قبل از اینکه دلایل رو بررسی کنیم چند تا سوال
آیا صحابه رسول الله از این نصوص خبر نداشتن؟ صحابه ای که ابن عباس و ابن مسعود و ... در آنها بودن ابن عباسی که رسول الله در دعا کردن برایش می فرماید اللهم فقه فی الدین و ابن مسعودی که همتای او در تفسیر قرآن وجود ندارد آیا از این دلیل ها خبر نداشتن؟ اگر خبر داشتن پس چرا این خیر کثیر رو از دست دادن؟ بازم آیا ائمه اربعه اهل سنت که دیگر همچو انها نمی آید از این احادیث بی خبر بودن؟ قطعا نه پس چرا اونها همچین نتیجه گیری نمیکنن ؟
اولاً عدم نصی از صحابه یا عدم انجام عملی توسط آنان دلیل برتحریم نیست. آیا صدور مشاجرات میان برخی از صحابه دلیل بر انجام آن مشاجرات میان مسلمانها است؟! حاشا... بلکه بالاتر از آن ترک چیزی توسط سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم دلیل بر منع نیست ، قبلاً بیان کردم.
ثانیاً خود اصحاب در آن حال بودن آن موقع را درک کردن با آن زندگی کردن چگونه اهتمام نکردند؟!
ثالثاً عدم انجام عملی توسط اصحاب و انجام آن توسط ما دلیل بر این نیست که انها از آن خیر بی نصیب بودن و باز این دلیل بر فضل نیست برای ما ، مواردی بوده که در عهد ابوبکر رضی الله عنه انجام نشده لکن در عهد عمر انجام شده آیا دلیل بر افضل بودن عمر بر ابوبکر رضی الله عنهما است ؟ یا اضافه کردن اذان دوم در روز جمعه توسط عثمان رضی الله عنه دلیل بر افضل بودن عثمان بر عمر رضی الله عنهما است؟ یا نقطه گذاری قران و بعدها اعراب گذاری و موارد تجویدی و تدوین کتب اموزش قرآن آیا دلیل بر این است که اصحاب این خیر را ازدست دادن و ما به آن تنها رسیدیم؟!
رابعاً اصحاب و ائمه رضی الله عنهم دائماً محتویات آنچه که در مولودی ها نقل میشود را انجام میدادند ، صلوات ، ذکر ، اطعام ، نقل سیرت ، موعظه و غیره ... تمام اینها را انجام میدادند .
خامساً ظاهراً شما با اصل وجود مولودی مشکل دارین نه محتویاتش ، و این که اصل مولودی مقید به یک روز یا یک ماه است ، بسیار خب بنده یک سؤال با یک سری شواهد برای شما مطرح میکنم لطفاً باتوجه به دیدگاهتوون به عنوان مخالف پاسخ بدین:
این ائمه را چیکار میکنین که خودشان را مقید به انجام یک سری عبادات کردند که سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم حدی را برایش معین نکرده است لکن این ائمه برای خودشان حدی معین کردن و خود را ملزم به انجام آن دانستن؟!![FONT="]
امام حافظ عبدالله بن غالب الحدانی (م 81 هــ):
قال نوح بن قیس عن عون بن أبی شداد أن عبدالله بن غالب کان یصلی الضحی مائة رکعة
[/FONT] [FONT="] [/FONT][FONT="]
[/FONT]نوح بن قیس از عون بن ابی شداد نقل کرده که عبدالله بن غالب 100رکعت نماز ضحی میخوانده است.
تهذیب التهذیب 5 / 310 رقم ترجمه 607؛الناشر: دارالفکر - بیروت الطبعة الاولی 1404 - 1984م [FONT="]
امام حافظ احمد بن حنبل (م 241 هــ) :
عبدالله بن أحمد بن حنبل قال كان أبي يصلي في كل يوم وليلة ثلاثمائة ركعة فلما مرض من تلك الأسواط أضعفته فكان يصلي في كل يوم وليلة مائة وخمسين ركعة وكان قرب الثمانين[/FONT]
عبدالله بن احمد بن حنبل می گوید: پدرم در هر شب و روز 300رکعت نماز می خواند ، هنگامی که بیمار شد براثر آن تازیانه ها اورا ضعیف کرد و هر روز و شب 150رکعت نماز میخواند و نزدیک هشتاد سال داشت.
حلیة الأولیاء 9 / 181؛الناشر: دارالکتاب العربی - بیروت الطبعة الرابعة 1405هــ
نکته ی قالب توجه: کان + فعل مضارع = ماضی استمراری ؛ یعنی این خواندن نماز توسط این امامان دائماً ادامه داشته است و سیاق اثر نیز برآن شاهد است.
امام حافظ بشر بن المفضل بن لاحق (م 186 هــ) : هر روز 400 رکعت
امام حافظ بشر بن منصور السلیمی (م180 هــ): هر روز 50 رکعت
[FONT="] [/FONT]
امام حافظ مرة بن شراحیل الهمدانی البکیلی(م 76هــ ): هر روز 200 رکعت
امام حافظ میمون بن مهران الجزری ( م 117هــ): در 17 روز 17هزار رکعت خواند و در روز 18 فوت شد.
امام حافظ علی بن عبدالله بن عباس ( م 118هــ): هر روز 1000 سجده
اگه خواستین منابع تک تک این مطالب رو با متن عربیش نقل میکنم لکن تنها متن عربی و منبع دو مورد اولی فعلاً کفایت میکند.
امام ابن قیم رحمه الله در احوالات شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در خصوص ذکر یا حی یا قیوم می نویسد:
کان شيخ الإسلام ابن تيمية قدس الله روحه شديد اللهج بها جدا وقال لي يوما : لهذين الاسمين وهما الحي القيوم تأثير عظيم في حياة القلب وكان يشير إلى أنهما الاسم الأعظم وسمعته يقول : من واظب على أربعين مرة كل يوم بين سنة الفجر وصلاة الفجر ياحي ياقيوم لاإله إلا أنت برحمتك أستغيث حصلت له حياة القلب ولم يمت قلبه
شیخ الاسلام ابن تیمیه قدس الله روحه بسیار به آن ذکر اهتمام می ورزید ، یک روز به من (ابن قیم) فرمود: این دو اسم الحی القیوم تأثیر بسیار بزرگی در زنده شدن قلب دارد و اشاره می کرد به این که آن دو، اسم اعظم هستند و از او شنیدم می فرماید: کسی که بر آن 40مرتبه هر روز بین نماز سنت صبح و نماز صبح (بین نماز سنت قبل از صبح و نماز صبح) "یا حی یا قیوم لا اله الا انت برحمتک استغیث" را مواظبت کند برایش زنده شدن قلب حاصل می شود و هرگز قلبش نمی میرد.
مدارج السالكين 1 / 448؛الناشر : دار الكتاب العربي - بيروت الطبعة الثانية ، 1393 - 1973م
شما برای این اعمالی که این ائمه انجام دادند اصلی از قول یا فعل یا تقریر سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم بیاورید؟
عبدالله بن عمر رضی الله عنهما نماز ضحی را در وقت خاص می خواند ؛
حافظ ابن حجر در فتح الباری می نویسد:
وقد جاء عن ابن عمر أنه كان يفعل ذلك في وقت خاص
از ابن عمر روایت شده که او آن را در وقت خاص انجام می داده است.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 3 / 52؛الناشر : دار المعرفة - بيروت ، 1379هــ
و آن هنگام ورود به مکه در وقت طواف یا هنگامی که به مسجد قبا می رفته است و در منبع قبل حافظ ابن حجر به آن اشاره می کند.
باز حافظ ابن حجر در مورد به جماعت خواندن نماز ضحی می نویسد:
عن مجاهد قال " دخلت أنا وعروة بن الزبير المسجد فإذا عبد الله بن عمر جالس إلى حجرة عائشة وإذا ناس يصلون الضحى ، فسألناه عن صلاتهم فقال : بدعة " . وروى ابن أبي شيبة بإسناد صحيح عن الحكم بن الأعرج عن الأعرج قال : سألت ابن عمر عن صلاة الضحى فقال : بدعة ونعمت البدعة .
از مجاهد روایت شده می گوید: من و عروه بن زبیر وارد مسجد [النبی] شدیم در این هنگام عبدالله بن عمر روبه حجره عائشه نشسته بود و این هنگام نیز مردم نماز ضحی را می خواندند ، از او در مورد نماز آنها سؤال کردیم ؟ فرمود: بدعت است. ابن ابی شیبه با اسناد صحیح از حکم بن اعرج از اعرج روایت کرده است که میگوید: از ابن عمر در مورد نماز ضحی پرسیدم ، فرمود: بدعت است و چه بدعت خوبی.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 3 / 52؛الناشر : دار المعرفة - بيروت ، 1379هــ
اصل اولی که اشاره فرمودین این هست:
ابن حجر در ادامه، اصلی را برای مولود اثبات می کند ومی گوید:” بر من آشکار گشت تا بر اساس حدیثی در صحیحین مولود را براصل ثابتی تخریج کنم، وآن حدیث چنین است: (قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمَدِینَةَ، فَوَجَدَ الْیَهُودَ یَصُومُونَ یَوْمَ عَاشُورَاءَ، فَسُئِلُوا عَنْ ذَلِکَ؟ فَقَالُوا: هَذَا الْیَوْمُ الَّذِی أَظْهَرَ اللَّهُ فِیهِ مُوسَى وَبَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى فِرْعَوْنَ، فَنَحْنُ نَصُومُهُ تَعْظِیمًا لَهُ) یعنی: رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وارد مدینه شدند، ومشاهده کردند که یهود در روز عاشوراء روزه می گیرند. در این باره از آنها سؤال شد، گفتند: این روزی است که خداوند موسی وبنی اسرائیل را بر فرعون پیروز گرداند، لذا ما بخاطر بزرگداشت آنروز، روزه می گیریم”.
از این حدیث برداشت می شود که اگر خداوند در روز معینی نعمتی را به انسان ارزانی داشت، یا مصیبتی را دفع کرد، باید شکر او را بجا آورد، وهر سال در همان روز آن شکر را تکرار کرد، شکر هم با عبادتهای مختلفی از قبیل سجده، روزه، صدقه، وتلاوت قرآن حاصل می شود. وچه نعمتی بزرگتر از نعمت ظهور این پیامبر رحمت صلی الله علیه وسلم در این روز است؟ واز این جهت لازم است در تعیین روز دقت شود تا با داستان موسی در روز عاشوراء مطابقت داشته باشد. وکسی که باین امر توجه نکند، برایش مهم نیست که مولود را در چه روزی از ماه انجام دهد. حتی گروهی تا آنجا پیش رفته اند، که آنرا در هر روزی از روزهای سال قرار داده اند. که خود جای بحث دارد. این از جهت اصل عمل مولود. اما کارهایی که در مولود انجام داده می شود، شایسته است منحصر به چیزهایی باشد که از آن معنای شکر فهمیده شود، مانند تلاوت قرآن، دادن غذا، صدقه، خواندن مدایح نبوی، زهد تکان دهنده ی قلب، و انجام کارهای خیر برای آخرت. اما کارهایی که بدنبال آن می آید مانند سماع و لهو و غیره، پس شایسته است در باره ی آن چنین گفته شود: آنهایی که مباح هستند، بطوری که لازمه ی خوشحالی آن روزند، اشکالی ندارد، و آنهایی که حرام یا مکروه یا خلاف اولی هستند باید از آن جلوگیری شود.”
