Maryam
مدیر تالار
- تاریخ ثبتنام
- 12/1/13
- نوشتهها
- 306
- پسندها
- 0
نمی دونم چرا خدا ولی بیش از حد بیشتر از همیشه این روزها در تالم دوریت هستم من دورم دور خیلی دورتر از آنجایی که نزدیک بودنت خواست باشم بار الها پروردگارا ای آفریننده ی افلاکیان و ای مبدل شب ها و روز ها و ای دگرگون کننده ی زمان ها عجب آرامشی دارد طعم بودن با تو و تمامی لحظاتی که تو را با خیرات و حسنات نزدیکترت حس کردیم میشه منو به خود نزدیکتر کنی ؟دروغ نمی گویم دلم واسه بچه هام شعله می کشه ولی تو ... از هر کس و هر چه دارم برام عزیزتری پس یا به من قدرت تحمل ماندن عطا بفرما یا مرا با آرامش بی نظیر بودن مقدست دریاب
نمی دونم خدایا نمی دونم چقدر از این جام باقی مونده شاید هم موعد دیدار خیلی خیلی نزدیکه و من غافل به تحریر این نوشته مشغولم !
و کسی منو نهیب می زنه بدو به خیراتی برس که دیگه ممکنه فرصتی براشون نداشته باشی اووووه چه عجیبه قصه ی دنیا و زمان گاهی خیلی زود دیر میشه و گاهی ...می ترسم باز فرصتام زمانی بشه واسه هدر دادن خدایا خودت به من و هر کسی مثل من رحم کن
باز آمده ام به آغوش مهرت یا الهی بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی...
نمی دونم خدایا نمی دونم چقدر از این جام باقی مونده شاید هم موعد دیدار خیلی خیلی نزدیکه و من غافل به تحریر این نوشته مشغولم !
و کسی منو نهیب می زنه بدو به خیراتی برس که دیگه ممکنه فرصتی براشون نداشته باشی اووووه چه عجیبه قصه ی دنیا و زمان گاهی خیلی زود دیر میشه و گاهی ...می ترسم باز فرصتام زمانی بشه واسه هدر دادن خدایا خودت به من و هر کسی مثل من رحم کن
باز آمده ام به آغوش مهرت یا الهی بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی...