جایگاه مادر در دین اسلام معنای مادری (الأمومة):
(در زبان عربی) کلمه ی أمومة از أمّ مشتق شده است، امّ هر چیز یعنی بیشتر آن، به چیزی که چیز دیگری در خود جمع و خود را دورآن بپیچاند نیز، أمّ گفته می شود. (فأمّه هاویة)(القارعة / ۹)
مادری احساسی است که در زنان سالم جمع شده، که او را به رحم و شفقت بیش از اندازه وا می دارد.
۱ـ مادر(أمّ) در قرآن مجید:
أمّ کلّ شیء (اصل هرچیز و آنچه غیر خودش در او جمع شود.) تعبیر “أمّ الکتاب” نیز به همین معنی در قرآن آمده است (آل عمران/۷، الرّعد/۱۳، الزخرف/ ۴) (أم القری) نیز همین معنی را دارد که در سوره انعام آیه ۹۲ و سوره شوری آیه ۷ آمده است. منظور از امّ القری مکّه معظمه استباز الله سبحانه و تعالی می*فرمایند: وما کان ربک مُهلِک القرى حتى یبعث فی أمها رسولاً.(القصص/۵۹)
قرآن کریم در شأن مادر سفارش فرموده، و به خاطر مقام وفضیلت والای مادر این سفارش را بارها تکرار نموده است: ووصّینا الإنسان بوالدیه حَملته أمه وَهْناً على وهن، وفِصاله فی عامین أنْ اشکر لی ولوالدیک إلیّ المصیر. وإن جاهداک على أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تُطعهما وصاحِبْهما فی الدنیا معروفاً واتبع سبیل من أناب إلی ثم إلیّ مرجعکم فأنبئکم بما کنتم تعملون. (لقمان/ ۱۴ ـ ۱۵)
بنابراین، ریسمان رابطه فرزند و پدر ومادر به قدری محکم است که هیچ چیزی ، حتی مشرک بودن والدین هم نمی تواند آن را پاره کند و در چنین صورتی هم محبّت به آنها ، ( در صورت عدم درخواست به نافرمانی از شرع خداوند) واجب است. خداوند این توصیه را در در سوره احقاف نیز تکرار فرموده:
ووصینا الإنسان بوالدیه إحساناً حملته أمه کُرهاً ووضعته کُرها وحملُه وفصاله ثلاثون شهراً. (الأحقاف/۱۵)
ترجیح و بیشتر بودن حق مادر نسبت به پدر، نیز دلایل خود را دارد یعنی حاملگی، شیردهی و نگهداری مادر از فرزند.(که پدر این سه کار را بدان صورت به عهده ندارد.)
اسلام رابطه مادر وفرزندی را ربطه ای مقدّس می داند، رابطه ای ثابت و ماندگار که تبدیل و تغییر را در آن راهی نیست، به همین دلیل ازدواج با مادر را حرام فرموده ، خداوند سبحان می فرماید: حُرمت علیکم أمهاتکم. (النساء/۲۳)، این را هم بیان فرموده که هرگز امکان ندارد رابطه ی زناشویی تبدیل رابطه ی مادر و فرزندی شود، و این دو بسیار از هم دورند، باز در این باره نیز خداوند سبحان می فرماید: وما جعل أزواجکم اللائی تُظاهرون منهن أمهاتکم. (الأحزاب/ ۴) الذین یظاهرون منکم من نسائهم ما هُنَّ أمهاتهم. إنْ أمهاتهم إلا اللائی ولَدْنهم. (المجادلة/۲)
تنها چیزی که می تواند در این رابطه تأثیر داشته باشد، اهوال دهشتناک روز قیامت است، که فرزند ازمادر مستقل است و مادر از او جدا می شود، آنجا که الله (سبحانه و تقدس) می فرماید:
یوم یفر المرء من أخیه. وأمه وأبیه. وصاحبته وبنیه. لکل امرئ منهم یومئذ شأن یغنیه. (عبس/ ۳۴ ـ ۳۶)
و همین ارتباط مادر و فرزندی است که ، خوردن فرزند از مال مادر را مباح می کند: لیس على الأعمى حرج ولا على الأعرج حرج ولا على المریض حرج ولا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت آبائکم أو بیوت أمهاتکم. (النور/۶۱)
به سبب حقوق و واجباتی که گفته شد، الله سبحنه و تعالی ماد ر را مسئول تربیت فرزندانش قرار داده است. پس او نگاهبان ومسئول است ، و خداوند به این مسئولیّت اخلاقی اشاره کرده، از زبان قوم حضرت مریم علیهاالسلام می فرماید: ما کان أبوک امرأ سَوء وما کانت أمک بغیاً. (مریم/ ۲۸)
اینجا مشاهده می شود که قوم مریم (سلام الله علیها) این مسئولیّت را درک کرده بودند، از آن رو این جمله را در بیان مسئولیت اخلاقی والدین بیان نمودند،که در آن کنایات و اشاره های آشکاری (هم علیه حضرت مریم )هست.
همین دلیل موجب شده که الله تعالی تشریع کرده که اگر زنی در حال حیات خود فرزندش بمیرد، مادر از او ارث ببرد، و برعکس ، اگر مادر در حال حیات فرزند بمیرد، فرزند از مادر ارث ببرد: فإن لم یکن له ولد ووَرِثه أبواه فلأمه الثلث، فإن کان له إخوة فلأمه السدس. (النساء/۱۱)
چون مادر سرچشمه ی عشق و منبع احسان و نیکی کردن نسبت به فرزندان است، وقتی حضرت موسی(علیه السلام) عصبانی شده بود، و سر هارون علیه السلام را با دستش گرفته بود، حضرت هارون (علیه السلام) ،با نام مادرش، حضرت موسی را متذکر ساخت، و لما رجع موسى إلى قومه غضبانَ أَسِفاً قال: بئسما خَلَفتمونی من بعدی أَعَجِلتم أمر ربکم وألقى الألواح وأخذ برأس أخیه یجرّه إلیه قال ابنَ أمَّ إن القوم استضعفونی… (الأعراف/ ۱۵۰) در جایی دیگر فرموده: یا بنَ أُم لا تأخذ بلحیتی ولا برأسی. (طه/۹۴) (ای فرزند مادرم، سر وریشم را مگیر). در اینجا سیدنا هارون علیه السلام تنها مادر را ذکر می کند چون، نام مادر به قدری با عشق و محبت ورحم وشفقت عجین است که می خواهد رحم وشفقت حضرت موسی (علیه السلام) را با بردن نام مادر،جلب نماید.
همچنین ،الله سبحانه وتعالی ، زنان پیامبر(صلى الله علیه وسلم) را از لحاظ وجوب نیکی و احترام وقدردانی و حرام بودن ازدواج و دیگر حقوقشان که بر امّت دارند، مادران مسلمانان(امهات المؤمنین) قرار داده است. خداوند سبحان می فرماید: النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم وأزواجه أمهاتهم. (الأحزاب/۶) از بانوان بزرگواری که خداوند به عنوان زنان الگوی مسلمانان مثال آورده، حضرت مریم و مادر حضرت موسی (علیهم السلام) هستند.
در مورد مریم علیها السلام، پروردگارمان، یک سوره کامل را به ایشان اختصاص داده است، و قرآن داستان او را از زمانی که جنینی در شکم مادر بوده و مادرش او را نذر کرده تا لحظه ای که خداوند حضرت عیسی(علیه السلام) را در شکم او خلق می کند، سپس ماجرای او وقومش را بازگو می فرماید: وجعلنا ابن مریم وأمه آیة وآویناهما إلى رَبْوة ذات قرار ومعین. (المؤمنون/۵۰). وأمه صدِّیقة. (المائدة/۷)
قرآن کریم به مناسبت، در باره مادر گرامی موسی (علیهما السلام) نیز سخن گفته وماجرای او و فرزند بزرگوارش در زمان فرعون و چگونگی وحی کردن خداوند به وی را ذکر نموده ، می فرماید:
وأوحینا إلى أم موسى أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیمّ ولا تخافی ولا تحزنی إنّا رادّوه إلیک وجاعلوه من المرسلین … وأصبح فؤاد أُم موسى فارغاً إنْ کادت لتُبدی به لولا أن رَبطنا على قلبها لتکون من المؤمنین. (القصص/ ۷-۱۰)در چنین حالتی خداوند سبحانه و تعالی از آن محبت و عشق مادرانه به خوبی محافظت کرد و با آن بر حضرت موسی علیه السلام منت نهاد و اهمیت آن را برایش بازگو فرمود: فرددناه إلى أمه کی تقرّ عینها ولا تحزن. (القصص/ ۲۳)
۲ـ مادر در سنّت پیامبر (صلی الله علیه وسلّم)
احادیث وارد شده در این باره بسیار زیاد هستند، که اشاره به تعدادی برای رسیدن به مقصود کافی است: از رسول الله صلّی الله علیه وسلّم پرسیدند که: مَن أحقُّ الناس بحسن صحابتی؟ قال: [أمک]. قیل : ثم من ؟ قال: [أمک] . قیل ثم من؟ قال [أمک]. قیل ثم من؟ قال: [أبوک]. از تمام مردم برایم سزاوارتر به نیکی کیست؟ فرمودند:{مادرت} سؤال کننده پرسید: بعد از او چه کسی؟فرمودند:{مادرت} گفته شد بعد ازاو چه کسی؟ فرمود:{مادرت} بازپرسیدند : چه کسی: فرمودند:{ پدرت }. رواه البخاری.
به دلیل همین حدیث شریف است که دین مقدس اسلام، بر چند برابر بودن اهمّیت مادر و نیکی به او نسبت به پدر تأکید می کند، با اینکه به هر مسلمانی دستور داده که با هردو (پدر و مادر) توجّه ونیکی کند. (وقضى ربک ألا تعبدوآإلا إیاه وبالوالدین إحساناً).
و هنگامی که درباره بزرگترین گناهان کبیره از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم سؤال شد در جواب فرمودند: بزرگترین گناهان کبیره شرک به خدا و عقوق والدین (نافرمانی پدر و مادر) ، قتل نفس و شهادت دروغ است. (رواه البخاری)
همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم مردم را از دشنام دادن به پدر و مادر خود نهی فرمودند، و آن را از گناهان کبیره دانستند وفرمودند: [إن من أکبر الکبائر أن یلعن الرجل والدیه]. قیل یا رسول الله! کیف یلعن الرجل والدیه؟ قال: [یسُب الرجل أبا الرجل فیسبّ أباه ویسبّ أمه]. یکی از بزرگترین کبایر این است که انسان والدین خود را لعنت کند گفتند یا رسول الله چگونه می شود کسی والدین خود را نفرین کند؟ فرمود: اینگونه که به پدر کسی ناسزا گوید و او در جواب به پدر او و مادرش دشنام دهد. (رواه البخاری).
از نیکوترین نیکی ها (درحق والدین) هم این است که به دوستان آنان نیکی کنیم، در این باره حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: إن أبرّ البرّ صلةُ الولد أهل ودّ أبیه] رواه مسلم. یکی دیگر از بهترین نیکی ها در حق پدر و مادر پرداختن قرض و ادای دین آنها به خداوند یا دیگران است. چون صحابی از حضرت صلی الله علیه وسلم در باره ی نذری که بر مادرش بوده و قبل از ادای آن وفات کرده بود پرسیدند پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در جواب فرمودند: [فاقضِه عنها] (تو به جای مادرت آن را ادا کن) رواه مسلم. همچنین زنی خدمتشان رسیده و از ایشان در باره مادرش که فوت کرده و روزه ی یک ماه برگردنش مانده بود، سؤال کرد پیامبر صلّی الله علیه وسلّم فرمودند: آیا اگر قرضی بر عهده مادرت باقی می ماند ، توبه جایش پرداخت می کردی؟ گفت: بلی حضرت صلی الله علیه وسلّم فرمودند: پس قرض خداوند به دادن سزاوارتر است. زن دیگری نیز درباره مادرش پرسید که فریضه حج برگردنش مانده و نتوانسته بود آن را به جای آورد.پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: تو به جای مادرت حجّ به جای آور (آن را قضاء کن). رسول خدا در نیکی به والدین بالاترین مثال است که از پروردگاش خواست که برای مادرش استغفار کند، که اجازه نیافت، امّا اجازه زیارت او به حضرت داده شد.(رواه مسلم).
رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت به مادران شیری و دایه هایش بسیار نیکی و احسان می فرمودند تا جایی که مادر شیریشان ،حلیمه، وقتی به خدمتشان رسیدند پیامبر صلی الله علیه وسلّم به احترامش از جا برخاستند و ردایشان را برایش پهن کردند تا روی آن نشست. (الإصابة لابن حجر ۴/۲۷۴)
و هنگامی که اسیران قبیله ی هوازن را خدمتش آوردند شیماء دختر حلیمه در بین آنان بود و قتی به رسول الله صلّی الله علیه وسلم رسید گفت: ای رسول خدا من بدون شک خواهر رضاعی(شیری) تو هستم و علامتی را از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم بیان کرد که پیامبر صلی الله علیه وسلّم نیز وی را شناخت و از چشمان مبارکش اشک سرازیر شد و فرمود:{بفرما اینجا} سپس ردای شریف را برایش پهن کردند تا روی آن بنشیند و به او اختیار دادند که اگر دوست دارد با عزت و احترام ومحبّت پیش ایشان زندگی کند یا اینکه به سوی قبیله خود برگردد، این بود که شیماء مسلمان شد و پیش قبیله خود بازگشت، حبیب خدا (صلی الله علیه وسلّم) به اویک شتر ، یک گوسفند و سه نوکر و سه جاریه (خدمتکار) دادند.
۳ـ مادر نزد (بزرگان) سلف
پیشینیان (سلف) امّت رضوان الله علیهم گام به گام از سنّت پیامبر صلی الله علیه وسلم پیروی می نمودند. حضرت ابوبکر رضی الله عنه هنگامی که مسلمان شد، هدایت را بر مادرش عرضه کرد و او را به سوی اسلام دعوت داد و وقتی به مشکل برخورد، از پیامبر صلی الله علیه وسلّم درخواست کرد که برای مادرش دعا بفرمایند، که در اثر دعای حضرت، مادرش مسلمان شد، برای حضرت ابوهریره رضی الله عنه نیز ماجرایی شبیه این پیش آمده است.
روزی حضرت عمر بن الخطاب بانگی شنید، به دنبال آن را ه افتاد، فهمید که دارند مادر زنی از قریش را می فروشند، به خدمتکارش فرمود، جار بزن و مهاجرین وانصار را برایم جمع کن، ساعتی طول نکشید که تمام خانه و حجره پر از جمعیّت گردید. سپس حمد و ستایش خداوند را به جای آورد و فرمود: امّا بعد: آیا شنیده اید که یکی از دستوراتی که محمّد صلی الله علیه وسلّم(از جانب خداوند) با خود آورده اند قطع صله رحم باشد؟ همه گفتند: نه فرمود: پس چرا اکنون در بین مردم برای آن جار می زنند و آشکارا اعلام می کنند؟ سپس این آیه را خواند:
فهل عسَیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض وتقطّعوا أرحامکم. (محمد/۲۲) و فرمود: دیگر چه قطع رحمی بالاتر از این است که مادر یکی از شما را بفروشند در حالی که شما توانایی مالی دارید (می توانید جلوی این کار را بگیرید)؟ صحابه(مهاجرین و انصار) در جواب گفتند: بنا بر این تو آنچه به مصلحت می دانی اجرا کن(ما تابع امر خواهیم بود). سپس دستور داد که به صورت فرمان بنویسند و به تمام بلاد اسلامی بخشنامه کنند که نباید مادر هیچ انسان آزادی فروخته شود، چون قطع رحم به شمار می آید و این کار برای مسلمانان حلال نیست.(رواه الحاکم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فکر کنم مختصر و مفید باشه دوستان حتما اگه وقتشو دارید بخونید تا بدونید جایگاه مادران در اسلام چقدر ارزشمند است.
با تشکر
ترجمه: عبید الله
سایت خانواده خوشبخت
(در زبان عربی) کلمه ی أمومة از أمّ مشتق شده است، امّ هر چیز یعنی بیشتر آن، به چیزی که چیز دیگری در خود جمع و خود را دورآن بپیچاند نیز، أمّ گفته می شود. (فأمّه هاویة)(القارعة / ۹)
مادری احساسی است که در زنان سالم جمع شده، که او را به رحم و شفقت بیش از اندازه وا می دارد.
۱ـ مادر(أمّ) در قرآن مجید:
أمّ کلّ شیء (اصل هرچیز و آنچه غیر خودش در او جمع شود.) تعبیر “أمّ الکتاب” نیز به همین معنی در قرآن آمده است (آل عمران/۷، الرّعد/۱۳، الزخرف/ ۴) (أم القری) نیز همین معنی را دارد که در سوره انعام آیه ۹۲ و سوره شوری آیه ۷ آمده است. منظور از امّ القری مکّه معظمه استباز الله سبحانه و تعالی می*فرمایند: وما کان ربک مُهلِک القرى حتى یبعث فی أمها رسولاً.(القصص/۵۹)
قرآن کریم در شأن مادر سفارش فرموده، و به خاطر مقام وفضیلت والای مادر این سفارش را بارها تکرار نموده است: ووصّینا الإنسان بوالدیه حَملته أمه وَهْناً على وهن، وفِصاله فی عامین أنْ اشکر لی ولوالدیک إلیّ المصیر. وإن جاهداک على أن تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تُطعهما وصاحِبْهما فی الدنیا معروفاً واتبع سبیل من أناب إلی ثم إلیّ مرجعکم فأنبئکم بما کنتم تعملون. (لقمان/ ۱۴ ـ ۱۵)
بنابراین، ریسمان رابطه فرزند و پدر ومادر به قدری محکم است که هیچ چیزی ، حتی مشرک بودن والدین هم نمی تواند آن را پاره کند و در چنین صورتی هم محبّت به آنها ، ( در صورت عدم درخواست به نافرمانی از شرع خداوند) واجب است. خداوند این توصیه را در در سوره احقاف نیز تکرار فرموده:
ووصینا الإنسان بوالدیه إحساناً حملته أمه کُرهاً ووضعته کُرها وحملُه وفصاله ثلاثون شهراً. (الأحقاف/۱۵)
ترجیح و بیشتر بودن حق مادر نسبت به پدر، نیز دلایل خود را دارد یعنی حاملگی، شیردهی و نگهداری مادر از فرزند.(که پدر این سه کار را بدان صورت به عهده ندارد.)
اسلام رابطه مادر وفرزندی را ربطه ای مقدّس می داند، رابطه ای ثابت و ماندگار که تبدیل و تغییر را در آن راهی نیست، به همین دلیل ازدواج با مادر را حرام فرموده ، خداوند سبحان می فرماید: حُرمت علیکم أمهاتکم. (النساء/۲۳)، این را هم بیان فرموده که هرگز امکان ندارد رابطه ی زناشویی تبدیل رابطه ی مادر و فرزندی شود، و این دو بسیار از هم دورند، باز در این باره نیز خداوند سبحان می فرماید: وما جعل أزواجکم اللائی تُظاهرون منهن أمهاتکم. (الأحزاب/ ۴) الذین یظاهرون منکم من نسائهم ما هُنَّ أمهاتهم. إنْ أمهاتهم إلا اللائی ولَدْنهم. (المجادلة/۲)
تنها چیزی که می تواند در این رابطه تأثیر داشته باشد، اهوال دهشتناک روز قیامت است، که فرزند ازمادر مستقل است و مادر از او جدا می شود، آنجا که الله (سبحانه و تقدس) می فرماید:
یوم یفر المرء من أخیه. وأمه وأبیه. وصاحبته وبنیه. لکل امرئ منهم یومئذ شأن یغنیه. (عبس/ ۳۴ ـ ۳۶)
و همین ارتباط مادر و فرزندی است که ، خوردن فرزند از مال مادر را مباح می کند: لیس على الأعمى حرج ولا على الأعرج حرج ولا على المریض حرج ولا على أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت آبائکم أو بیوت أمهاتکم. (النور/۶۱)
به سبب حقوق و واجباتی که گفته شد، الله سبحنه و تعالی ماد ر را مسئول تربیت فرزندانش قرار داده است. پس او نگاهبان ومسئول است ، و خداوند به این مسئولیّت اخلاقی اشاره کرده، از زبان قوم حضرت مریم علیهاالسلام می فرماید: ما کان أبوک امرأ سَوء وما کانت أمک بغیاً. (مریم/ ۲۸)
اینجا مشاهده می شود که قوم مریم (سلام الله علیها) این مسئولیّت را درک کرده بودند، از آن رو این جمله را در بیان مسئولیت اخلاقی والدین بیان نمودند،که در آن کنایات و اشاره های آشکاری (هم علیه حضرت مریم )هست.
