تلاوت و تدبر در قرآن در زندگی بزرگان دین

  • نویسنده موضوع ahmad
  • تاریخ شروع

ahmad

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
13/1/13
نوشته‌ها
319
پسندها
0
[h=2][/h]
حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت می*کند: «روزی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به من فرمود: برایم قرآن بخوان. عرض کردم: آیا برای شما بخوانم در صورتی که قرآن بر خود شما نازل شده است؟! فرمود: آری، می*خواهم آن را از دیگران بشنوم» ابن مسعود می*گوید: «من سوره نساء را تلاوت کردم...

؛ وقتی به این آیه رسیدم:
{فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِيدًا (٤١)}(نساء / 41)
«چگونه خواهد بود زمانی که ما از هر امتی یک گواه بیاوریم و تو را بر اینان به طور گواه بیاوریم؟».
یکی از اهل مجلس مرا متوجه کرد، وقتی سرم را بلند کردم، دیدم که اشک از چشم*های مبارک سرازیر است»[1].
ابوذر رضی الله عنه روایت می*کند: شبی آن حضرت صلی الله علیه و سلم تا صبح این آیه را مرتباً تلاوت می*کرد:
{إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (١١٨)} (مائده / 118)
«اگر تو ایشان را عذاب دهی بندگانت هستند و اگر بیامرزیشان تو غالب با حکمت هستی».
ام*المؤمنین عایشه (رضی*الله عنها) می*فرماید: «حضرت ابوبکر صدیق بسیار رقیق*القلب بود هرگاه قرآن می*خواند، نمی*توانست اشک*هایش را نگهدارد، بدون اختیار گریه می*کرد».
ابورافع می*گوید: «حضرت عمر رضی الله عنه در نماز فجر سوره*های کهف، مریم، طه و مانند آنها را تلاوت می*کرد. روزی در آخرین صف مردان نماز می*خواندم که بعد از آن صف*های زنان شروع می*شد حضرت عمر داشت سورة یوسف را تلاوت می*کرد معمولاً با صدای بلند می*خواند وقتی به آیه رسید:
{إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ }(یوسف / 86)
«(یعقوب علیه السلام گفت): من رنج و غم خویش را فقط به الله شکایت می*کنم».
چنان گریه*اش گرفت که قرائتش قطع شد. و من از دور صدای گریه*اش را شنیدم».
ابن عمر رضی الله عنه می*گوید: «روزی حضرت عمر رضی الله عنه در نماز صبح چنان گریه کرد که صدای ناله*اش را از فاصله سه صف شنیدم».
حضرت حسن بصری می*گوید: «حضرت عمر رضی الله عنه گاهی در ورد شبانه*اش به یک آیه می*رسید چنان گریه می*کرد که بر اثر آن بر زمین می*افتاد، سپس در خانه*اش می*ماند و مورد عیادت و احوالپرسی قرار می*گرفت».
محمدبن سیرین می*گوید: «حضرت عثمان رضی الله عنه تمام شب در یک رکعت قرآن را می*خواند».
امام بیهقی نقل کرده است: «که حضرت عثمان رضی الله عنه می*گفت: اگر دل*های ما پاک باشد هرگز از کلام پروردگار سیر نخواهد شد. دوست ندارم حتی یک روز از عمر من بگذرد که در آن قرآن مجید را از رو نخوانده باشم. وقتی حضرت عثمان رضی الله عنه به شهادت رسید دیدند مصحفی که از روی آن خوانده بود به دلیل کثرت تلاوت پاره شده بود»[2].
ابن عمیر رحمه*الله می*گوید: «من سورة یوسف را از قرائت حضرت عثمان یاد گرفتم زیرا او در نماز فجر به کثرت این سوره را تلاوت می*کرد».
حضرت علی رضی الله عنه بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم چنان با قرآن مشغول شد که تا چندین روز از خانه*اش بیرون نرفت.
درباره عبدالله بن زبیر، عمروبن العاص، عبدالله به عمر، عبدالله بن رواحه، عبدالله بن عباس، عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنهم از صحابه کرام و درباره سعیدبن جبیر، مالک بن انس، منصور بن المعتمر از تابعین روایات و حکایات مشابهی در کتاب*ها وارد شده است[3].
درباره زراره ابن اوفی گفته می*شود که او روزی در مسجد جامع با مردم نماز می*خواند، وقتی به این آیه سورة مدثر رسید:
{فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ (٨)فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ (٩)عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ (١٠)} (مدثر / 8-10)
«روزی که در صور دمیده خواهد شد روزی دشوار نه آسان بر کافران خواهد گذشت».
با خواندن آیه روحش پرواز کرد و به زمین افتاد. «بهزابن حکیم» می*گوید: «من از کسانی بودم که پیکرش را به خانه*اش حمل کردیم».
«خلید» مشغول نماز بود، وقتی آیه:
{ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ }(آل*عمران / 185)
«هر نفس چشندة مرگ است».
را تلاوت کرد، آن را مکرر خواند، از گوشه خانه صدایی شنید: چقدر این آیه را تلاوت می*کنید، تا حال 4 نفر از جن*ها با شنیدن این آیه فوت کرده*اند.
یکی از بزرگان این آیه را شنید:
{ ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ }(انعام / 62)
«آنگاه به سوی مالک حقیقی خویش برگردانده خواهند شد».
فریاد برآورد و بی*قرار شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
حمزه که خادم حضرت اسما*ءبنت ابوبکر رضی الله عنه بوده، می*گوید: «روزی حضرت اسماء مرا به بازار فرستاد. آن هنگام او مشغول تلاوت سورة طور بود و به این آیه رسیده بود:
{وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ}(طور / 27)
«پروردگارت ما را از عذاب سوزان نجات داد».
من به بازار رفتم و برگشتم دیدم هنوز همان آیه را می*خواند».
حضرت تمیم داری رضی الله عنه به مقام ابراهیم علیه السلام آمد و به خواندن سورة جاثیه پرداخت وقتی به آیه ذیل رسید:
{ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (٢١)} (جاثیه / 21)
«آیا کسانی که مرتکب کارهای زشت می*شوند گمان می*کنند که ما با آنها مثل کسانی ایمان آورده*اند رفتار خواهیم کرد؟ مرگ و زندگیشان را یکسان خواهیم کرد؟ بسیار بد داوری می*کنند».
آن را مرتباً تکرار کرد و گریه می*کرد تا اینکه صبح شد.
حضرت سعیدبن جبیر در ماه مبارک رمضان امامت می*کرد وقتی به این آیات رسید:
{فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (٧٠)إِذِ الأغْلالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ (٧١)فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ (٧٢)} (مؤمن / 70-72)
«به زودی خواهند دانست. هنگامی که طوق و زنجیر به گردن شان به زمین کشیده می*شوند و در آب داغ انداخته می*شوند. آنگاه در آتش سوزانده می*شوند».
{ وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ }(بقره / 281)
«و از آن روزی که همگی*تان نزد خدا بازگردانده خواهید شد بترسید».
آنها را بیش از بیست بار خواند و آنقدر گریه کرد که بر چشم*هایش اثر گذاشت.
مسروق؛ (که از شاگردان حضرت ابن عباس رضی الله عنه بود) بعضی شب*ها از نماز عشا تا هنگام نماز فجر مرتباً سورة رعد را می*خواند.
هارون بن ایاب اسدی گاهی اوقات در نماز تهجد فقط این آیه را تکرار می*کرد و می*گریست:
{يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}(انعام / 27)
«خواهند گفت: ای کاش، دوباره برگردانده شویم تا ما نشانی*های پروردگارمان را تکذیب نکنیم و از گروه مؤمنین بگردیم».
حضرت حسن بصری یک شب فقط آیة:
{ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا} (ابراهیم / 34)
«و اگر [بخواهيد] كه نعمت خداوند را بشماريد، نمى‏توانيد [همه‏] آن را بشماريد».
را تکرار کرد تا اینکه صبح شد مردم از وی سبب را پرسیدند. حضرت حسن بصری فرمود: «در این آیه خیلی پند و عبرت وجود دارد هر وقت که نگاه می*اندازیم، نزول یک نعمت را مشاهده می*کنیم، البته نعمت*هایی که آنها را نمی*شناسیم خیلی بیشتر اند».

