جنگ و نفاق و قتل و خونریزی
من از این آتش افروزان صلح اندیش می ترسم

نمی ترسم من از ظلم و ندارم وحشت از ظالم
ز آه خـانمان ســــوز دلی ، دل ریــــش می ترسم

به شیخی گفت کسی ؛ از چه می ترسی ز مِی ؟
گفتا ز مِی خوردن ندارم بیم از مستیش می ترسم

چه خوش گفت این سخن مردسخن سنجی که می گوید
مرا از مرگ باکی نیست از سختیش می ترسم

من ژولیده را کاری بـــه کار خلق عــالم نیست

ولیکن از زبان خـویش بیش از پیش می ترسم
 
آخرین ویرایش:

عاطفه

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
24/4/13
نوشته‌ها
416
پسندها
0
7nuq_ati.jpg




1. یا بزنی سرویس کنی .
2. یا وقتی اشتباهشو فهمید و به غلط کردن افتاد ؛ ببخشی .





اولا نود درصدِ بخشش ها به دلیل نبودِ توان سرویس کردن طرفه .
به علاوه بخشش ؛ بدون اینکه طرفت ، طول و عرض اشتباهِ خودش و ناراحتی تو رو بفهمه ، ....ریتِ محضه و طرف چون هزینه ای برای اون نداده با آدمای دیگه جامعه تکرار میکنه .
جز در موارد خاص ، بخشش باید با تحلیل مساله ، قبول اشتباهات دو طرف و تلاش برای جبران خسارت باشه . حتی اگه قراره ، رابطه تموم شه .

و دیگه اینکه بی تفاوتی هم نوعی سرویس کردنِ طرفه ، فقط ابزارش فرق میکنه .


بخشش ، بغض کردن و غصه خوردن و تو دل نفرین کردن و محو شدن توی افق نیست .



. . . ببخشیـــم امـــــا ســاده نگــــذریــم . . .
 

عاطفه

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
24/4/13
نوشته‌ها
416
پسندها
0
یک دقیقه سکوت . . .

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند !

به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری شدند

به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد !

به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند

یک دقیقه سکوت !

به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان بدست آوردند

به خاطر صداقت که این روزها وجودی فراموش شده است

یک دقیقه سکوت برای پروانه ی کوچکی که با بال شکسته اش تمام عمر در تلاش بیهوده برای پرواز بود

یک دقیقه سکوت به خاطر حرف های نگفته . . . برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد
 
بالا