همین دلیل موجب شده که الله تعالی تشریع کرده که اگر زنی در حال حیات خود فرزندش بمیرد، مادر از او ارث ببرد، و برعکس ، اگر مادر در حال حیات فرزند بمیرد، فرزند از مادر ارث ببرد: فإن لم یکن له ولد ووَرِثه أبواه فلأمه الثلث، فإن کان له إخوة فلأمه السدس. (النساء/۱۱)
چون مادر سرچشمه ی عشق و منبع احسان و نیکی کردن نسبت به فرزندان است، وقتی حضرت موسی(علیه السلام) عصبانی شده بود، و سر هارون علیه السلام را با دستش گرفته بود، حضرت هارون (علیه السلام) ،با نام مادرش، حضرت موسی را متذکر ساخت، و لما رجع موسى إلى قومه غضبانَ أَسِفاً قال: بئسما خَلَفتمونی من بعدی أَعَجِلتم أمر ربکم وألقى الألواح وأخذ برأس أخیه یجرّه إلیه قال ابنَ أمَّ إن القوم استضعفونی… (الأعراف/ ۱۵۰) در جایی دیگر فرموده: یا بنَ أُم لا تأخذ بلحیتی ولا برأسی. (طه/۹۴) (ای فرزند مادرم، سر وریشم را مگیر). در اینجا سیدنا هارون علیه السلام تنها مادر را ذکر می کند چون، نام مادر به قدری با عشق و محبت ورحم وشفقت عجین است که می خواهد رحم وشفقت حضرت موسی (علیه السلام) را با بردن نام مادر،جلب نماید.
همچنین ،الله سبحانه وتعالی ، زنان پیامبر(صلى الله علیه وسلم) را از لحاظ وجوب نیکی و احترام وقدردانی و حرام بودن ازدواج و دیگر حقوقشان که بر امّت دارند، مادران مسلمانان(امهات المؤمنین) قرار داده است. خداوند سبحان می فرماید: النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم وأزواجه أمهاتهم. (الأحزاب/۶) از بانوان بزرگواری که خداوند به عنوان زنان الگوی مسلمانان مثال آورده، حضرت مریم و مادر حضرت موسی (علیهم السلام) هستند.