اما جواب:
اولا دو اصل در اصول را ذکر کنم یک عبادات توقیفی هستن و دو قیاس در عبادات جایز نیست این دو اصل تقریبا مورد اتفاق هستن و در این استدلال قیاس عبادات صورت گرفته و از روزه گرفتن برای نجات حضرت موسی از فرعون مولود گرفتن برای حضرت رسول قیاس شده در حالی که می بینیم روزهای زیادی در اسلام هستن که از بزرگترین تعمت های الله تعالی به مومنین بودن مثل روز اسراء و معراج - هجرت به مدینه - پیروزی بدر - فتح مکه و ... اما هیچ کدام از سلف و امامان اهل سنت همچین قیاسی نکرده که در این روزا روزه گرفته شود و یا اعمال خیر انجام شود .
اولاً در حدیث مذکور "هذا الیوم" و در اخر "تعظیماً له" آمده است که دلالت بر آن دارد که روزی خاص و معین برای بزرگداشت است وتعظیم آن نیز صرف روزه گرفتن نیست که آن را محدود به روزه بدانیم ، همانطور که خود حافظ ابن حجر فرمودن و نمونه هایی از بزرگداشت و شکر نعمت را در قالب های متعددی ذکر کردند.
ثانیاً اصل استشهاد به این حدیث در خصوص معین کردن روز خاصی برای عمل شکرانه ای است و لذا استناد آن عده از موافقان مولودی به حدیثی که سیدنا و مولانا رسول الله صلوات الله علیه و سلم در مورد روزه ی روز دوشنبه پرسیده می شود در پاسخ می فرماید: "
ذلک ولدت فیه " به تعظیم روز تولدت آنحضرت اشاره دارد حال در قالب یکی از آن امور تعظیم که روزه گرفتن است و استناد در اینجا اصل تعظیم در روز معین است نه برای روزه گرفتن.
ثالثاً این که عبادات توقیفی هستند بله لکن بحث این است که اصل مولودی را وسیله ای برای عبادات میدانیم همانند نقطه گذاری قران یا خواندن صرف و نحو و علوم تفسیر و حدیث و غیره برای فهم قرآن و سنت .
رابعاً قیاسی که صورت گرفته در روزه گرفتن نیست بلکه برای تعظیم است و حافظ ابن حجر اصل مولودی را از ان حدیث از باب تعظیم دانسته است نه روزه گرفتن و این که دو قیاس باهم آمده است باطل است این نیز مردود است چرا که قیاس اولی نص شرعی است یعنی حکم اصلی اما قیاس ما جنبه اجتهادی دارد و فرعی است و قیاس فرع با اصل صحیح است. و محل ایراد در دوقیاس نیست لذا اینجا استدلال شما مردود است.
ونکته ی جالب دیگر روزه گرفتن در روز عاشورا فقط جایز هست نه این که کل اون ماه ما میتونیم روزه سنت رو بگیریم ولی مولودی رو به یه ماه اختصاص دادن و هر شبی از ماه ربیع الاول که بخوان مولودی میگیرن در حالی که روز مولود فقط یک روز میتونه باشه
و هیچ گاه رسول الله صلی الله علیه وسلم برای نه عاشورا و نه هیچ یک از روزهای مثل روزفتح مکه روز هجرت و... برای سالگردشان اجتماع تشکیل ندادن که امروزه اجتماع می شود و روزه ی روز عاشورا عملی فردیست و برای دوشنبه ها هم که رسول الله می فرمایند یوم ولدت فیه روزه سنت داریم اگر میخواهید شریعت را مخالفت نکنید دوشنبه ها روزه بگیرید همان طور که رسول الله فرمودن نه اینکه جشنی جدید رو پایه گذاری کنید و همه عوام هم فکر میکنن این عیدی است از عیدهای اسلام در کنار عید فطر و قربان
اولاً نه تنها در آن روز جایز است بلکه روز قبل از آن نیز جایز است یعنی تاسوعا و در حدیث صحیح وارد شده است. پس این خود دلالت بر مخالفت با یهود میکند و همانطور که عرض کردم قیاسی که در اینجا حادث شده از شارع است نه غیر شارع.