امام ابوحنیفه؛ یکبار در نماز تهجد آیه زیر را تا صبح مکرراً تلاوت می*کرد:
{ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ (٤٦)} (قمر / 46)
«میعادشان روز قیامت است و قیامت بسیار سخت و ناگوار است».
این سلسلة اثرپذیری و ارتباط عمیق با قرآن، نسل اندر نسل در میان امت جاری بوده است.
آری، امت اسلامی همواره به کلام الهی محبت و عشق ورزیده و از فیض و تأثیرش بهره برده و هیچ زمانی این سلسله منقطع نشده است.

در کتاب*های تاریخ و سیره حکایات و واقعاتی از علمای راسخین، مجددان و مصلحان بزرگ و عارفان برجسته هر عصر نقل کرده*اند که نشانگر عشق و علاقه و ارتباط عمیق آنان با قرآن مجید می*باشد انسان از حکایات آنان به خوبی پی می*برد که چقدر این بزرگان در تلاوت قرآن مستغرق می*شدند و از حلاوت و لذت آن حظ می*بردند.
ذیلاً حکایاتی چند از علما بزرگ و صالحان امت نقل می*کنیم:

نویسنده بزرگ و محدث جلیل*القدر و مورخ برجسته علامه ابن جوزی هر هفته یک بار قرآن را ختم می*کرد[4].
سلطان صلاح*الدین ایوبی فاتح بیت*المقدس به گوش کردن قرآن خیلی علاقه داشت گاهی اوقات در برج خود از نگهبانان دو الی چهار جز از قرآن مجید را گوش می*کرد خیلی خاشع و خاضع و رقیق*القلب بود. هرگاه قرآن را می*شنید دیدگانش اشکبار می*گردید[5].

شیخ الاسلام حافظ ابن تیمیه در هفتم شعبان سال 726 هجری بازداشت شد. و تاریخ 22 ذی*القعده 728 در بازداشتگاه جان سپرد بزرگترین مشغله و ورد او در این دوران تلاوت قرآن بود. او در این مدت دو سال و چهار ماه همراه برادرش شیخ زین*الدین ابن تیمیه هشتاد بار قرآن را ختم کرد، و بعد از آن وقتی دور جدیدی را آغاز کرد و به این آیه رسید:
{إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ (٥٤)فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (٥٥)}(قمر / 54-55)

«همانا پرهیزگاران در باغ*ها و نهرها در جایگاهی بلند و نزد پادشاه مقتدر بسر خواهند برد».

آنگاه با عبدالله ابن محب و عبدالله دورش را ادامه داد. این دو بزرگوار خیلی نیک و با هم برادر بودند ابن تیمیه؛ قرائت شان را خیلی دوست می*داشت هنوز این دور ختم نشده بود که روزهای زندگیش به پایان رسید[6].
علامه سید محمد علی مونگیری (مؤسس دارالعلوم ندوه العلماء) می*گوید:
«من هنگامی که اولین بار با شیخ فضل* الرحمن گنج مرادآبادی ارتباط برقرار کردم خدمت وی عرض نمودم: چرا لذتی را که در شعر احساس می*کنم آن را در قرآن احساس نمی*کنم؟! شیخ فرمود: هنوز خیلی دور هستید، هرگاه به مرتبه قرب ترقی رسیدید آنگاه چنان لذتی در قرآن احساس خواهید کرد که در هیچ چیز دیگری نخواهید یافت، روزی فرمود: ارتباط حقیقی با قرآن مجید منتهی*الیه و هدف نهایی سلوک و احسان است»[9].