در مورد مریم علیها السلام، پروردگارمان، یک سوره کامل را به ایشان اختصاص داده است، و قرآن داستان او را از زمانی که جنینی در شکم مادر بوده و مادرش او را نذر کرده تا لحظه ای که خداوند حضرت عیسی(علیه السلام) را در شکم او خلق می کند، سپس ماجرای او وقومش را بازگو می فرماید: وجعلنا ابن مریم وأمه آیة وآویناهما إلى رَبْوة ذات قرار ومعین. (المؤمنون/۵۰). وأمه صدِّیقة. (المائدة/۷)
قرآن کریم به مناسبت، در باره مادر گرامی موسی (علیهما السلام) نیز سخن گفته وماجرای او و فرزند بزرگوارش در زمان فرعون و چگونگی وحی کردن خداوند به وی را ذکر نموده ، می فرماید:
وأوحینا إلى أم موسى أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیمّ ولا تخافی ولا تحزنی إنّا رادّوه إلیک وجاعلوه من المرسلین … وأصبح فؤاد أُم موسى فارغاً إنْ کادت لتُبدی به لولا أن رَبطنا على قلبها لتکون من المؤمنین. (القصص/ ۷-۱۰)در چنین حالتی خداوند سبحانه و تعالی از آن محبت و عشق مادرانه به خوبی محافظت کرد و با آن بر حضرت موسی علیه السلام منت نهاد و اهمیت آن را برایش بازگو فرمود: فرددناه إلى أمه کی تقرّ عینها ولا تحزن. (القصص/ ۲۳)
۲ـ مادر در سنّت پیامبر (صلی الله علیه وسلّم)
احادیث وارد شده در این باره بسیار زیاد هستند، که اشاره به تعدادی برای رسیدن به مقصود کافی است: از رسول الله صلّی الله علیه وسلّم پرسیدند که: مَن أحقُّ الناس بحسن صحابتی؟ قال: [أمک]. قیل : ثم من ؟ قال: [أمک] . قیل ثم من؟ قال [أمک]. قیل ثم من؟ قال: [أبوک]. از تمام مردم برایم سزاوارتر به نیکی کیست؟ فرمودند:{مادرت} سؤال کننده پرسید: بعد از او چه کسی؟فرمودند:{مادرت} گفته شد بعد ازاو چه کسی؟ فرمود:{مادرت} بازپرسیدند : چه کسی: فرمودند:{ پدرت }. رواه البخاری.
به دلیل همین حدیث شریف است که دین مقدس اسلام، بر چند برابر بودن اهمّیت مادر و نیکی به او نسبت به پدر تأکید می کند، با اینکه به هر مسلمانی دستور داده که با هردو (پدر و مادر) توجّه ونیکی کند. (وقضى ربک ألا تعبدوآإلا إیاه وبالوالدین إحساناً).
و هنگامی که درباره بزرگترین گناهان کبیره از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم سؤال شد در جواب فرمودند: بزرگترین گناهان کبیره شرک به خدا و عقوق والدین (نافرمانی پدر و مادر) ، قتل نفس و شهادت دروغ است. (رواه البخاری)
همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم مردم را از دشنام دادن به پدر و مادر خود نهی فرمودند، و آن را از گناهان کبیره دانستند وفرمودند: [إن من أکبر الکبائر أن یلعن الرجل والدیه]. قیل یا رسول الله! کیف یلعن الرجل والدیه؟ قال: [یسُب الرجل أبا الرجل فیسبّ أباه ویسبّ أمه]. یکی از بزرگترین کبایر این است که انسان والدین خود را لعنت کند گفتند یا رسول الله چگونه می شود کسی والدین خود را نفرین کند؟ فرمود: اینگونه که به پدر کسی ناسزا گوید و او در جواب به پدر او و مادرش دشنام دهد. (رواه البخاری).
از نیکوترین نیکی ها (درحق والدین) هم این است که به دوستان آنان نیکی کنیم، در این باره حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: إن أبرّ البرّ صلةُ الولد أهل ودّ أبیه] رواه مسلم. یکی دیگر از بهترین نیکی ها در حق پدر و مادر پرداختن قرض و ادای دین آنها به خداوند یا دیگران است. چون صحابی از حضرت صلی الله علیه وسلم در باره ی نذری که بر مادرش بوده و قبل از ادای آن وفات کرده بود پرسیدند پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در جواب فرمودند: [فاقضِه عنها] (تو به جای مادرت آن را ادا کن) رواه مسلم. همچنین زنی خدمتشان رسیده و از ایشان در باره مادرش که فوت کرده و روزه ی یک ماه برگردنش مانده بود، سؤال کرد پیامبر صلّی الله علیه وسلّم فرمودند: آیا اگر قرضی بر عهده مادرت باقی می ماند ، توبه جایش پرداخت می کردی؟ گفت: بلی حضرت صلی الله علیه وسلّم فرمودند: پس قرض خداوند به دادن سزاوارتر است. زن دیگری نیز درباره مادرش پرسید که فریضه حج برگردنش مانده و نتوانسته بود آن را به جای آورد.پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: تو به جای مادرت حجّ به جای آور (آن را قضاء کن). رسول خدا در نیکی به والدین بالاترین مثال است که از پروردگاش خواست که برای مادرش استغفار کند، که اجازه نیافت، امّا اجازه زیارت او به حضرت داده شد.(رواه مسلم).
رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت به مادران شیری و دایه هایش بسیار نیکی و احسان می فرمودند تا جایی که مادر شیریشان ،حلیمه، وقتی به خدمتشان رسیدند پیامبر صلی الله علیه وسلّم به احترامش از جا برخاستند و ردایشان را برایش پهن کردند تا روی آن نشست. (الإصابة لابن حجر ۴/۲۷۴)
و هنگامی که اسیران قبیله ی هوازن را خدمتش آوردند شیماء دختر حلیمه در بین آنان بود و قتی به رسول الله صلّی الله علیه وسلم رسید گفت: ای رسول خدا من بدون شک خواهر رضاعی(شیری) تو هستم و علامتی را از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم بیان کرد که پیامبر صلی الله علیه وسلّم نیز وی را شناخت و از چشمان مبارکش اشک سرازیر شد و فرمود:{بفرما اینجا} سپس ردای شریف را برایش پهن کردند تا روی آن بنشیند و به او اختیار دادند که اگر دوست دارد با عزت و احترام ومحبّت پیش ایشان زندگی کند یا اینکه به سوی قبیله خود برگردد، این بود که شیماء مسلمان شد و پیش قبیله خود بازگشت، حبیب خدا (صلی الله علیه وسلّم) به اویک شتر ، یک گوسفند و سه نوکر و سه جاریه (خدمتکار) دادند.
۳ـ مادر نزد (بزرگان) سلف
پیشینیان (سلف) امّت رضوان الله علیهم گام به گام از سنّت پیامبر صلی الله علیه وسلم پیروی می نمودند. حضرت ابوبکر رضی الله عنه هنگامی که مسلمان شد، هدایت را بر مادرش عرضه کرد و او را به سوی اسلام دعوت داد و وقتی به مشکل برخورد، از پیامبر صلی الله علیه وسلّم درخواست کرد که برای مادرش دعا بفرمایند، که در اثر دعای حضرت، مادرش مسلمان شد، برای حضرت ابوهریره رضی الله عنه نیز ماجرایی شبیه این پیش آمده است.
روزی حضرت عمر بن الخطاب بانگی شنید، به دنبال آن را ه افتاد، فهمید که دارند مادر زنی از قریش را می فروشند، به خدمتکارش فرمود، جار بزن و مهاجرین وانصار را برایم جمع کن، ساعتی طول نکشید که تمام خانه و حجره پر از جمعیّت گردید. سپس حمد و ستایش خداوند را به جای آورد و فرمود: امّا بعد: آیا شنیده اید که یکی از دستوراتی که محمّد صلی الله علیه وسلّم(از جانب خداوند) با خود آورده اند قطع صله رحم باشد؟ همه گفتند: نه فرمود: پس چرا اکنون در بین مردم برای آن جار می زنند و آشکارا اعلام می کنند؟ سپس این آیه را خواند:
فهل عسَیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض وتقطّعوا أرحامکم. (محمد/۲۲) و فرمود: دیگر چه قطع رحمی بالاتر از این است که مادر یکی از شما را بفروشند در حالی که شما توانایی مالی دارید (می توانید جلوی این کار را بگیرید)؟ صحابه(مهاجرین و انصار) در جواب گفتند: بنا بر این تو آنچه به مصلحت می دانی اجرا کن(ما تابع امر خواهیم بود). سپس دستور داد که به صورت فرمان بنویسند و به تمام بلاد اسلامی بخشنامه کنند که نباید مادر هیچ انسان آزادی فروخته شود، چون قطع رحم به شمار می آید و این کار برای مسلمانان حلال نیست.(رواه الحاکم)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فکر کنم مختصر و مفید باشه دوستان حتما اگه وقتشو دارید بخونید تا بدونید جایگاه مادران در اسلام چقدر ارزشمند است.
با تشکر
ترجمه: عبید الله
سایت خانواده خوشبخت