و در خصوص روز مولود اختلاف است ولذا کل ماه را به اعتبار هر کدام از روزها باشد مولودی میگیرند.
ثانیاً باز شما رو به این سؤال خودم که چندین بار مطرح کردم متوجه میکنم که آیا آن ائمه ای که خود را مقید به انجام اعمال عبادی خاص در روز مشخص کردن برایشان حکمی صادر شده است؟آیا عملی خلاف شرع انجام دادند؟ مقید کردن خود به انجام عملی در روزی خاص یا خواندن نماز به تعداد معین در طول عمر آیا شارع به آن حکم داده است؟ اینجا مسأله ی فهم آن ائمه از نصوص و دین است ....
ثالثاً باز تکرار میکنم عدم انجام عملی توسط سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم دلیل بر منع نیست.
رابعاً کجا جشن جدید ؟! علما لفظ احتفال را بکار بردند نه عید و احتفال هم به معنی اجتماع بزرگداشت است نه جشن ، حتی اگر معنی جشن بدهد باز اشکالی ندارد چون عید معنی آن با لفظ جشن که ما بکار میبریم تفاوت دارد و در میان عوام خودمان چنین مشبه شده همانند بسیاری دیگر از مصطلحاتی که معانی متعددی دارد چه در عرف و چه در شریعت و این صرفاً دلیل بر منع نیست.
خامساً تا آنجا مطلع هستیم کسی مولودی را مانند عید فطر و قربان ندانسته است ولو این که قائل به جشن بودن به معنی عرف آن باشد. و سخن ما استناد به علما است نه عوام.
اما اصل دوم:
امام سیوطی سپس در ادامه سخنان ابن حجر می گوید: ((من هم توانسته ام بر اصل دیگری آنرا تخریج کنم: وآن حدیثی است که امام بیهقی از انس بن مالک رضی الله عنه روایت کرده است، که پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم، بعد از نبوت برای خودش عقیقه داد، در حالی که روایت شده که پدر بزرگش در روز هفتم تولدش، بجای او عقیقه داده بود، وعقیقه دو بار تکرار نمی شود)).
سپس سیوطی نتیجه گیری می کند که کاری که پیامبر صلی الله علیه وسلم انجام دادند، از باب شکر خداوند بخاطر بوجود آوردن او، و تشریع برای امتش بوده است. پس برای ما هم مستحب است برای تولد او با گردهمایی و دادن غذا و شادی کردن شکر خود را اظهار نماییم.
جواب:
حدیثی که در این اصل به آن استناد شده حدیثیست ضعیف .
یکی از دلایل ضعف این حدیث وجود عبدالله بن محرر در سند حدیث هست که در ضعف او اتفاق هست .
امام نووی می فرماید هذا حدیث باطل.
و دلایل دیگری برای ضعف حدیث وجود دارد که صرف نظر میکنم
این حدیث از طرق متعدد وارد شده که باوجود ضعف سند لکن متابعتی برایش یافت میشود و به مجموع طرق آن حسن یا صحیح است که البته اکنون فرصت بررسی کامل آن را ندارم ان شاء الله بعد از امتحانم مفصلاً پاسخ میدهم. تنها شما رو به کتاب السلسلة الصحيحة ( 6 / 502 ح 2726) ارجاع میدهم که شیخ آلبانی آن را صحیح دانسته است.الله المستعان
بازم شمارو به حدیث رسول الله تذکر میدم که می فرمایند من عمل عملا لیس علیه امرنا فهو رد یعنی هر عملی که امر ما بر آن نباشد رد است و خودتان هم در شرحش که آوردید آمده هر عملی که امر شارع بر آن نباشد مردود است
بله این حدیث سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم مشخص است و فهم و فعل ائمه رحمهم الله نیز مشخص است شما را به آن ارجاع میدهم.