مرشد بزرگ علامه عبدالقادر رای*پوری که از مشایخ معروف زمان خود می*باشد در شرح حال مرشد و مربی خود شیخ عبدالرحیم رای*پوری (1919-1337 ه*( می*گوید:
شیخ عبدالرحیم رای*پوری در نماز شب قرائت را خیلی طولانی می*کرد گاهی گریه می*کرد و هرگاه ذکر عذاب به میان می*آمد می*گریست و استغفار می*کرد و چنان حالت تضرع به وی دست می*داد گویی مجرمی است که برای عفو جرمش زاری و التماس می*نماید. و هرگاه به آیه*ای که در آن ذکر رحمت الهی است می*رسید گاهی خوشحال می*شد و گاهی آرامش پیدا می*کرد و سکوت می*نمود.

هنگامی که حضرت مولانا عبدالقادر سالم و تندرست بودند در ماه مبارک رمضان، بعد از عصر، دور از چشم مردم در تنهایی قرآن کریم را تلاوت می*کرد. یکی از ساکنان همان محله می*گوید: وقتی از آنجا می*گذشتم، روش تلاوت ایشان بسیار عالی و جذاب بود، توجهم را جلب کرد، بی*خواسته از صمیم قلب دعا کردم که: «خدایا، به ما نیز توفیق عنایت کن تا اینگونه تلاوت کنیم» غالباً پس از پایان ماه رمضان، حضرت مولانا آن شخص را فراخواند و خطاب به او فرمود: «بیا تا به شما بیاموزم که چگونه قرآن را تلاوت کنی، در قرآن آمده است که خداوند با حضرت موسی علیه السلام مکالمه می*نمود و کلام الهی را از ناحیه یک درخت می*شنید، شما نیز خود را به جای همان درخت تصور کنید، بدینگونه که الفاظی را که خود تلفظ می*کنی چنین بپندار که اینک خدای پاک با شما سخن می*گوید، و با گوش*های خود چنین احساس کن که کلام* الله را با صدای خودش می*شنوی» پس از این فرموده، همان کیفیت را بر خود طاری کرده (و در عمل به من نشان داد) و بر اثر فرموده ایشان، حالتی مشابه همان کیفیت بر قلبم فرود آمد».

 

ahmad

کاربر فعال و مفید
تاریخ ثبت‌نام
13/1/13
نوشته‌ها
319
پسندها
0
یک تجربه، یک پیشنهاد
در زمینة ارتباط مستحکم با قرآن مجید و استفاده هر چه بیشتر از منبع وحی و حصول پیشرفت و تقرب با خدا به وسیله قرآن، تجربه و پیشنهاد بنده این است که تا جایی که ممکن است به طور مستقیم و بدون واسطه باید به قرآن اشتغال داشت و هر چه بیشتر به تلاوت متن قرآن پرداخت و از آن لذت برد و در معانی و مفاهیم آن تدبر نمود، اگر تلاوت*کننده به قدر ضرورت، استعداد و صلاحیت فهم زبان عربی را دارد، به طور مستقیم والا از طریق ترجمه و پانوشت*های مختصر، تا حد امکان بکوشد، بدون اتکا به تفسیر و تشریح انسانی و بدون مراجعه مکرر به تفاسیر، قرآن را تلاوت کند و معنی آن را دریابد، و از این طریق لذت ببرد و تا مدتی به همین شیوه اکتفا نماید و با توفیق خداوند و یاری الهی هر چه در این زمینه برایش میسر شد، سپاس خدا را به جای آورد که:
«آن چه ساقی ما ریخت عین الطاف است».
در این رابطه (به استثنای موارد اضطراری که به تحقیق یک کلمه یا رفع یک اشکال و اطلاع بر سبب نزول آیات نیاز شدید احساس شود) از بحث*های مفصل و گستردة کتاب*های تفاسیر و نکات علمی دقیق، پرهیز کند زیرا بسا اوقات، علوم اندیشه*های انسانی بر سرچشمه زلال و شفاف قرآن مجید سایه می*افکند همان*گونه که درختان انبوهی که اطراف یک چشمه زلال قرار دارند بر آن سایه می*گسترانند، آنگاه روح اصیل کلام الهی که عبارت از اصالت و لطافت و لذت و حلاوت است باقی نخواهد ماند، بلکه به تجربه رسیده است که خواننده از تفسیر و تعابیر انسان*های مستعد و تیزهوش (به ویژه اشخاصی که قبلاً از آنان متأثر شده و مورد اعتماد او هستند) بیش از کلام اصیل الهی تحت تأثیر قرار می*گیرد و به نحوی دچار سوء تفاهم می*شود و می*پندارد که اگر این تفسیر نبود، عظمت و شکوه و زیبایی و جمال این کلام به ظهور نمی*پیوست یا حداقل به طور حتم عادت خواهد کرد که کلام الهی را با عینک یک مفسر و شارح یا مترجم مخصوص بنگرد.
این مضمون آنچنان باریک و دقیق بود که متردد ماندم آن را بیاورم یا نیاورم. می*ترسیدم خوانندگان دچار سوء تفاهم شوند. از قضا روزی نگاهم به مضمون مولانا عبدالباری (استاد سابق تفسیر و فلسفة جدید جامعة عثمانیه حیدرآباد) تحت عنوان «میری محسن کتابین» (کتاب*های مؤثر در زندگی من) افتاد، مولانا فهم و ذوق خاصی برای مطالعة قرآن داشت. نویسنده فرصت*های استفاده از وی در این خصوص را داشته است. او مضمون فوق را با اسلوب خاص خود و بسیار به خوبی بیان کرده است. پس از مطالعة آن، تردیدم رفع و دلم مطمئن شد. کتاب را با اقتباسی از نوشتة وی به پایان می*رسانم:
«گفتنی نیست اما می*خواهم به شما بگویم: پس از فهم معانی (به اعتبار لغت و زبان) و واقعه (اگر فهم آیه بستگی به آیه داشته باشد) هر جا به اندازه*ای که کلام الناس را به صورت تفسیر و غیره با کلام الله یکی کردم (اکثراً نه همیشه) همانقدر تاریکی بر روشنایی حاصل شده (از خود قرآن) غلبه یافته است ... .
شاید علم «هوائی» (منسوب به طرف هوی) مانع از فیضان علم وحی خالص می*گردد. به همین خاطر، از نظر بنده مطالعة کتاب تفسیر بدون شناخت و آگاهی از علم و تقوای مطالعه*کننده او را (از منحرف شدن) به خوبی محافظت کند. به ویژه در زمان ما که مفسرین زیاد شده*اند و هر روزنامه و مجله**ای برای چاپ و نشر تفاسیرشان آماده می*باشد.
مطلب دیگری به ذهنم می*آید و آن اینکه؛ مردم در پی فهمیدن و فهمانیدن کل قرآن هستند. درست است که قرآن برای هدایت تمام انسانیت می*باشد اما نه کل قرآن برای هر فرد انسان؛ مثل آنکه رزق تمام کرة زمین برای تمام انسانیت است نه برای هر فرد انسان. اگر هر فرد انسان با استدلال:
{خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الأرْضِ جَمِيعًا }(بقره / 29)
«اوست كه همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد».
از روی هوس سهم فقط چند نفر را نه همه را بخورد منجر به سوء هاضمه و احیاناً مرگ خواهد شد.
قسمت حق است روزی خواه نی
هر یکی را سوی دیگر راه نی.
چنانکه لازم نیست هر غذای جسمانی موافق هر انسانی با هر طبعی و از هر محیطی باشد غذای روحانی نیز همینطور است بلکه الوان و اقتضائات ارواح نسبت به اجسام هم بیشتر و هم متفاوت می*باشد. چگونه یک شخص می*تواند به سهم شخص دیگر دسترسی پیدا کند؟!

زیرنویسها:
[1]- متفق علیه.
[2]- حیاة الصحابة، ج 4، ص 23-24. و إزالة الخلفاء، ج 2، ص 288.
[3]- قیام اللیل، ص 57-60.
[4]- روایت ابوالمظفر.
[5]- تاریخ دعوت و اصلاح.
[6]- تاریخ دعوت و اصلاح.
[7]- زندگانی مجدد الف ثانی.
[8]- تذکره فضل الرحمان گنج مرادآبادی از مؤلف.
[9]- ذکر رحمانی از سید تجمل حسین، ص 7.
 
بالا